درون پیلہ ے تنهایے ام
ڪبوتر با ڪبوتر
باز با باز
حڪایت غریبے است
از غصہ ها و دلتنگیِ من..
ولے دلم قرص است
بہ این ڪه
شاهنامہ آخرش خوش است...!
✍#زری_محمدپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
می تازد اسب خیال
در صَحرایی بی بهار
لابلای واژه های سَرگشته
در سُکوت
درغُبار
می نویسم برای تو!
که سهم لحظه های من نیستی
امّا
شعر می شوی
میان عاشقانه ها
خالی ست
جای تو
در آغوش تنهایی های بی امان
بِمان
بِخوان
در دفتر سینه ای که درد می شود در خَلسه ها
تو!
سهم واژه در
سطرهای رو به گِریه ای...!
✍#زری_محمدپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
می تازد اسب خیال
در صَحرایی بی بهار
لابلای واژه های سَرگشته
در سُکوت
درغُبار
می نویسم برای تو!
که سهم لحظه های من نیستی
امّا
شعر می شوی
میان عاشقانه ها
خالی ست
جای تو
در آغوش تنهایی های بی امان
بِمان
بِخوان
در دفتر سینه ای که درد می شود در خَلسه ها
تو!
سهم واژه در
سطرهای رو به گِریه ای...!
✍#زری_محمدپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
فرو پاشیدهام
دستانم را قطع کردهام
آغشتهام از سکوت فریاد
رها شدهام
از هوا
از گیاه
از درخت
همه ی جهانم را
بی رحمانه در گوشم آویختهام
تا بیایی...
حالا
با هوای باران
ترا در پلکم میپوشانم
مه گرفته
از پرتگاه صورتم میافتی
بر سینهای فرو پاشیده
برای تو...!
#زری_محمدپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
زیر نور عاشقانهی مهتاب
نگاه تو؛
روی پلک خواب
تلاطم نرمی است
که از جرعهای
طلوع میکند
در بامداد..
خورشید
که در قلک غروب میافتد
سکههای ستاره
دانه، دانه
سینهریز دامنم میشوند.
آنگاه
چه طربناک
پیراهنم در اتاق میرقصد
و
پرندههای نازک
از سطح نمناک صبح
در معنای چشمه
جاری میشوند...!
#زری_محمدپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖