60. #reform : rəˈfɔːrm
make better, improve by removing faults
بهتر کردن، با رفع اشکالات بهبود بخشیدن
a. After the prison riot, the council decided to reform the correctional system.
پس از شورش زندانیان، نماینده ها تصمیم گرفتند تا سیستم مجازات را اصلاح کنند
b. Brad reformed when he saw that breaking the law was hurting people other than himself.
"برد" وقتی دید شکستن قانون به جز خودش به مردم نیز آسیب می رساند، اصلاح شد
c. Only laws that force companies to reform will clear the dangerous vapors from our air.
تنها قوانینی که شرکت ها را وادار به اصلاح میکند، هوا را از بخارات خطرناک پاک خواهد کرد
🍂 @coding_504 🍂
#reform
معنی:اصلاح کردن،اصلاح شدن ،بهسازی کردن
کدینگ:این فرم رو ریفورم.
یعنی این فرم رو دوباره فرم بده ، شکلشو اصلاح کن.
از روی فرم طرح رو اصلاح کردندّ.
🍂 @coding_504 🍂
#reform
معنی:اصلاح کردن- اصلاح شدن – بهسازی کردن
کدینگ: توی ری فرم ها رو اصلاح کردن.
🍂 @coding_504 🍂
60. #reform : rəˈfɔːrm
make better, improve by removing faults
بهتر کردن، با رفع اشکالات بهبود بخشیدن
a. After the prison riot, the council decided to reform the correctional system.
پس از شورش زندانیان، نماینده ها تصمیم گرفتند تا سیستم مجازات را اصلاح کنند
b. Brad reformed when he saw that breaking the law was hurting people other than himself.
"برد" وقتی دید شکستن قانون به جز خودش به مردم نیز آسیب می رساند، اصلاح شد
c. Only laws that force companies to reform will clear the dangerous vapors from our air.
تنها قوانینی که شرکت ها را وادار به اصلاح میکند، هوا را از بخارات خطرناک پاک خواهد کرد
🍂 @coding_504 🍂
#reform
معنی:اصلاح کردن- اصلاح شدن – بهسازی کردن
کدینگ: توی ری فرم ها رو اصلاح کردن.
🍂 @coding_504 🍂
#reform
معنی:اصلاح کردن،اصلاح شدن ،بهسازی کردن
کدینگ:این فرم رو ریفورم.
یعنی این فرم رو دوباره فرم بده ، شکلشو اصلاح کن.
از روی فرم طرح رو اصلاح کردندّ.
🍂 @coding_504 🍂
60. #reform : rəˈfɔːrm
make better, improve by removing faults
بهتر کردن، با رفع اشکالات بهبود بخشیدن
a. After the prison riot, the council decided to reform the correctional system.
پس از شورش زندانیان، نماینده ها تصمیم گرفتند تا سیستم مجازات را اصلاح کنند
b. Brad reformed when he saw that breaking the law was hurting people other than himself.
"برد" وقتی دید شکستن قانون به جز خودش به مردم نیز آسیب می رساند، اصلاح شد
c. Only laws that force companies to reform will clear the dangerous vapors from our air.
تنها قوانینی که شرکت ها را وادار به اصلاح میکند، هوا را از بخارات خطرناک پاک خواهد کرد
🍂 @coding_504 🍂
60. #reform : rəˈfɔːrm
make better, improve by removing faults
بهتر کردن، با رفع اشکالات بهبود بخشیدن
a. After the prison riot, the council decided to reform the correctional system.
پس از شورش زندانیان، نماینده ها تصمیم گرفتند تا سیستم مجازات را اصلاح کنند
b. Brad reformed when he saw that breaking the law was hurting people other than himself.
"برد" وقتی دید شکستن قانون به جز خودش به مردم نیز آسیب می رساند، اصلاح شد
c. Only laws that force companies to reform will clear the dangerous vapors from our air.
تنها قوانینی که شرکت ها را وادار به اصلاح میکند، هوا را از بخارات خطرناک پاک خواهد کرد
🍂 @coding_504 🍂
#reform
معنی:اصلاح کردن- اصلاح شدن – بهسازی کردن
کدینگ: توی ری فرم ها رو اصلاح کردن.
🍂 @coding_504 🍂
#reform
معنی:اصلاح کردن،اصلاح شدن ،بهسازی کردن
کدینگ:این فرم رو ریفورم.
یعنی این فرم رو دوباره فرم بده ، شکلشو اصلاح کن.
از روی فرم طرح رو اصلاح کردندّ.
🍂 @coding_504 🍂