#Client
معنی: مشتری/موکل
کدینگ: کاینات همیشه مشتری زیاد داره
🍂 @coding_504 🍂
#Client
معنی: مشتری/موکل
کدینگ: کاینات همیشه مشتری زیاد داره
🍂 @coding_504 🍂
70. #client : ˈklaɪənt
person for whom a lawyer acts ; customer
موكل ؛ مشترى
a. The lawyer told her client that she could predict the outcome of his trial.
وكيل به موكل خود گفت: كه ميتواند نتيجه ى محاكمه ى اورا پيش بينى كند.
b. My uncle tried to get General Motors to be client of his company.
عمويم سعى كرد كه كارخانه جنرال موتور را ترغيب كند تا مشترى شركتش شود.
c. If this restaurant doesn't improve its service, all its client will vanish.
اگر اين رستوران، خدمات خود را بهتر نكند همه مشترى هايش رااز دست خواهد داد.
🍂 @coding_504 🍂
#Client
معنی: مشتری/موکل
کدینگ: کاینات همیشه مشتری زیاد داره
🍂 @coding_504 🍂
#Client
معنی: مشتری/موکل
کدینگ: کاینات همیشه مشتری زیاد داره
🍂 @coding_504 🍂
70. #client : ˈklaɪənt
person for whom a lawyer acts ; customer
موكل ؛ مشترى
a. The lawyer told her client that she could predict the outcome of his trial.
وكيل به موكل خود گفت: كه ميتواند نتيجه ى محاكمه ى اورا پيش بينى كند.
b. My uncle tried to get General Motors to be client of his company.
عمويم سعى كرد كه كارخانه جنرال موتور را ترغيب كند تا مشترى شركتش شود.
c. If this restaurant doesn't improve its service, all its client will vanish.
اگر اين رستوران، خدمات خود را بهتر نكند همه مشترى هايش رااز دست خواهد داد.
🍂 @coding_504 🍂
#Client
معنی: مشتری/موکل
کدینگ: کاینات همیشه مشتری زیاد داره
🍂 @coding_504 🍂
#Client
معنی: مشتری/موکل
کدینگ: کاینات همیشه مشتری زیاد داره
🍂 @coding_504 🍂
70. #client : ˈklaɪənt
person for whom a lawyer acts ; customer
موكل ؛ مشترى
a. The lawyer told her client that she could predict the outcome of his trial.
وكيل به موكل خود گفت: كه ميتواند نتيجه ى محاكمه ى اورا پيش بينى كند.
b. My uncle tried to get General Motors to be client of his company.
عمويم سعى كرد كه كارخانه جنرال موتور را ترغيب كند تا مشترى شركتش شود.
c. If this restaurant doesn't improve its service, all its client will vanish.
اگر اين رستوران، خدمات خود را بهتر نكند همه مشترى هايش رااز دست خواهد داد.
🍂 @coding_504 🍂
#Client
معنی: مشتری/موکل
کدینگ: کاینات همیشه مشتری زیاد داره
🍂 @coding_504 🍂
70. #client : ˈklaɪənt
person for whom a lawyer acts ; customer
موكل ؛ مشترى
a. The lawyer told her client that she could predict the outcome of his trial.
وكيل به موكل خود گفت: كه ميتواند نتيجه ى محاكمه ى اورا پيش بينى كند.
b. My uncle tried to get General Motors to be client of his company.
عمويم سعى كرد كه كارخانه جنرال موتور را ترغيب كند تا مشترى شركتش شود.
c. If this restaurant doesn't improve its service, all its client will vanish.
اگر اين رستوران، خدمات خود را بهتر نكند همه مشترى هايش رااز دست خواهد داد.
🍂 @coding_504 🍂
#Client
معنی: مشتری/موکل
کدینگ: کاینات همیشه مشتری زیاد داره
🍂 @coding_504 🍂