eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
14.6هزار ویدیو
637 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
👇 ⬅️از عفونت جلوگیری میکند ⬅️هضم گوشت را آسان میکند ⬅️مضرات گوشت راکاهش میدهد ⬅️کرم های روده را از بین مـی برد 🌸 برای عزیزانتان بفرستید ✅ 👇 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
⭕️یک مرد هر چقدر هم با همسرش صمیمی باشد باز هم نباید با او شوخی‌های بد و خارج از ادب بکند. ❌شوخی با همسر جدای از شوخی با دوستان است و نباید با هر دو یک جور شوخی کرد. 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
مطالعه کنید ضرر ندارد انسان سه گونه میمیرد: 🔴مرگ روح 🔴مرگ وجدان 🔴مرگ جسم 👈مرگ روح یعنی : شکستن وقار و غرور یک انسان به دست دیگری... 👈مرگ وجدان : یعنی استفاده از انسانها برای مقاصد شخصی بدون هیچ گونه پشیمانی و ترحمی... 👈مرگ جسم : یعنی ایستادن نفس و تپش قلب... دردناکترین مرگ ها، مرگ روح است وحشتناک ترین مرگ ها، مرگ وجدان و آسان ترین مرگ ها مرگ جسم! ‌ ‌ http://eitaa.com/cognizable_wan
13.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این چهار تا کار را انجام بده اجرشو میبینی http://eitaa.com/cognizable_wan
💚مهمان امام حسین (علیه السلام) : شیخ رجبعلی خیاط می فرمود : در روزهای اوایل هیئت ، مایل بودم تمام کارهای مجلس را خودم انجام دهم، خودم مداحی می کردم، چای می دادم و اغلب کارهای دیگر. شبی مشغول دادن چای به عزاداران بودم که دیدم جوانی که اصلا ظاهر مناسبی نداشت وارد مجلس شد و گوشه ای نشست ، یقه اش باز بود و گردنبند به گردنش ، وضع لباسش هم خیلی نامناسب بود، به همه چای تعارف کردم تا رسیدم به جوان، چشمم به پایش افتاد دیدم جورابی نازک شبیه جوراب های زنانه به پا دارد. غیظ کردم و با عصبانیت سینی چای را مقابلش گرفتم، یکی از استکان ها برگشت و چای روی پایم ریخت و سوخت. از این سوختگی زخمی در پایم بوجود آمد که خیلی طول کشید تا خوب شود، برای خودم هم این سوال پیش آمده بود که چرا زخم پایم خوب نمی شود. شبی به من گفتند: شیخ! آن جوانی که با عصبانیت چای به او تعارف کردی ، هر چه بود مهمان حسین علیه السلام بود ، نباید چنین رفتاری را با او مرتکب میشدی. 📚کشکول کشمیری ، صفحه ۱۲۳ ‌‌http://eitaa.com/cognizable_wan
تو کتابخونه داشتم رو تحقیقم کار میکردم ""تاریخچه وهابیت"" گوشیم لرزید عکس سارا دوستم رو گوشی نمایان شد -الو سلام سارا خوبی؟ سارا :الو سلام پریا خانم کجایی؟ -من فدای هوش بالات بشم تو کوچه خوبه ؟ سارا:ههه خندیدم کتابخونه ای؟ -خب تو چه دردی داری میدونی من کجام بازم میپرسی ؟ سارا:حرص نخور ما تا یه ربع دیگه کتابخونه ایم -ما😳😳 ایم 😳😳😳 مگه تو چندنفری؟ سارا:من با حسن آقا دارم میام -تو رو سنجاق کردن به اون بنده خدا عایا؟ سارا:خخخخخ مامانت میگفت باز نذاشتی خواستگار بیاد -من فدای این مامان خوشگلم بشم دست CCN, BBC بسته در خبرپخش کردن سارا:میام اونجا حرف میزنم -حسن آقا هم میان کتابخونه ؟ سارا:نه حسن باید هئیت همش ده روز مونده به محرم مگه دیشب نگفتی بعداز پایگاه و دانشگاه میریم هئیت -وای راست میگیا بیا اینجا دیگه فعلا خداحافظ کتاب تاریخچه وهابیت بستم خیلی سخت بود این مقاله ،گاهی تو کتب غربی دنبال مطلب میگشتم و تو این کتب توهین های بود که دل هر شیعه ای رو به درد میاره یادم رفت خودم معرفی کنم من پریا احمدی هستم ۲۴سالمه بچه دوم یه خانواده شش نفره 😍 پوریا ،پریا ،پریسا ،پرستو خواهرا و برادرم همه ازدواج کردن و من مجردم خخخخ من فراری از،ازدواجم یه خواهرزاده ۵ماه دارم که اسمش پرنیاست شوهرپریسامون مهندسه اسمش مهدی هست پرستو هم عید غدیر میره خونه خودش شوهرش اسمش سجاده این دامادمون مغازه پارچه فروشی داره پدرم دبیربازنشته است مادرم خونه دار من فکر میکنم اگه ازدواج کنم به کارای مذهبیم نمیرسم خانواده من معمولی هستن نه خیلی مذهبی نه دور از مذهب برادرم معلمه ما همه محجبه هستیم یهو صدای پریا پریای سارا منو به خودم آورد سارا: کجا سیر میکنی باجی جان😂😂 _هیسسسسسسسس😡🤐اروم تر کتابخونس یه لبخندژکوندی تحویلم داد ودستاشو به نشونه معذرت بهم گره زد🙏 -خب بسه این ادا و اتفارا پاشو بریم پایگاه شصت تا کار دارم سارا:پریا جان یه دونشو بگو بقیه اشو نخواستم -بریم پایگاه جلسه بذاریم درمورد محرم بریم دانشگاه آماده کنیم برا محرم بریم مقاله به استاد نشون بدیم سارا :بسه بابا غلط کردم پس حرف نزن از کتابخونه زدیم بیرون -سارا ماشین آوردی؟ سارا:نه با ماشین حسن آقا اومدیم برد هئیت -‌سارا پیاده بریم ؟🙈🙈 سارا:پس بیا بریم سر راهمون بریم حوزه مقاله به استاد نشان بدیم بعد بریم -اوکی من سارا طلبه سال اول سطح دو حوزه ایم ما از بس شر و شیطونیم دوستان بهمون میگن اخراجی😂 ادامه دارد 🚶 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 http://eitaa.com/cognizable_wan
وارد حوزه علمیه شدم ازدور خانم محمدی هم کلاسیمون دیدیم انقدر این دختر آروم بودا من حرصم درمیاومد إإإإ دخترم مگه اینقدر ساکت و مثبت حرصم میگره یه بار مامان اینا با دامادا رفتن مسافرت مشهد از اونجا که همه زوج بودن من نرفتم نه اینکه خیلی دخمل آرومیم 😁😁😁🙈🙈🙈 یه هفته ای خونه ترکوندم مامان بنده خدا تا یه ماه شلخته بازی های منوجمع میکرد حاج آقا سلامی رو دیدیم سلام استاد این ۱۷۰صفحه از مقاله ما استاد:سلام تبارک الله ادامه اش بدید کی قراره ازش دفاع کنه؟ سارا به من نگاه کرد و گفت :خانم احمدی استاد کاملش کنید صحافی کنید ان شالله میلاد رسول الله دفاعیه -ممنونم استاد، ادامه دارد....❤️ 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 http://eitaa.com/cognizable_wan
پیش خانوادت تا میتونی از زنت تعریف کن کاری کن پُز بده؛ مثلاً تا سفره پهن شد، بلند بگو عشقم بیا کنار من بشین یعنی دیوونت میشه، زنی میشه که تو خواب هم نمی دیدی ... 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
روبروي همسر خود هرگز باحالت افسرده و ژوليده و نامرتب ظاهر نشويد. بلكه بسيار تميز، آرايش كرده،معطر و شادو خندان باشيد و هميشه و درهمه حال لبخند بزنيد. 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan