eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🙏🤍 حقیقت مثل جراحیه درد داره ولی درمان میکنه ولی دروغ مثل یه قرص مسکّنه یه زمان کوتاهی آرومت میکنه ولی عوارض جانبیش تا ابد همراهت میمونه... ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️جشن زایمان برای سگ‌شون گرفتن ❇️دغدغه‌های جماعت پورشه سوار سگ به بغل و طرفدار زن زندگی آزادی http://eitaa.com/cognizable_wan
بهبود یبوست افرادی که یبوست مزمن دارنداگر یک ساعت بعدازغذا یک عددمغزگردو+ 5عدد انجیرمیل کنند صبح ناشتاخاکشیر+آب گرم+یک قاشق عسل مصرف نمایند،مشکل آنها بهبود میگردد. 🌿 http://eitaa.com/cognizable_wan 🌿
🔻افرادی که ترس و دلهره دارند، به بخورند! 🔹به قلب را تقویت و انسان را تیزهوش می‌کند. سنگینی قلب، سینه و غم را برطرف، ذهن و حافظه را زیاد کرده و حکمت را زیاد و افراد ترسو را شجاع می‌کند 🔹 پس برای افرادی که ترس و دلهره دارند، مفید است http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوردنی ها رو باید خورد پوستش رو هم استفاده کرد ┈┈•°.✤🍃🌼🍃✤.°•┈┈ ⛱🔥 http://eitaa.com/cognizable_wan 🔥⛱
🌸🍃🌸🍃 از تشییع جنازه مختار یکی از آشنایان برگشته ایم و منزل اش برای فاتحه ای می رویم. پسرش هادی از من می خواهد ناهار را بمانم. ولی چون می دانم آن مرحوم بسیار خسیس بود رغبتی برای ماندن نشان نمی دهم و بهانه دروغی نیز برای رفتن دوست ندارم که بیاورم... به هرحال در اکراه قبول می کنم. گویی جسم برزخی او را در خانه اش می بینم که می گردد و از این که برخی از نان او بخورند اذیت می شود. مختار مرد بسیار خسیسی بود، با آن که جز آن خانه و یک مغازه هم چیزی نداشت. هادی پسر مختار در حیاط خانه در گوشه ای رفته و زانوی خود بغل کرده و نقطه ای را خیره شده و آرام آرام اشک می ریزد.......با او رفاقت و صمیمیت دارم برای تسکین اش، نزد او می نشینم و دستم بر روی شانه اش می گذارم.... می گوید: واقعا پدرم خیلی بدبخت بود هیچ کس از خساست او، آن اندازه که من و خواهر، و برادر و مادرم می دانیم نمی داند. گاهی وقتی مهمان خاصی خانه می آمد یک میوه فروش بود که پدرم را می شناخت که خسیس است و نمی تواند خرج کند، و او مراعات حال اش می کرد، میوه های لوکس را به او کرایه می داد...!!! متعجب می شوم کرایۀ میوه چیست؟ هادی می گوید: پدرم، شب میوه ها را می گرفت و میوه ها را خودش در ظرف میوه می چید و صبح هر چه مهمانان نخورده بودند جمع می کرد و برگشت اش می داد... و این یعنی کرایه میوه..... هادی می گوید: هرکس منزل ما می آمد چیزی نمی خورد، چون بعد از ساعتی مریض می شد... من نگران این چند مهمان هستم که دعوت کرده ایم مدیون شان نشویم و از مال او ناهار امروز را خواهند خورد. می ترسم این افراد هم مریض شوند... آنچه هادی پیش بینی کرده بود همه مهمانان شب را به نوعی مریض و بدحال و کسل شده بودند و یکی دو نفر حتی تهوع و پس زدن معده هم داشتند... که مقصر را بدبخت غذاخوری گرفتند که غذای حاضری شان داده بود... آری دوستان! این یک حقیقت است چنانچه شرف کائنات نبی مکرم اسلام (ص) فرمودند: «غذای سخاوتمند شفاء و غذای خسیس، مرض و بیماری در خود دارد» http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸🍃🌸🍃 قصه‌گویی در شب، نیرنگهای خیاطان را نقل می‌کرد که چگونه از پارچه‌های مردم می‌دزدند. عدهٔ زیادی دور او جمع شده بودند و با جان و دل گوش می‌دادند. نقال از پارچه دزدیِ بیرحمانهٔ خیاطان می‌گفت. در این زمان ترکی از سرزمین مغولستان از این سخنان به شدت عصبانی شد و به نقال گفت: ای قصه‌گو در شهر شما کدام خیاط در حیله‌گری از همه ماهرتر است؟ نقال گفت: در شهر ما خیاطی است به نام «پورشش» که در پارچه دزدی زبانزد همه است. ترک گفت: ولی او نمی‌تواند از من پارچه بدزدد. مردم گفتند : ماهرتر و زیرکتر از تو هم فریب او را خورده‌اند. خیلی به عقل خودت مغرور نباش. ترک گفت: نمی‌تواند کلاه سر من بگذارد. حاضران گفتند می‌تواند. ترک گفت: سر اسب عربی خودم شرط می‌بندم که اگر خیاط بتواند از پارچهٔ من بدزدد من این اسب را به شما می‌دهم ولی اگر نتواند من از شما یک اسب می‌گیرم. ترک آن شب تا صبح از فکر و خیال خیاط دزد خوابش نبرد. فردا صبح زود پارچهٔ اطلسی برداشت و به دکان خیاط رفت. با گرمی سلام کرد و استاد خیاط با خوشرویی احوال او را پرسید و چنان با محبت برخورد کرد که دل ترک را به دست آورد. وقتی ترک بلبل‌زبانی خیاط را دید پارچهٔ اطلس استانبولی را پیش خیاط گذاشت و گفت از این پارچه برای من یک لباس جنگ بدوز، بالایش تنگ و پاینش گشاد باشد. خیاط گفت: به روی چشم! صدبار ترا با جان و دل خدمت می‌کنم. آنگاه پارچه را اندازه گرفت، در ضمن کار داستانهایی از امیران و از بخشش‌های آنان می‌گفت. و با مهارت پارچه را قیچی می‌زد. ترک از شنیدن داستانها خنده‌اش گرفت و چشم ریز بادامی او از خنده بسته می‌شد. خیاط پاره‌ای از پارچه را دزدید و زیر رانش پنهان کرد. ترک از لذت افسانه، ادعای خود را فراموش کرده بود. از خیاط خواست که باز هم لطیفه بگوید. خیاط حیله‌گر لطیفهٔ دیگری گفت و ترک از شدت خنده روی زمین افتاد. خیاط تکهٔ دیگری از پارچه را برید و لای شلوارش پنهان کرد. ترک برای بار سوم از خیاط خواست که بازهم لطیفه بگوید. باز خیاط لطیفهٔ خنده دارتری گفت و ترک را کاملاً شکارخود کرد و باز از پارچه برید. بار چهارم ترک تقاضای لطیفه کرد خیاط گفت: بیچاره بس است، اگر یک لطیفهٔ دیگر برایت بگویم قبایت خیلی تنگ می‌شود. بیشتر از این بر خود ستم مکن. اگر اندکی از کار من خبر داشتی به جای خنده، گریه می‌کردی. هم پارچه‌ات را از دست دادی هم اسبت را در شرط باختی. http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸🍃🌸🍃 پیر عارفی با فرزند جوان خود شبی از باغی می‌گذشتند. در تاریکی شب دزدی را دیدند که قدری سیب از باغ دزدیده بود. ❕پسر، دزد را شناخت. گفت: پدر اگر اجازه دهی به صاحب باغ بگوییم که دزدی در باغ تو دیدیم؟ پدر گفت: ای پسرم قبل از انجام تمام امور دقت کن. دنیا بازار بزرگی است که عده‌ای می‌برند و عده‌ای می‌بازند. و باید برای بردن در هر بازاری، سود و زیان را بتوانی از هم جدا کنی و تشخیص دهی. و سود و زیان این دنیا، شناخت اعمال گناه از ثواب است. حال پسرم، ما اگر این دزد را معرفی نکنیم می‌توانیم بگوییم، عیبی پوشانده و ساترالعیبی شده‌ایم. پس می‌توانیم از خدای خود طلب ثوابی بکنیم. اگر او را معرفی کنیم، چه عمل خیر و ثوابی در این کار است؟ تو پیدا کن من مطمئن باش انجامش می‌دهم. http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅سریع ترین راه نزدیک شدن و تقرّب به وجود حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها چیست ؟ 🔰استاد ▶️http://eitaa.com/cognizable_wan
از شمس تبریزی پرسیدن که چه شد به آرامش رسیدی؟ پاسخ داد: وعده این شد که خود را آرام کنم نه جهان اطرافم را.... معجزه شد؛ جهان اطرافم هم آرام گرفت... 🥀 http://eitaa.com/cognizable_wan
این صحبت‌های رونالدو منو یاد جمله بکن بائر انداخت که ازش پرسیدن: چرا پسرت مثل خودت ندرخشید؟ پاسخ داد: چون من پسر یک کارگر بودم و او پسر یک میلیونر. من برای رسیدن به آرزوهایم چاره ای جز جنگیدن نداشتم و او دلیلی برای جنگیدن ندارد! 🥀 http://eitaa.com/cognizable_wan
👈 وقتی زن ها عصبی میشوند قدرت جسمیشان از بین میرود اما به همان اندازه قدرت زبانی آنها افزایش می یابد. 👈 زن ها ماجرای عصبانیتشان را گاهی تا یک ماه نیز با خود حمل میکنند. ┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• http://eitaa.com/cognizable_wan
‌ ◀️خیانت فقط داشتن رابطه جنسی نامشروع نیست 🔵خیانت یعنی همیشه در شبکه های اجتماعی در دسترس و آنلاین باشی اما همسرت که کنار نشسته بهت دسترسی نداشته باشه! ... 🔴 خیانت یعنی تو پی وی همه رفتن و از عاشقی گفتن اما همسرت کنارت باشه و از بی توجهی های تو به خودش بپیچه و نتونه حرفی بزنه... ⚫️ خیانت یعنی قربون و صدقه دوستای مجازی رفتن و در جواب همسرت که صدات میزنه بگی \" هان \" و \" چیه \"... ⚪️ خیانت یعنی متاهل باشی و باز با غریبه ها چت عاشقونه کنی... 🔵خیانت یعنی تا صبح با همه چت کنی اما به همسرت که می رسی حوصله نداشته باشی و نسبت به همسرت که احتیاج داره با تو دردودل کنه بی تفاوت باشی... 🔴خیانت یعنی هی خودتو خوشگل کنی ... هی عکس دلربا بندازی برای دوستان مجازیت ،اما برای همسرت یه دست لباس قشنگ نپوشی... ⚫️خیانت یعنی آهنگ مورد علاقه همه فرنداتو دانلود کنی و هی خود شیرینی کنی اما از آهنگ تنهایی همسرت بی خبر باشی... 🔵 خیانت یعنی دور همی های مجازی اما برای قدم زدن با همسرت وقت نزاری... 🔴 خیانت یعنی با همه باشی الا با همسرت که پاره وجودته...و همیشه با تو خواهد ماند... بیشتر بیاندیشیم...تا دیر نشده.. ┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• http://eitaa.com/cognizable_wan
ارزش یک مرد وابسته به وقار غیرت، حیثیت، و شهامت اوست ورنه از چشم همه میافتند... ┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• http://eitaa.com/cognizable_wan
📨 🟢شهید مدافع‌حرم 🔷شاسی‌بلند را کِی به ما می‌دهید؟ 🌴به روایت همسر شهید: مهدی خیلی شوخ بود. دفعه اول که رفته بود، من خانه‌ی مادر شوهرم بودم که تماس گرفت. شماره‌اش معلوم بود اما من توجه نکردم. تلفن را برداشتم، دیدم آقایی سلام‌علیک کرد و گفت: «شما خانم موحدنیا هستید؟»، گفتم: «بله!» 💙مِن‌مِن‌کُنان گفت: «همسرتان...». با حالِ بدی گفتم:«آقا همسرم چی؟!» گفت:«همسرتان به درجه رفیع شهادت رسیدند.» من بغض کردم. یک‌لحظه خواهر شوهرم فهمید و به من اشاره کرد که این شماره‌ی مهدی است و اذیّتت می‌کند. منم خنده‌ام گرفت اما خودم را کنترل کردم. 🌴با لحن شوخی-جدی گفتم:«آقا ولش کن! این شاسی‌بلند را کِی به ما می‌دهید؟» با این جمله، مهدی فهمید دستش برایم رو شده و زد زیر خنده، گفت:«تو چقدر نامردی! منو به شاسی‌بلند فروختی؟» گفتم:«تا تو باشی مرا اذیّت نکنی!»  🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🇮🇷 http://eitaa.com/cognizable_wan
این رابطه ها بیمارت میکنن: - رابطه ای که برای دریافت عشق و توجه باید همه جوره سرویس بدی و هر لحظه تلاش کنی - رابطه ای که همیشه تو مقصر شناخته میشی و فقط تو مجبوری و باید عذرخواهی کنی - رابطه ای که راحت نمیتونی از اشتباهاتت بگی یا درددل کنی، چون بعدا توسط حرف های خودت کلی سرزنش و مسخره میشی - رابطه ای که تو و احساساتت فهمیده نمیشید و مجبوری همه چی رو درون خودت بریزی - رابطه ای که براحتی خط قرمزهای تورو زیر پا میذاره و تورو به حساسیت بیش از حد هم متهم میکنه - رابطه ای که برای اینکه ناراحتش نکنی هیچوقت نتونستی درست از خواسته هات و نیاز هات بگی 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
چیزایی که براشون نیاز نیست عذر خواهی کنی: ۱-کسی رو دوست داشتن ۲-نه گفتن ۳-دنبال رویاهات رفتن ۴-برای خودت وقت گذاشتن ۵-الویت هات ۶-پایان دادن به رابطه ی مسموم ۷-نقص ظاهریت ۸-پای تصمیمت وایستادن ۹-حقیقت رو گفتن ‌ 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
‌ راه‌های‌ مدیریت‌ اضطراب 🍒✨ با‌ترس‌های‌تان‌روبرو‌شوید : بعضی از درمانگرها دریافته‌اند که یکی از سلاح‌های کلیدی در نبرد با استرس، توانایی مواجهه با ترس‌های‌مان است. اضطراب تا حدود زیادی ناجوری بین تهدید دریافت‌شده و توانایی دریافت شده شما برای غلبه بر ان است.بنابراین اگر یادبگیرید که زودتر و مکررا با ترس‌های‌تان روبرو شوید، می‌توانید بر آنها غلبه کنید. از ارتفاع می‌ترسید؟ در یک کلاس ضخره‌نوردی یا باشگاه بولدرینگ ثبت نام کنید و خودتان را به مبارزه و چالش عادت دهید. مکث‌کنید‌‌و‌اضطراب‌را‌کنترل‌کنید : وقتی اضطراب‌تان شروع می‌شود، دم بزنید و نفس عمیق بکشید. می‌توانید هر روز صبح از نور آفتاب بهره ببرید یا وقتی استرس‌تان شروع شد، مکث کنید و پنج دقیقه مدیتیشن داشته باشید، توقف کردن، نفس عمیق کشیدن و پاکسازی ذهن می‌تواند تاثیر شگرفی داشته باشد. ادامه دارد.... 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
4_5838955455627397923.PDF.pdf
7.27M
این فایل PDF(پی دی اف) است 💌رمان اشتباهم را ببخش
❤️✨❤️ ✍ حکایتی بسیار زیبا و خواندنی قالیچه سوخته چقدر بها دارد؟ مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود، يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ توی خونه ﺩﺍﺷﺖ، ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. مجبور بود، همون رو برداشت برد بازار برای فروش. ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﺍﯼ كه ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ما ۱۰۰ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمی‌خریم. ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت. داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﺎ، حاج جواد فرش چی ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ، از منصف های بازار و از ارادتمندان اهل بیت(ع) پرﺳﯿﺪ: قالی خوبیه، چرا ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، زﻏﺎلها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ. حاج جواد یک تکونی به خودش داد: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟ گفت: بله. گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽ‌ﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ ﻣﯿﺨﺮﻡ. قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و تا آخر عمرش روی قسمت سوخته قالیچه که به اندازه کف دست بود گل محمدی پرپر می‌کرد و دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیت تبرک یک پر از گل را برداشته تو چایی‌شون می‌ریختند. اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت، کاش دلمون تو روضه‌ها بسوزه. علیه السلام ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
تاجری بود کارش خرید و فروش پنبه بود و کار و بارش سکه. بازرگانان دیگر به او حسودی میکردند یک روز یکی از بازرگانها نقشه ای کشید و شبانه به انبار پنبه ی تاجر دستبرد زد. شب تا صبح پنبه ها را از انبار بیرون کشید و در زیرزمین خانه ی خودش انبار کرد. صبح که شد تاجر پنبه خبردار شد که ای دل غافل تمام پنبه هایش به غارت رفته است. به نزد قاضی شهر رفت و گفت : خانه خراب شدم . قاضی دستور داد که مامورانش به بازار بروند و پرس و جو کنند و دزد را پیدا کنند. اما نه دزد را پیدا کردند و نه پنبه ها را .  قاضی گفت:به کسی مشکوک نشدید؟ ماموران گفتند: چرا بعضی ها درست جواب ما را نمی دادند ما به آنها مشکوک شدیم. قاضی گفت: بروید آنها را بیاورید. ماموران رفتند و تعدادی از افراد را آوردند. قاضی تاجر پنبه را صدا کرد و گفت به کدام یک از این ها شک داری؟ تاجر پنبه گفت به هیچ کدام. قاضی فکری کرد و گفت: ولی من دزد را شناختم. دزد بیچاره آن قدر دست پاچه بوده و عجله داشته که وقت نکرده جلو آیینه برود و پنبه ها را از سر و ریش خودش پاک کند. ناگهان یکی از همان تاجرهای محترم دستگیر شده دستش را به صورتش برد تا پنبه را پاک کند .  قاضی گفت: دزد همین است. تاجر گفت: همین حالا مامورانم را می فرستم تا خانه ات را بازرسی کنند. یک ساعت بعد ماموران خبر دادند که پنبه ها در زیر زمین تاجر انبار شده است و او هم به جرم خود اعتراف کرد. از آن به بعد می خواهند بگویند که آدم خطا کار خودش را لو می دهد می گویند : «پنبه دزد ، دست به ریشش میکشد 🍃 🌺🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
هیچ‌کس‌در هیچ‌جای زمین بقچه ای همراهش نیست که برایمان حال خوب بیاورد... هنر این است که بلد باشیم شاد باشیم و شادی بیافرینیم... ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
استاد فاطمی نیا: "ذکری که توفیقات سلب شده را باز میگرداند" ماه رجب ، ماه توبه است. یکی از اذکار و ادعیه ای که اگر به معنای آن توجه کنیم بسیار موثر است ، ذکر " یا مُقیلَ العَثَرات" است. (ای خدایی که لغزش ها را اقاله میکند و نادیده میگیرد ) ما خدایی داریم که بسیار مهربان است و گناهان ما را اقاله میکند ، به این معنا که اگر پشیمان شویم و توبه کنیم ، اصلا با ما طوری معامله میکند مثل اینکه گناهی مرتکب نشده ایم! گاهی مواقع دراثر گناه ، بعضی توفیقات از انسان سلب میشود ؛ اگر این ذکر را با توجه و حضور قلب در قنوت یا سجده خود بگوید ، توفیقات بازمیگردد ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶بی نیازی یعنی این؟ حکایتی بسیار زیبا از عارف عالم حضرت آیت الله انصاری همدانی قدس سره ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾