eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.6هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
671 فایل
دوستان بزرگوار چون کانال ما قفل شده به کانال جدیدمان بپیوندید ‌┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ #دانستنی_های_زیبا @danestanyhayezyba
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️💫❤️ *همه بخونن* بچه هایی که بیشتر حضور فیزیکی پدران خود را احساس می‌کنند از آستانه‌ی تحمل استرس، توانایی حل مسئله، مدیریت احساسات و مهارت‌های اجتماعی بالاتری برخوردارند؛ همچنین این کودکان در سنین نوجوانی و بزرگسالی، از شادی و نشاط بیشتری بهره‌مند خواهند شد. http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️ 🔘 *گذشته در گذشته* ❇️زندگی به اندازه کافی سخت و مشکل هست و چه بسا هر روز از زمین و آسمان مسئله و مشکل ببارد. پس قرار نیست به سراغِ گذشته هم برویم. ❇️به همین علت ما باید با گذشته کاری نداشته باشیم.زیرا به دور از عقل و واقعیت می باشد که آدمها بروند سراغ چیزی که هیچ کاری نمیتوانند برایش انجام دهند. در حالیکه برای امروزشان خیلی کارها میتوانند بکنند. http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نخست ویدیو بالا👆 وصحنهٔ پنالتی فوتبال را ببینید، سپس این متن را مطالعه کنید.👇👇👇
دنیا سرشار از واقعیت‌های اعجاب انگیزی است که ما از آن بی خبریم...! نام این دروازه‌ بانی که شوت پنالتی را مهار می‌کند «دنیلو» است. دنیلوی برزیلی مانند همه مردم برزیل عاشق فوتبال است. او در لیگ دسته یک فوتبال کشورش بازی می‌کند. ولی به اندازه ستاره‌های درجه یک فوتبال برزیل، سرشناس نیست. اما در آخرین بازی سرنوشت سازش، در یک واکنش آنی، یک تصمیم سریع، و اینکه به کدام طرف شیرجه بزند، سرنوشت عجیبی را رقم زد و زندگی صدها نفر یا بهتر بگوییم، صدها خانواده را تغییر داد. این ویدئو، صحنهٔ پنالتیِ آخرِ بازی‌ است. دنیلو جهت توپ را تشخیص می‌دهد و با مهار این توپ، باعث می‌شود تیم حریف آهِ حسرت از اعماق وجودشان بکشند. دنیلو از خوشحالی سر از پا نمی‌شناسد. هم تیمی‌های دنیلو به سمت او می‌دوند و همه از خوشحالی فریاد می‌زنند. تیم شان با این برد، به فینال مسابقات حذفی راه پیدا می‌کند و این یک افتخار بزرگ است. ولی آنها نمی‌دانند که این آخرین بار است که مستطیل سبز را از نزدیک می‌بینند و آن را لمس می‌کنند! چند روز پس از این بازی، هواپیمای‌شان در مسیر فینال مسابقات، در کلمبیا سقوط می‌کند و همه اعضای تیم کشته می‌شوند! دنیلو دروازه بان مرحوم تیم «چاپه کوئنسه» است که پس از مرگش به انتخاب مردم و جامعه ورزش برزیل، «بازیکنِ سال» لقب گرفت که اگر این پنالتی را نگرفته بود، الآن هم خودش و هم همهٔ هم تیمی هایش زنده بودند. اگر دوست داشتید ویدیو را دوباره تماشا کنید. بازی سرنوشت، بازی عجیب و ترسناکی است. یکبار دیگر خوشحالی اعضای تیم «چاپه کوئنسه» و همینطور و ناراحتی و حسرت تیم حریف را ببینید. اگر این پنالتی گل می‌شد، قطعاً بازیکنان این تیم زنده می‌ماندند و قاعدتاً اعضای تیم حریف جزء کشته شدگان بودند. براستی که نه به خوشی‌های این زندگی می‌توان دل بست، و نه از غمهایش باید دلخور بود. چون سرنوشت راه خودش را می‌رود. به قول شیخ شیراز حضرت حافظ: شاید که چو وا بینی، خیر تو در آن باشد. http://eitaa.com/cognizable_wan
📘🤔🤔🤔 🔶️ داستان 🔥 از کوره در رفت. اين مثل سائره در مورد افرادی به‌کار می‌رود که سخت خشمگين شوند و حالتی غيرارادی و دور از عقل و منطق يه آن‌ها دست دهد. در چنين مواقعی چهره اشخاص پرچين و سرخگونه می‌شود، رگ‌های پيشانی و شقيقه ورم می‌کند، فريادهای هولناک می‌کشد و خلاصه اعمال و رفتاری جنون آميز از آن‌ها سر می‌زند. 🔺️ اما ريشه و علت تسميه اين ضرب المثل: کوره آهنگری که در قديم با ذغال سنگ و زغل چوب و در عصر حاضر با برق و نفت و گاز روشن می‌شود، برای جدا کردن آهن از سنگ و گداختن آهن به‌کار می‌رود. در کوره، آهن را تا آن اندازه حرارت می‌دهند که به‌صورت مذاب درآيد و از آهن مذاب برای ساختن آلات و ابزار زندگی استفاده می‌کنند. برای گداختن آهن رسم و قاعده برای آن است که درجه حرارت کوره آهنگری را تدريجاً بالا می‌برند تا آهن سرد به تدريج حرارت بگيرد و گذاخته و مذاب گردد. چه آهن‌ها بعضاً اين خاصيت را دارند که چنانچه غفلتاً در معرض حرارت شديد و چند صد درجه قرار گيرند، سخت گداخته می‌شوند و با صداهای مهيبي منفجر شده از «از کوره در می‌روند» يعنی به خارج پرتاب می‌شوند. افراد سربع التأثر و عصبی مزاج اگر در مقابل حوادث غيرمترقبه قرار گيرند، آتش خشم و غضبشان چنان زبانه می‌کشد که به مثابه همان آهن گداخته از کوره اعتدال خارج می‌شوند و اعمالی غيرمنتظره از آن‌ها سر می‌زند که پس از فروکش کردن و اطفای نايره غضب از کرده پشيمان می‌شوند و اظهار ندامت می‌کنند. غرض از تمهيد مقدمه بالا اين است که چون اعمال غیرطبيعی و غيرارادی ناشی از افراد عصبی مزاج، با انفجار و از کوره در رفتن آهن گداخته تشابه دارد؛ لذا اصطلاح از کوره در رفتن در مورد افراد تندخو و خشمگين که قدرت توانايی کنترل اعصاب را ندارند معانی و مفاهيم مجازی پيدا کرده است. http://eitaa.com/cognizable_wan ⛳️🎣⛳️🎣⛳️🎣⛳️
اگر به من بگویند زیباترین واژه ای که یادگرفتی چیست ؟ میگویم پذیرش است پذیرش یعنی: پذیرفتن شرایط با تمام سختی هاش.... پذیرش یعنی: پذیرفتن ادم ها با تمام نقص هاشون.... پذیرش یعنی: پذیرفتن اینکه مشکلات هست و باید به مسیر ادامه داد.... پذیرش یعنی: پذیرفتن اینکه گاهی من هم اشتباه میکنم.... پذیرش یعنی: پذیرفتن اینکه من کامل نیستم... پذیرش یعنی: پذیرفتن اینکه هیچ کس مسئول زندگی من نیست.... پذیرش یعنی: پذیرفتن اینکه انتظار از دیگران نداشتن.... داشتن پذیرش توی زندگی یعنی پایان دادن به تمام دعواها ، اختلاف ها و جدل ها.... 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
در یک تجارت هیچ گاه نمیتوانی یک و یک را جمع کنی و حاصل آن 2 باشد. باید یک و یک را تبدیل به 10 کنی و سپس آن ها را تبدیل به 50 کنی، این روش درست تجارت است. 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
۱۰ نکته برای موفقیت هرچه بیشتر در شغلتان 1. ارزش های خودتان را بشناسید. 2.زودتر دست به‌کار شوید 3. از محدوده راحتی خود بیرون بیاید. 4. از شایعات دوری کنید. 5. یک مربی و مرشد خوب پیدا کنید. 6. از کمک خواستن نترسید و غرور کاذب را کنار بگذارید. 7.به استقبال تغییر بروید. 8.برای خودتان ارتباطات موثر و سازنده ایجاد کنید. 9.مداومت و پیگیری را سرلوحه کار خود قرار دهید. 10.همیشه و در همه حال یادگیری را فراموش نکنید. 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
خودم را هفت بار سرزنش کردم: ۱.مرتبه نخست، وقتی که سعی کردم از راه دورویی به بزرگی برسم. ۲. مرتبه دوم، وقتی در مقابل افلیجان لنگیدم. ۳. مرتبه سوم، وقتی که میان سخت و آسان، آسان را انتخاب کردم. ۴. مرتبه چهارم، وقتی که اشتباه کردم و خودم را با اشتباه دیگران دلداری دادم. ۵. مرتبه پنجم، وقتی که از ترس و ضعف سست شده بودم و سستی خود را به توانمندی وانمود کردم. ۶.مرتبه ششم، وقتی که جامه هایم را بالا نگه داشته بودم تا با خاک زندگی برخورد پیدا نکند. ۷.مرتبه هفتم، وقتی که در مقابل خداوند به مناجات و راز و نیاز ایستادم و فکر کردم که دعا فضیلتی درخور اوست. جبران خليل جبران 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
این داستانی که در زیر نقل می شود یک داستان کاملا واقعیست که در ژاپن اتفاق افتاده است: شخصی مشغول تخریب دیوار قدیمی خانه اش بود تا آن را نوسازی کند. توضیح اینکه منازل ژاپنی بنابر شریط محیطی داری فضایی خالی بین دیوار های چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پشتش فرو رفته بود.دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد . وقتی میخ را بررسی کرد خیلی تعجب کرد! این میخ چهار سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود! اما براستی چه اتفاقی افتاده بود؟ که در یک قسمت تاریک آنهم بدون کوچکترین حرکت، یک مارمولک توانسته به مدت چهار سال در چنین موقعیتی زنده مانده! چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است .متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد. در این مدت چکار می کرده ؟ چگونه و چی می خورده ؟ همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یک دفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانش ظاهر شد ! مرد شدیدا منقلب شد ! چهار سال مراقبت. واقعا که چه عشق قشنگی! یک موجود کوچک با عشقی بزرگ! عشقی که برای زیستن و ادامه ی حیات، حتی در مقابله با مرگ همنوعش او را دچار هیچگونه کوتاهی نکرده بود! اگه موجودی به این کوچکی بتونه عشقی به این بزرگی داشته باشه پس تصور کنید ما تا چه حد می توانیم عاشق همدیگه باشیم و شاید هم باید پایبندی رو از این موجود درس بگیریم ، البته اگر سعی کنیم خیلی بهتر از این ها می توانیم چرا که باید به خود اییم و بخواهیم و بدانیم، که انسان باشیم ... http://eitaa.com/cognizable_wan