eitaa logo
📖کـــافـــــــــہ شـــعــــــــر📖
3.4هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
7.9هزار ویدیو
20 فایل
همه شب نقش خیالاتِ تو هست و، دلِ من ، از تو ای ارام جانم ، خبری  نیست که نیست،، اشک می بارد زچشمم باز خاموشم ، خموش ، چون منِ دیوانه ،خونین جگری ، نیست که نیست ، #راحم_تبریزی ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مشاهده در ایتا
دانلود
ای بی‌تو دلِ تنگم بازیچه‌ی توفان‌ها چشمان تب آلودم باریکه‌ی باران‌ها مجنون بیابان‌ها افسانه‌ی مهجوری‌ست لیلای من اینک من: مجنون خیابان‌ها آویخته‌ی دردم، آمیخته‌ی مردم تا گم شوم از خود، گم، در جمع پریشان‌ها آرام نمی‌یارد، گویی غم من دارد آن باد که می‌زارد در تنگی دالان‌ها با این تپش جاری تمثیل من است آری این بارش رگباری بر شیشه‌ی دکان‌ها با زمزمه‌ای غم‌بار تکرار من است انگار تنهاییِ فوّاره در خالیِ میدان‌ها در بسترِ مسدودم با شعرِ غم‌آلودم آشفته‌ترین رودم در جاری انسان‌ها دریاب مرا ای دوست، ای دست رهاننده تا تخته برم بیرون از ورطه‌ی توفان‌ها ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
هستی چه بود اگر که مرا و تو را نداشت؟ کوهی که هیچ زمزمه در وی صدا نداشت از سنگ و صخره سر زدم، از درّه رد شدم دریا شدن مرا به چه کاری که وانداشت چون برّه می‌چرید بهشتِ همیشه را آدم اگر که کار به کار خدا نداشت دیو و فرشته از ازل، هم‌خانه بوده‌اند در خلوت کدام دل این هر دو جا نداشت؟ شاید حسد به خاطر حّوا دلیل بود ابلیس اگر که سجده به آدم روا نداشت چون مرگ می‌کشید کمان تیر سرنوشت بر چشم و پشت و پاشنه یکسان خطا نداشت سنگی که از فلاخن تقدیر می‌رهید کاری به تُرد بودن آیینه‌ها نداشت پایان رنج‌های من و تو؟ مپرس آه! چیزی که ابتداش نبود انتها نداشت ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
باز سوّم آذر، سرو من، تو را کشتند ایستادی و بازت آن نشسته ها، کشتند صد کلاغ و یک شاهین، یک پلنگ و صد روباه این چنین تو را،ای صبح! صد شب سیا کشتند مثل کشتنی در آب ای نهنگ دریادل! کوسه‌ها تو را آن شب بی سر و صدا کشتند □ نه همین تو را یک بار در میان آن جنگل عشق را هزاران بار ، در هزار جا کشتند برگ‌ها زبان گشتند بر درخت و موییدند: آہ! روح جنگل را، پیش چشم ما کشتند زنده‌است و زاینده،نسل عشقتان، هرچند، عاشقان بسیاری از صف شما کشتند □ زنده بود و از دنیا، قدر یک قفس جا داشت آسمان از او پُر شد، چون پرنده را کشتند ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
باز سوّم آذر، سرو من، تو را کشتند ایستادی و بازت آن نشسته ها، کشتند صد کلاغ و یک شاهین، یک پلنگ و صد روباه این چنین تو را،ای صبح! صد شب سیا کشتند مثل کشتنی در آب ای نهنگ دریادل! کوسه‌ها تو را آن شب بی سر و صدا کشتند □ نه همین تو را یک بار در میان آن جنگل عشق را هزاران بار ، در هزار جا کشتند برگ‌ها زبان گشتند بر درخت و موییدند: آہ! روح جنگل را، پیش چشم ما کشتند زنده‌است و زاینده،نسل عشقتان، هرچند، عاشقان بسیاری از صف شما کشتند □ زنده بود و از دنیا، قدر یک قفس جا داشت آسمان از او پُر شد، چون پرنده را کشتند ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شب می رسداز راه و شفق سرخ ترین است وان ابر چنان لکه ی خونش به جبین است تا خون که نوشد ؟ چه کسی را بفروشد ، این بار« یهودا »؟ که شب باز پسین است پا در ره صبح اند شهیدان و در این راه دژخیم به کین است و کمانش به کمین است جان بازی و عشق اند و حریفان قدیم اند «تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است» ای عاشق خورشید ! که در عشق بزرگت پیراهن خونین تو برهان مبین است ، هر چند هنوز آن سوی این ظلمت ظالم خورشیددرخشنده ی تو پرده نشین است ، امّا دمد آن صبح به زودی که ببینیم عالم همه خورشید تو را ، زیر نگین است 💖🧚🧚‍♀💖 💖💖 📖@cofeh_shear📖
. در انتظار تـو تا كی سحر شماره كنم؟ ورق ورق ، شب تقويم خویش پاره كنم؟ نشانه های تو، بر چوب خطِّ هفته زنم كه جمعه بگذرد و شنبه را شماره كنم 💖🧚🧚‍♀💖 💖💖 📖@cofeh_shear📖
کاش سیلی شـود اشک تـو، که ما را ببرد که مرا با تو در آمیزد و زین جا ببرد ترسم این سیل فنا ، جا بگذارد ما را یا جدایت بکند از من و تنها ببرد گر مرا نیز برد با تو ، تفاوت نکند که به مرداب کشد یا سوی دریا ببرد گرچه تقدیر ، به توفان جنون می ماند ــ دور خیزیده که بنیاد من از جا ببرد ــ لیک مجنون چه غم از باد بیابانش اگر مشت خاکستری از وی سوی لیلا ببرد ؟ عشق خورشید،چه عشقی است؟ که با جاذبه ای ذرّه ای بی سر و پا را ، به ثریا ببرد زهی‌آن‌دل که‌به غارت‌رودازعشق‌که‌عشق با چراغ آیــد و گنجینه به یغما ببـرد 💖🧚🧚‍♀💖 💖💖 📖@cofeh_shear📖