eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 🔰 🍃 #شیر_پاک_کن_طبيعي ✨سه قاشق غذاخوری روغن دانه انگور ✨یک قاشق غذاخوری روغن کرچک ✍این روغن هاراباهم مخلوط کرده دریک بطری نگهداری کنیدو برای گرفتن نتیجه بهتر بصورت روزانه استفاده کنید
✅ اندکی تفکر ❤️در مسجد و در کعبه به دنبال خداییم از حس خدا در دلمان دور و جداییم ❤️هم مسجدو هم کعبه وهم قبله بهانه است...!! دقت بکنی نور خدا داخل خانه است ❤️در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟ اول تو ببین قلب کسی را نشکستی؟ ❤️اینگونه چرا در پی اثبات خداییم؟ همسایه ی ما گشنه و ما سیر بخوابیم ❤️در خلقت ما راز و معمای خدا چیست؟ انسان خودش آیینه یک کعبه مگر نیست؟ ❤️برخیز و کمی کعبه ی آمال خودت باش چنگی به نقابت بزن و مال خودت باش ❤️شاید که بتی در وسط ذهن من و توست باید بت خود ، با نم باران خدا شست ❤️گویی که خدا در بدن و در تنمان هست نزدیکتر از خون و رگ گردنمان هست ❤️در پیله ی پروانه مگر دست خدا نیست؟ پیدایش پروانه بگو معجزه کیست؟ ❤️باید که در آیینه کمی هم به خود آییم ما جلوه ای از خلقت زیبای خداییم ❤️هر کس که دلش آینه شد فاقد لکه در قلب خودش کرده بنا کعبه و مکه ... http://eitaa.com/cognizable_wan 🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
نفسم نفسم نفسم نفسم 🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃 واي نفسم! ببخشيد نفسم گرفته☺️☺️☺️ آخه دويدم ... تا اولين نفرى باشم که، شب یلدا رو بهتون تبريک ميگم🍉🍉🍉 پیشاپیش یلدا مبارک🌺🌺🌺 😅 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹 طنز همسرانه 🕴مردی پس از طلاق همسر خود، با او تماس گرفت و گفت: خانم ببخشید! اشتباه کردم! لطفا مرا ببخش! و به خانه برگرد!! 🌻 زن در جواب گفت : آیا در کنارت یک لیوان 🍸 داری؟ مرد گفت: بله دارم!! زن گفت: اکنون آن را محکم بر زمین بکوب. مرد چنان کرد که زن گفته بود. 🌻 سپس زن گفت: حالا که دیدی آن لیوان شکسته و هزار تکه شده، آیا میتوانی تکه هایش را جمع کنی و دوباره بسازی؟! 🌺 مرد در پاسخ گفت: نه نشكسته! ليوان استیل بود 😋 🌸 زن پاسخ داد: خدا نکشتت... عصر بیا دنبالم 😜😜 http://eitaa.com/cognizable_wan
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❣ 💢حتما بخوانید 🌼🍃در زمان قدیم ، مردی ازدواج کرد. در روز اول ازدواج ،جمع شدند جهت خوردن ناهار با خانواده شوهر... 🌼🍃و مرد سهم بیشتری از غذا با احترام خاص به همسرش داد ، و به مادر خودش سهم ناچیزی از غذا را داد ؛بدون هیچ احترامی... 🌼🍃در این لحظه عروس که شخصیت اصیل و با حکمتی داشت، وقتی این صحنه را دید درخواست طلاق کرد. و گفت شخصیت اصیل در ذات هست و نمی خواهم از تو فرزندی داشته باشم که بعدها فرزندانم رفتاری چون تو با مادرت، با من داشته باشند و مورد اهانت قرار بگیرم 🌼🍃متاسفانه بعضی از زنان وقتی شوهرانشان آنها را ترجیح می دهند،فکر می کنند، بر مادر شوهر پیروز شدند. 🌼🍃عروس با تدبیر همان روز طلاق گرفت. و با همسری که به مادر خودش احترام می گذاشت ازدواج کرد و بعد از سالها صاحب فرزندانی شد 🌼🍃و در یک روز با فرزندانش عزم مسافرت کرد، با فرزندانی که بزرگ شده بودند، و مادر را بسیار احترام می گذاشتند، 🌼🍃در مسیر به کاروانی برخوردند، پیرمردی پابرهنه پشت سر کاروان راه می رفت، و هیچ کس به او اعتنایی نمی کرد. مادر به فرزندانش گفت آن پیرمرد را بیاورید وقتی او را آوردند. 🌼🍃مادر، همسر سابقش را شناخت به او گفت: چرا هیچ کس اعتنایی و کمکت نمی کند؟ آنها کی هستند؟ گفت: فرزندانم هستند گفت : من رامی شناسی؟ پیرمرد گفت: نه زن با حکمت گفت: من همان همسر سابقت هستم و قبلا گفتم که اصالت در ذات هست. ❣همانگونه که می کاری درو خواهی کرد 🌼🍃به فرزندان من نگاه کن چقدر به من احترام می گذارند و حالا به خودت و فرزندانت نگاه کن، چون تو به مادرت اهانت کردی، و این جزای کارهای خودت هست، و زن با تدبیر به فرزندانش گفت: کمکش کنید برای خدا 🌼🍃 هر مرد و زنی خوب بیاد داشته باشد، فرزندان شما همانگونه با شما رفتار خواهند کرد ، که شما با پدر و مادر خود رفتارمی کنید. ‎‎‌‌‎‎‌‌ 🎀http://eitaa.com/cognizable_wan 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
گر بمانی با دلم با تو نفس خواهم کشید آتش عشق تو را بر بوم دل خواهم کشيد از گل رويت گلاب قمصر و کاشان مهر در دلم می جوشد و از نو نفس خواهم کشيد کوچه باغ عشق تو گلزار سبز آرزوست چون بهارنارنج به دامان غزل خواهم کشيد ايکه از عشقت مستم در شراب لعل تو بوسه هايت را به رنگ ارغوان خواهم کشید http://eitaa.com/cognizable_wan
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 ۱۶۸ 🌷سریع، چشم های خمار خوابم رو باز کردم و ... نگاهم افتاد به خیابان مستقیمی که واردش شدیم ... بغض راه نفسم رو بست ... خواب و وقایع آخرین عاشورا ... درست از مقابل چشم هام عبور می کرد ... جاده های منتهی به کربلا ... من و کربلا ... من و موندن پشت در خیمه ... و اون صدا ...  🌷چفیه رو انداختم روی سرم و کشیدم توی صورتم ... اشک امانم رو بریده بود ... - آقا جون ... این همه ساله می خوام بیام ... حالا داری تشنه ... من بی لیاقت رو از کنار جاده کربلا کجا می بری؟... هر کی تشنه یه چیزیه ... شما تشنه لبیک بودی ... و من تشنه گفتنش ...  🌷وارد منطقه جنگی مهران شده بودیم ... اما حال و هوای دل من، کربلا بود ...- این بار چقدر با خیمه تو فاصله دارم، پسر فاطمه؟ ...  از جمع جدا شدم ... چفیه توی صورت ... کفشم رو در آوردم و خودم رو بین خاک ها گم کردم ... ضجه می زدم و حرف میزدم ...  🌷- خوش به حالتون ... شما مهر سربازی امام زمان توی کارنامه تون خورده ... من بدبخت چی؟ ... من چی که سهم من از دنیا فقط جا موندنه؟ ... لبیک شما رو مهدی فاطمه قبول کرد ... یه کاری به حال دل من بی نوا بکنید ... منی که چشم هام کوره ... منی که تشنه لبیکم ... منی که هر بار جا می مونم ...  🌷به حدی غرق شده بودم که گذر زمان رو اصلا نفهمیدم ... توی حال خودم بودم ... سر به سجده و غرق خاک ... گریه می کردم که دست ابالفضل ... از پشت اومد روی شونه ام...ـ چی کار می کنی پسر؟ ... همه جا رو دنبالت گشتم ...  🌷کندن از خاک مهران ... کار راحتی نبود ... داشتم نزدیک ترین جا به کربلا ... داغ دلم رو فریاد می زدم ... بلند شدم ... در حالی که روحی در بدنم نبود ... جان و قلبم توی مهران جا مونده بود ... چشم ابالفضل که بهم افتاد ... بقیه حرفش رو خورد ... دیگه هیچی نگفت ... بقیه هم که به سمتم می اومدن ... با دیدنم ساکت می شدن ... از پله ها اومدم بالا ... سکوت فضا رو پر کرد ... همهمه جای خودش رو به آرامش داد ... - علی داداش ... پاشو برگشت رو من بشینم کنار پنجره ...  🌷دوباره چفیه رو کشیدم روی سرم ... و محو وجب به وجب خاک مهران شدم ... حال، حال خودم نبود ... که علی زد رویشونه ام ... صورت خیس از اشکم چرخید سمتش ... یه لحظه کپ کرد ... - بچه ها ... می خواستن یه چیزی بخونی ... اگه حالشو داری ... 🌷جملات بریده بریده علی تموم شد ... چند ثانیه به صورتش نگاه کردم ... و میکروفون رو گرفتم ... نگاهم دوباره چرخید سمت مهران ...  - بی سر و سامان توئم یا حسین ... تشنه فرمان توئم یا حسین ...  آخر از این حسرت تو جان دهم ... کاش که بر دامن تو جان دهم ...  🌷کی شود این عشق به سامان شود؟ ... لحظه لبیک من و ، جان شود؟ ... ✍ادامه دارد...... 🎀http://eitaa.com/cognizable_wan 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه ۱۶۹ 🌷دردهای گذشته ... همه با هم بهم هجوم آورده بود ... اون روز عاشورا ... کابووس های بی امانم ... و حالا ...  دیگه حال، حال خودم نبود ... بچه ها هم که دیدن حال خوشی ندارم ... کسی زیاد بهم کار نمی داد ... همه چیز آروم بود تا سر پل ذهاب ... آرامگاه احمد بن اسحاق ... وکیل امام حسن عسکری ... از اتوبوس که پیاده شدم ... جلوی آرامگاه، خشکم زد ... 🌷همه ایستادن توی صحن و راوی شروع به صحبت ... در شأن مکان و احمد بن اسحاق کرد ... و عظمت شهیدی که اونجا مدفون بود ... کسی که افتخار مهر مخصوص سربازی امام زمان "عج" در کارنامه اش دو داشت ... شهید "حشمت الله امینی" ... 🌷این اسم ... فراتر از اسم بود ... آرزو و آمال من بود ... رسیدن و جا نموندن بود ... تمام خواسته و آرزوی من از دنیایی به این عظمت ... آرزویی که توی مهران ... با التماس و اشک، فریاد زده بودم ... اما همه چیز ... فقط آرزویی مقابل چشمان من نبود ... اون آرامگاه و اون محیط، خیلی آشنا به نظر می رسید ... حس غریب و عجیبی وجودم رو پر کرده بود ... اما چرا؟ ... چرا اون طور بهم ریخته بودم؟ ... 🌷همون طور ایستاده بودم ... توی عالم خودم ... که دوباره ابالفضل از پشت زد روی شونه ام ...- داداش ... اسم دارم به خدا ... مثل نینجا بی صدا میای یهو میزنی روی شونه ام ...  خندید ... 🌷- دیدم زیادی غرق ساختمون شدی گفتم نجاتت بدم تا کامل خفه نشدی ... حالا که اینطور عاشقش شدی ... صحن رو دور بزن ... برو از سمت در خواهران ... خانم حسینی رو صدا کن بیاد جای اتوبوس وسائل رو تحویل بگیره ... 🌷با دلخوری بهش نگاه کردم ... - اون زمانی که غلام حلقه به گوش داشتن و ... برای پیج کردن و خبر دادن می فرستادنش خیلی وقته گذشته ... داداش ... هم خودت پا داری ... هم موبایل ... زنگ زدی جوابنداد، خودت برو ... تازه این همه خانم اینجاست ... 🌷ـ به یکی از خانم ها پیغام دادم ... ما رو کاشت ... رفت که بیاد ... خودش هم که برنمی داره ... بعد از نماز حرکت می کنیم ... بجنب که تنها بیکار اینجا تویی ... یه ساعته زل زدی به ساختمون ... آرامگاه رو دور زدم ... و رفتم سمت حیاط پشتی که ...  نفسم برید و نشستم زمین ...  - یا زهرا ... یا زهرا ...  چشم هام گر گرفت و به خون نشست ... ✍ادامه دارد...... http://eitaa.com/cognizable_wan
📕✍ یک ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﭼﯿﻨﯽ ﻣﯿﮕﻪ: ﺍﮔﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﯾﮏ ﻭﻋﺪﻩ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯽ، ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺎﻫﯽ ﺑﺪﻩ ﺍﮔﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺳﯿﺮﺵ ﮐﻨﯽ ﺑﻬﺶ ﻣﺎﻫﯽ ﮔﯿﺮﯼ ﯾﺎﺩ ﺑﺪﻩ ... ✓ 📗 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔰 صبح ها با معده خالی خرما بخورید 🔹کسی که با معده خالی خرما میخورد ، کمتر دچار کمخونی میشود و بدنی مقاوم در برابر باکتریها و ویروسها دارد همچنین بخاطر افزایش سوخت و ساز بدن باعث لاغری میشود. 🔹پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم در این باره می فرمایند: کُلُوا التَّمرَ عَلَى الرِّیقِ؛ فَإِنَّهُ یَقتُلُ الدّیدانَ فِی البَطنِ. ناشتا خرما بخورید؛ چرا که کِرم هاى شکم را مى کُشد. (عیون أخبار الرضا علیه السلام، جلد ۲، صفحه ۴۸) #حدیث ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🍎 http://eitaa.com/cognizable_wan
📚حکایت بسیار زیبای (ماست و خیار🥒) میگویند روزی امیرکبیر که از حیف و میل شدن سفره‌های دربار به تنگ آمده بود. به ناصرالدین شاه پیشنهاد کرد که برای یک روز آنچه رعیت میخورند میل کند !! شاه پرسید مگر رعیت ما چه میخورند؟! امیرکبیر گفت: ماست و خیار !! ناصرالدین شاه سرآشپز را صدا زد گفت:که برای ناهار فردایمان ماست و خیار درست کنید ! سر آشپز دستور تهیه مواد زیر را به تدارک‌ چی برای ماست خیار شاهی داد ✦ ماست پر چرب اعلا ✦ خیار قلمی ورامین ✦ گردوی مغز سفید بانه ✦ پیاز اعلای همدان ✦ کشمش بدون ‌هسته ✦ نان دو آتیشۀ خاش‌ خاش ✦ سبزی‌ های بهاری اعلا و ... . ناصرالدین شاه بعد از اینکه یک شکم سیر ماست و خیار خورد به امیرکبیر گفت: رعایا چه غذاهایی میخورند ما بی‌خبریم! اگر کسی از این همه نعمت رضایت نداشت فلکش کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرعت بالای یک خودرو و از دست دادن کنترل آن توسط راننده چیز دست، این صحنه عجیب رو در کالیفرنیا خلق کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💋ما که با پوس نمک نزده میخوریم چه حوصله ای http://eitaa.com/cognizable_wan
4_695743491741353618.mp3
9.99M
آهنگ زیبای دلتنگم محمدرضا هدایتی
4_767618927625765387.mp3
2.15M
تو با قلب ویرانه من چه کردی...
Meysam-Ebrahimi---Do-Tayi[128].mp3
2.93M
"دڸ" بہ "دلدار" "سپردݧ" ڪار هر "دلدار" نیست" "من" بہ "تو" "جاݧ" میسپارم "دل"ڪہ "قابلدار" نیست. میثم ابراهیمی 🎤 دوتایی 🎼🍃🌹 •┈┈••✾❀ ❀✾••┈┈•
#روح من باش❣ که من #مرده چشمان توام❣ #عاشقم باش❣ که من #چشمه جوشان توام 💕❣💕
⚠️خرما را همراه چای نخورید⚠️ مصرف خرما با چای باعث بالا رفتن قند خون می شود و انرژی آن به دلیل مخلوط شدن با آب جوش جذب بدن نمی شود؛ بهترین همراه چای میوه های خشک هستند !
🔰 رفع #بوی_بد_دهان ✍🏻پس ازبیدار شدن از خواب بامحلولی از ⇩ ✨یک ق.چ.خ عسل ✨مقداری پودر دارچین ✨مقداری آبلیموی تازه و آب ولرم ⬅️غرغره کنید تادر طول روز مشکل بوی بد دهان نداشته باشید.
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 (آخر) 🌷پاهام شل شده بود ... تازه فهمیدم چرا این ساختمان ... حیاط ... مزار شهدا ... برام آشنا بود ... چند سال می گذشت؟ ... نمی دونم ... فقط اونقدر گذشته بود که ... نشستم یه گوشه و سرم رو بین دست هام مخفی کردم ... 🌷خدایا ... چی می بینم؟ ... اینجا همون جاست ... خودشه... دقیقا همون جاست ... همون جایی که توی خواب دیدم... آقا اومده بود ... شهدا در حال رجعت ... با اون قامت های محکم و مصمم ... توی صحن پشتی ... پشت سر هم به خط ایستادن ... و همه منتظر صدور فرمان امام زمان ... خودشه ... اینجا خودشه ... 🌷زمانی که این خواب رو دیدم ... یه بچه بودم ... چند بار پشت سر هم ... و حالا ...اونقدر تک تک صحنه ها مقابل چشمم زنده بود ... که انگار دقیقا شهدا رو می دیدم که به انتظار ایستاده اند ...- یا زهرا ... آقا جان ... چقدر کور بودم ... چقدر کور بودم که نفهمیدم و ندیدم ... این همه آرزوی سربازیت ... اما صدای اومدنت رو نشنیدم ... لعنت به این چشم های کور من ... 🌷داخل که رفتم ... برادرها کنار رفته بودن ... و خانم ها دور مزار سرباز امام زمان ... حلقه زده بودن ... و من از دور ...به همین سلام از دور هم راضیم ... سلام مرد ... نمی دونم کی؟ ... چند روز دیگه؟ ... چند سال دیگه؟ ... ولی وعده ما همین جا ... همه مون با هم از مهران میریم استقبال آقا ... 🌷اشک و بغض ... صدام رو قطع کرد ... اشک و آرزویی که به همون جا ختم نشد ...از سفر که برگشتم یه کوله خریدم ... و لیست درست کردم... فقط ... تک تک وسائلی رو که یه سرباز لازم داره ... برای رفتن ... برای آماده بودن ... با یه جفت کتونی ... 🌷همه رو گذاشتم توی اون کوله ... نمی خواستم حتی به اندازه برداشتن چند تا تیکه ... از کاروان آقا عقب بمونم ... این کابووس هرگز نباید اتفاق می افتاد ... و من ... اگر اون روز زنده بودم و نفس می کشیدم ... نباید جا می موندم ... 🌷چیزی که سال ها پیش در خواب دیده بودم ... و درک نکرده بودم ... ظهور بود ...ظهوری که بعد از گذر تمام این مدت ... هنوز منتظرم ... و آماده ... 🌷سال هاست ساکم رو بستم ... شوقی که از عصر پنجشنبه آغاز میشه ... و چقدر عصرهای جمعه دلگیرن ... میرم سراغش و برش می گردونم توی کمد ... و من ... پنجشنبه آینده هم منتظرم ... تا زمانی که هنوز نفسی برای کشیدن داشته باشم ...و ما ز هجر تو سوختیم؛ ای پسر فاطمه .... خدایا بپذیر؛ امن یجیب های این نسل سوخته را .... 🌺یاعلی مدد ....🌺 🌴التماس دعای فرج🌴 فردا ان شاالله منتظر داستان واقعی جدید باشید 🎀http://eitaa.com/cognizable_wan 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✅دادن خرما از به نوزاد باعث میشه زودتر دندون در بیاره و به حرف بیافته! ✅خرما و منبع و اعصاب جنین را قوی میکنه و برای همین میگن خرما نوزاد را صبور میکنه! ✅کسایی که روزانه 10 الی 15مغز بادام را با 3 تا 5 عدد خرما میخورن (به ویژه بچه ها)، تا آخر عمرشون نه ساییدگی استخوان سراغشون میاید و نه آرترز میگیرند. ✅خوردن خرما ناشتا بخصوص بچه ها اگه بخورن دشمن سرماخوردگیه و نمیذاره بچه ها سرما بخورن🤒 Join🔜 http://eitaa.com/cognizable_wan
✅گریختن حضرت عیسی علیه السلام از احمق 🔸روزی مردی،حضرت عیسی علیه السلام را دید که باعجله و شتابان به جانب کوهی می گریزد. با تعجب به دنبال او دوید و گفت:برای چه فرار میکنی؟ از بهر رضای خدا لحظه ای به ایست و بگو! 🌹حضرت عیسی فرمود: از احمق می گریزم، برو و مانع من نشو. ⁉️مرد پرسید: مگر تو نیستی که کر و کور را شفا دادی و نفس مسیحایی ات مرده را زنده کرد؟ و در مشتی گِل دمیدی و آن گِل ها را تبدیل به پرنده کردی؟ 🌱پس تو هرچه خواهی می کنی که ای روح پاک! 🌹حضرت مسیح گفت: به ذات پاک خداوند و به صفات پاکش سوگند می خورم: 💚که اسم اعظم خداوند را که اگر بر کوه بخوانم بی تاب می گردد... ▪️ اما نه یک بار که هزار بار از روی مهر و محبت بر دل احمق خواندم،ولی سودی نداشت! 🔸مرد پرسید: حکمت چیست؟ چرا دعایت آن جا اثر کرد ولی این جا درمانی نکرد؟ 🔸گفت: رنج احمقی، قهر خداست ولی رنج کوری، ابتلاست... ✳️ ابتلا و بیماری رنجی است که باعث رحم دیگران می شود ◾️ اما احمقی رنجی است که باعث زخم و قهر دیگران می گردد و مانند داغِ خداوند است که بر جان هرکس بخورد، همچون قفلی که مهر و موم شده باشد هیچ دستی نمی تواند برای آن چاره ای بیابد! ✨🌙✨🌙✨🌙✨ 🌹امام علی علیه السلام: از احمق بر حذر باش ؛ زيرا آدم احمق، خودش را اگر چه بدكار باشد نيكوكار مى داند و ناتوانيش را زيركى و شرّ و بديش را خير و خوبى مى شمارد. 🌹همچنین فرمود: آدم احمق،با تحقير و خوارى هم درست نشود. 📚حکایت ها و پندها 📚نهج السعادة http://eitaa.com/cognizable_wan
💝خصوصيات فرزند تك... 👇 💎 توجه داشته باشيد صد درصد كودكان تمام ويژگيهاي زير را ممكن است نداشته باشند اما اين ويژگي ها شايع ترين ويژگي كودكان تك ميباشد: بچه هاي تك با يك مقدار ويژگي هاي خاص بزرگ ميشوند، وقتي ما دو بچه داريم اونها تمام مدت با هم هستند در صورتي كه كودك تك مجبور هست تمام مدت با پدر و مادرش باشد. بیست درصد فرزندان تك ميتواند در زمينه هاي علمي بدرخشند اما هشتاد درصد از انها معمولا مشكلاتي پيدا ميكنند كه اگر خواهر و برادر داشتند اين مشكلات نبود. فرزند تك معمولا رابطه برابر را ياد نخواهد گرفت.... 🌿🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
وصیت نامه من 👇 (ツ) ᐸ) )> /\ ☆شب هفتم پیتزا مخصوص بدین ☆از بوی گلاب بدم میاد، 😷قبرم را با عطرGucci بشورید...😌 ☆دخترای فامیل اون ابروهای لامصب رو لااقل تاشب هفتم برندارین 😾 ★گریه بلند و جیغ و داد نکنین بدم میاد.فقط اهنگ بزارین مردم نم نم اشک بریزن......!!!!😢 ☆روی سنگ قبرم اب و صابون برزید مردم بخورند زمین بخندم روحم شاد بشه.😆😆 ★سرقبرم هم فاتحه بخونید الکی پیس پیس نکنید....والا😕 ☆قهوه یا نسکافه بدین.آخه قهوه خیلی دوست دارم.😋 ☆ازین کیکایی که اسمش پای سیبه بدین باکلاسه.😎 ★روی خرماها پودرنارگیل نریزین،شکلش خز میشه...😝 -لاین منو پاک نکنین،گهگداری باهاش یه پست بدین بیاد بالا.جیگر رفیقام کباب بشه 😭 ☆شایعه کنین قبل ازمرگش بهش الهام شده بود میمیره!!!! واسه کلاسش میگم.🙊 ★هرکسی هم تو مراسم ختمم گفت: خدا بیامرزدش راحت شد، با لبه‌ی سینی حلوا چنان بکوبين دهنش تا اونم راحت شه بیاد پیش من.....😜 والااااا جای من اظهار نظر میکنه....😁 با تشكر روح مرحوم😝😄😂 http://eitaa.com/cognizable_wan