#دفن_شهدای_کربلا
پس از رفتن ابنسعد و یارانش، جماعتی از بنیاسد که در نزدیکی کربلا منزل داشتند به صحنه کربلا وارد شدند و چون آن بدنهای پاک و مقدس را به آن وضع دیدند دانستند که این بدنها، اجساد مطهر حسین علیه السلام و یاران اوست، پس صدا به شیون و زاری بلند کردند و در شب موقعی که ایمن از دشمن بودند بر امام حسین علیه السلام و یارانش نماز گذاردند و آنها را دفن نمودند.
امام علیه السلام را در موضع فعلی آن و علی اصغر را پایین پای آن حضرت علیه السلام دفن کردند، قبری هم برای اهل بیت امام علیه السلام حفر نمودند و قبری نیز برای یاران امام علیه السلام در پایین پای حضرت علیه السلام در نظر گرفتند و آنان را در آنجا به خاک سپردند. بدن مبارک عباس علیه السلام را نیز در همان قبری که فعلاً قبر او شناخته میشود و در همان جایی که به شهادت رسیده بود دفن نمودند.[۱]
اما بر پایه نقلی دیگر، «دفن شهدا برای بنیاسد امکان پذیر نبود، زیرا آنان اهل روستاهایی بودند که در میدان نبرد شرکت نداشتند و بدون راهنمایی کسی که از همه آن شهیدان شناخت کامل داشته باشد قادر به شناسایی و دفن آنان نبودند به ویژه آن که سرهای شهدا را بریده بودند از اینرو دفن دقیق و همراه با شناخت شهدا بدون وجود راهنمایی آگاه، امکان پذیر نبود و از سوی دیگر با توجه به این باور که کار دفن امام علیه السلام را کسی جز امام علیه السلام نمیتواند بر عهده بگیرد. ناگزیر ما را به این مطلب میرساند که این راهنما باید امام سجاد علیه السلام بوده باشد. اما این حضور باید به صورت خارقالعاده بوده باشد، چرا که ایشان در آن زمان دربند اسارت دشمنان بسر میبرد.
با توجه به این گفته، برخی دیگر از مصادر شیعی چنین بیان داشتهاند که: بنیاسد در دفن شهدای کربلا، متحیر و سرگردان بودند، چرا که کوفیان بین سرها و بدنهای شهدا جدایی انداخته بودند و بدنها قابل شناسایی نبودند. در این هنگام امام سجاد علیه السلام به کربلا تشریف آوردند و آنان را در این امر یاری کردند. ایشان با یاری مردان بنیاسد نخست پیکر مطهر پدر بزرگوارشان را پیدا کردند و پس از گریه زاری فراوان، آن را روی قطعه حصیری گذاشتند و به آرامگاه فعلیاش آوردند؛ سپس اندکی از خاک محل دفن را کنار زدند قبری ساخته و پرداخته ظاهر شد. سپس امام زینالعابدین علیه السلام دستها را زیر بدن مبارک امام حسین علیه السلام قرار دادند و فرمودند: «بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله صدق الله و رسوله ماشاءالله،و لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم».
آنگاه به تنهایی، بدن مطهر را در داخل قبر گذاشت؛ ایشان در حالی که دیگران را از کمک در تدفین امام علیه السلام، باز میداشت فرمودند: «با من کسانی هستند که مرا یاری دهند». وقتی حضرت علیه السلام بدن را در قبر نهاد صورت مبارکش را بر گلوی بریده ابی عبدالله الحسین علیه السلام نهاد و در حالی که اشک بر گونههایش جاری فرمود: «طوبی لأرض تضمنت جسدک الطاهر فان الدنیا بعدک مظلمه و الآخره بنورک مشرقه و اما اللیل فمسهد و الحزن فسرمد او یختار الله لاهل بیت دارک التی انت بها مقیم و علیک منی السلام یابن رسول الله و برکاته؛ چه مبارک است زمینی که بدن مطهر تو را دربرگرفته است؛ دنیا بعد از تو تاریک است و آخرت با نور جمال تو روشن و نورانی. بعد از تو شبهایمان سخت و حزنهایمان طولانی است؛ تا آن زمان که خداوند سر منزلی را که تو مقیم آن شدهای برای اهل بیت علیهم السلام و خاندانت اختیار کند. ای زاده رسول خدا صلی الله علیه و آله سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو باد».
آنگاه قبر را پوشانید و با انگشت مبارک روی قبر امام علیه السلام نوشتند: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام الذی قتلوه عطشانا غریبا». سپس برادر گرامیاش - علی اکبر علیه السلام - را در پایین پای امام علیه السلام دفن کردند و بقیه هاشمیین و اصحاب را در قبر دیگر در زیر پای امام حسین علیه السلام دفن نمودند.
سپس امام علیه السلام به همراه بنیاسد به نهر علقمه رفتند؛ در آنجا با مشاهده پیکر پاک عمویش - عباس علیه السلام،- خود را بر روی بدن ابوالفضل علیه السلام افکند و گلوی مبارکش را بوسید. امام علیه السلام در حالی که به شدت میگریست، فرمود: «علی الدنیا بعدک العفا یا قمر بنیهاشم و علیک منی السلام من شهید محتسب و رحمة الله و برکاته؛ بعد از تو ای قمر بنیهاشم خاک بر سر این دنیا؛ و سلام من به تو و رحمت و برکات الهی بر تو باد». آنگاه برایش قبری حفر کرد و همانند پدر شهیدش به تنهایی او را درون قبر گذاشت و به بنیاسد فرمود: «کسی با من هست که کمکم میکند» سپس بدن شریف عباس علیه السلام را دفن کردند».[۲]
ادامه در👇👇👇