99. #rage : ˈreɪdʒ
violent anger, something that arouses intense but brief enthusiasm
خشم شدید، غضب، چیزی که علاقه شدید اما مختصر بر می انگیزد
a. Joan's bad manners sent her mother into a rage.
رفتار های بد ژوآن مادرش را به خشم آورد.
b. In a fit of rage, Francine broke the valuable glass.
فرانکین در یک جنون آنی جام گران قیمت را شکست.
c. The mayor felt a sense of rage about the exaggerations in the press.
شهردار از گزافه گویی های مطبوعات خشمگین شد. (بزرگنمایی مطبوعات)
🍂 @coding_504 🍂
99. #rage :
violent anger, something that arouses intense but brief enthusiasm
خشم شدید، غضب، چیزی که علاقه شدید اما مختصر بر می انگیزد
a. Joan's bad manners sent her mother into a rage.
رفتار های بد ژوآن مادرش را به خشم آورد.
b. In a fit of rage, Francine broke the valuable glass.
فرانکین در یک جنون آنی جام گران قیمت را شکست.
c. The mayor felt a sense of rage about the exaggerations in the press.
شهردار از گزافه گویی های مطبوعات خشمگین شد. (بزرگنمایی مطبوعات)
🍂 @coding_504 🍂
#rage
عصبانیت-خشم و غضب
کدینگ: آدم وقتی رنج میکشه ، گاهی عصبانیت شدید و غضب میاد سراغش .
🍂 @coding_504 🍂
#rage
عصبانیت-خشم و غضب
کدینگ: آدم وقتی رنج میکشه ، گاهی عصبانیت شدید و غضب میاد سراغش .
🍂 @coding_504 🍂