eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
17.2هزار ویدیو
628 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
✿❀ ﴾﷽﴿ ✿❀ روبه روی آینه می ایستم و موهایم را بالای سرم با یک گیره ڪوچیک جمع میکنم.با سر انگشت روی ابروهایم دست میکشم. _چقدر ڪم پشت! لبخند تلخی میزنم و دسته ای از موهایم را روی صورتم می ریزم. لابه لای موج لخت و فندقی ڪه یڪی از چشمانم را پوشانده، چندتار نقره ای گذشته را به رخم می ڪشند! پلڪ هایم را روی هم فشار و نفسم را باصدا بیرون می دهم. _ تولدت مبارڪ من! نمی دانم چند سالہ شده ام؟ _ بیست و پنج؟... نه!ڪمتر...! اما این چهره یڪ زن سالخورده را معرفی میکند! ڪلافه می شوم و ڪف دستم را روی تصویرم در آینه می گذارم! _ اصن چه فرقی می ڪند چند سال؟! دستم را برمیدارم و دوباره به آینہ خیره می شوم. گیره را از سرم باز می کنم و روی میز دراور می گذارم. یڪ لبخند مصنوعی را چاشنی غم بزرگم می کنم! _ تو قول دادی محیا! موهایم را روی شانه هایم می ریزم و بہ گردنم عطر می زنم. _ میدانی؟ اگر این قول نبود تا بحال صدباره مرده بودم! ڪشوی میز را باز می کنم و بہ تماشا می ایستم. _ حالا حتمن باید آرایش هم کنم؟!.... شانه بالا میندارم و ماتیڪ صورتی ڪم رنگم را برمیدارم و ڪمی روی لبهایم می ڪشم! _ چه بی روح! دوباره لبخند می زنم! ماتیڪ را کنار گیره ام می گذارم و از اتاق خارج می شوم. حسنا دفتر نقاشی اش را وسط اتاق نشیمن باز کرده ، با شڪم روی زمین خوابیده و درحالی ڪه شعر می خواند ، مثل همیشه خودش رادبا لباس صورتی و موهای بلند تا پاهایش می کشد! لبخند عمیقی میزنم و کنارش میشینم. چتری های خرمایی و پرپشتش را با تل عقب داده و به لبهایش ماتیڪ زده ! نیشگون ریز و آرامی از بازوی نرم و سفیدش میگیرم و می پرسم: تو کی رفتی سراغ لوازم آرایش من؟ دستش را میڪشد و جای نیشگونم را تندتند میمالد. جوابی نمی دهد و فقط لبخند دندون نمایی تحویلم می دهد! دست دراز میکنم و بینی اش را بین دوانگشتم فشار میدهم... _ ای بلا! دیگه تڪرار نشه ها! سرڪج میکند و جواب میدهد: چش! سمتش خم می شوم و پیشانی اش را می بوسم _ قربونت بره مامان! http://eitaa.com/cognizable_wan