eitaa logo
coding 504 | کدینگ ۵۰۴
1.1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
941 ویدیو
353 فایل
ارتباط با ادمین👈 @OO2021 ابتدای کانال👇 https://eitaa.com/coding_504/18 شماره پشتیبانی: 09027108088 شماره کارت: 6219861918426064 به نام محمد صادق عسکری (بانک سامان)
مشاهده در ایتا
دانلود
61. : əˈproʊtʃ come near or nearer to نزدیک شدن به a. The Lawyers in the Simpson trial were often asked to approach the bench. در دادگاه سیمسون اغلب از وکلا خواسته میشد تا به قاضی نزدیک شوند b. Her beau kissed Sylvia when he approached her. عاشق سیلویا وقتی به اون نزدیک شد، بوسیدش c. Ben approached the burden of getting a job with a new spirit. بن وظیفه پیدا کردن شغل با روحیه ای جدید را برعهده داشت 🍂 @coding_504 🍂
نزدیک شدن کدینگ: لطفا آب پارچ رو به مهمون نزدیک کنید 🍂 @coding_504 🍂
نزدیک شدن کدینگ: آب پارچ رو بهم نزدیک کن 🍂 @coding_504 🍂
61. : come near or nearer to نزیدک شدن به a. The Lawyers in the Simpson trial were often asked to approach the bench. در دادگاه سیمسون اغلب از وکلا خواسته میشد تا به قاضی نزدیک شوند b. Her beau kissed Sylvia when he approached her. عاشق سیلویا وقتی به اون نزدیک شد، بوسیدش c. Ben approached the burden of getting a job with a new spirit. بن وظیفه پیدا کردن شغل با روحیه ای جدید را برعهده داشت 🍂 @coding_504 🍂
نزدیک شدن کدینگ: لطفا آب پارچ رو به مهمون نزدیک کنید 🍂 @coding_504 🍂
نزدیک شدن کدینگ: آب پارچ رو بهم نزدیک کن 🍂 @coding_504 🍂
61. : come near or nearer to نزیدک شدن به a. The Lawyers in the Simpson trial were often asked to approach the bench. در دادگاه سیمسون اغلب از وکلا خواسته میشد تا به قاضی نزدیک شوند b. Her beau kissed Sylvia when he approached her. عاشق سیلویا وقتی به اون نزدیک شد، بوسیدش c. Ben approached the burden of getting a job with a new spirit. بن وظیفه پیدا کردن شغل با روحیه ای جدید را برعهده داشت 🍂 @coding_504 🍂
نزدیک شدن کدینگ: آب پارچ رو بهم نزدیک کن 🍂 @coding_504 🍂
نزدیک شدن کدینگ: لطفا آب پارچ رو به مهمون نزدیک کنید 🍂 @coding_504 🍂
61. : come near or nearer to نزیدک شدن به a. The Lawyers in the Simpson trial were often asked to approach the bench. در دادگاه سیمسون اغلب از وکلا خواسته میشد تا به قاضی نزدیک شوند b. Her beau kissed Sylvia when he approached her. عاشق سیلویا وقتی به اون نزدیک شد، بوسیدش c. Ben approached the burden of getting a job with a new spirit. بن وظیفه پیدا کردن شغل با روحیه ای جدید را برعهده داشت 🍂 @coding_504 🍂
نزدیک شدن کدینگ: لطفا آب پارچ رو به مهمون نزدیک کنید 🍂 @coding_504 🍂
نزدیک شدن کدینگ: آب پارچ رو بهم نزدیک کن 🍂 @coding_504 🍂