معنی ضرب المثل من مرده تو زنده چیست؟
۱- این ضرب المثل بیانگر نهایت درجه اطمینان و قاطعیت فرد در مورد عقیدهاش است.
۲- یعنی تو یک روز به حرف من میرسی حتی اگر آن روز من زنده نباشم.
۳- معمولا وقتی دو نفر بر سر قضیه ای با هم به توافق نمی رسند، یکی از آن دو که به گفته های خویش مطمئن تر است، اتمام حجت می کند و می گوید: روزی می رسد که تو حتما به گفته های من یقین پیدا می کنی. چه آن روز من زنده باشم چه مرده، این امر به وقوع می پیوندد.
مثال: از این رفیقت به تو هیچ سودی نمی رسه. من مرده تو زنده! ببین کی گفتم!
۴- این اصطلاح بیشتر در گفتار عامیانه و غیررسمی استفاده می شود و در زبان نوشتاری و رسمی کاربرد چندانی ندارد. این اصطلاح اغلب با لحنی قاطع و مصرانه به کار می رود تا شنونده نسبت به حرف های گوینده به اطمینان برسد و حتی به آن عمل کند.
معمولا این شیوه گفتگو در هنگام نصیحت و خیرخواهی دیگران به کار می رود؛ خصوصا کسانی که چند پیراهن بیشتر از دیگران پاره کرده اند و تجربه بالایی دارند، وقتی می بینند کسی راه را اشتباه می رود، برنمی تابند و او را راهنمایی می کنند. حال اگر شنونده سماجت به خرج دهد و بر اشتباه خویش پافشاری کند، این ضرب المثل را برایش به کار می برند.
#ضرب_المثل
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
ریشه و داستان ضرب المثل
در زمان های قدیم، سر سفره پیش از شروع غذا، میزبان برای مهمانان آفتابه و لگن می آورد تا دستانشان را بشویَند و با حوله خشک کنند. گاهی برای معطل نشدن میهمانان از چند دست آفتابه و لگن استفاده می شد تا هر کدام جداگانه دستانشان را شست و شو دهند. گاهی هم از گران قیمت ترین سرویس ها استفاده می شد.
میهمانان هم با خود تصور می کردند که آفتابه و لگن اینها که انقدر مجهز و قیمتی است، حتما هم غذای مفصلی خواهند داشت. حال اگر برخلاف تصور مهمانان، غذای کم کیفیتی در سفره می گذاشتند، آن ها با خود این ضرب المثل را می گفتند.
یعنی انقدر که به ست آفتابه و لگن اهمیت می دهند، به غذایی که جلوی مهمان می گذارند اهمیتی نمی دهند.
#ضرب_المثل
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
( آنچه گذشته افسوس مخور) :
کاربرد ضرب المثل: به کسانی میگویند که افسوس کارهای گذشته را میخورند.
داستان ضرب المثل:
این مثل برای کسانی گفته میشود که نسجیده وبدون فکر کاری رو انجام میدهندو همیشه در پی درست کردن و افسوس خوردن هستند. شما باید اول فکر کنید بعد انجام دهید و هیچ وقت نباید افسوس گذشته را خورد . یک شکارچی، پرندهای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خوردهای و هیچ وقت سیر نشدهای.
از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمیشوی. اگر مرا آزاد کنی، سه پند ارزشمند به تو میدهم تا به سعادت و خوشبختی برسی. پند اول را در دستان تو میدهم. اگر آزادم کنی پند دوم را وقتی که روی بام خانهات بنشینم به تو میدهم. پند سوم را وقتی که بر درخت بنشینم. مرد قبول کرد. پرنده گفت: پند اول اینکه: سخن محال را از کسی باور مکن. مرد بلافاصله او را آزاد کرد. پرنده بر سر بام نشست.
گفت پند دوم اینکه: هرگز غم گذشته را مخور. برچیزی که از دست دادی حسرت مخور. پرنده روی شاخ درخت پرید و گفت : ای بزرگوار! در شکم من یک مروارید گرانبها به وزن ده درم هست. ولی متأسفانه روزی و قسمت تو و فرزندانت نبود. و گرنه با آن ثروتمند و خوشبخت میشدی. مرد شکارچی از شنیدن این سخن بسیار ناراحت شد و آه و نالهاش بلند شد.
پرنده با خنده به او گفت: مگر تو را نصیحت نکردم که بر گذشته افسوس نخور؟ یا پند مرا نفهمیدی یا کر هستی؟ پند دوم این بود که سخن ناممکن را باور نکنی. ای ساده لوح ! همه وزن من سه درم بیشتر نیست، چگونه ممکن است که یک مروارید ده درمی در شکم من باشد؟ مرد به خود آمد و گفت ای پرنده دانا پندهای تو بسیار گرانبهاست. پند سوم را هم به من بگو. پرنده گفت : آیا به آن دو پند عمل کردی که پند سوم را هم بگویم. پند گفتن با نادان خوابآلود مانند بذر پاشیدن در زمین شورهزار است.
#ضرب_المثل
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🔅#فلسفه_ی_ضرب_المثل_ها
💢#ضرب_المثل_بزخری_کردن
✍مردی گاو خود را برای فروش به شهر برد.
چند نفر که با هم شریک بودند، با حیلهگری میخواستند گاو او را از چنگش در بیاورند، و قرار گذاشتند هرکدام از راهی بیاید و به او بگوید :
این بز را چند میفروشی؟
🔸حیلهگر اولی آمد و پس از سلام و احوالپرسی گفت :
قیمت این بز چقدر است؟
مرد ناراحت شد و گفت:
مگر کوری؟
این گاو است، بز نیست.
🔹حیلهگر دوم از مسیر دیگری آمد و گفت:
ای آقا! این بز فروشی است؟
مرد گفت:
این گاو است بز نیست.
🔸سومی هم نزدیک آمد و همین حرف را زد.
مرد با خود فکر کرد :
نمیشود سه نفر مختلف، هر سه اشتباه کنند، شاید این که به نظر من گاو است، بز باشد.
🔹چهارمین فرد از راه رسید و گفت :
مگر قصد فروش این بز را نداری،
چرا آن را نمیفروشی؟
مرد که به شک افتاده بود گاو را به عنوان بز و به قیمت بسیار پایین فروخت.
✍از آن زمان به بعد ضرب المثل بزخری کردن به کنایه از «کم جلوه دادن قیمت یک کالا» رایج شد.
#ضرب_المثل
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
داستان ضرب المثل هم خدا را می خواهد هم خرما را
در عصر جاهلیت که مردم بت پرست بودند، مرد عربی بود که نخلستان بزرگی از خرما داشت؛ مقداری از بهترین خرماهای خود را به شکل بتی درآورده بود آن وقت خود و خانواده اش به آن بت خرمایی تعظیم می کردند و آن را می پرستیدند.
سال های سال این مرد و خانواده اش به همین منوال زندگی کردند. تا اینکه یکسال خشکسالی آمد و موادغذایی کم شد. به طوری که بعد از مدتی در هیچ خانه ای غذایی برای خوردن پیدا نمی شد. نخلستان ها خشک شدند و مردم به سختی زندگی می کردند، ولی مرد بت پرست با اینکه شرایط سختی را پشت سر می گذاشت حاضر نبود به بت از خرما ساخته شده ی خود دست بزند و مانند قبل به آن احترام می گذاشت.
بعد از مدتی یک روز که گرسنگی به پسر کوچک خانواده فشار آورد پسرک با اینکه می دانست بت خرمایی چقدر برای پدرش مهم است ولی یک خرما برداشت و خورد. روز بعد هم همینطور تا اینکه مرد متوجه شد از پای بت همینطور خرما کم می شود و تصمیم گرفت، بیشتر مراقب باشد تا دزد را بگیرد.
مرد بت پرست یک شب تا صبح کنار بت بیدار ماند و به عبادت پرداخت. صبح ساعتی استراحت کرد و تا بیدار شد دید خرمایی از بت کم شده. فردای آن شب با دقت بیشتری مراقب بت بود ولی تا صبح خبری نشد، تا اینکه صبح خوابش برد و بیدار شد و دید باز هم خرمایی از بت کم شده، بنابراین تصمیم گرفت فرداشب را هم بیدار باشد و صبح خودش را به خواب بزند تا ببیند صبح ها چه کسی می آید و خرما را برمی دارد.
شب سوم را هم بیدار ماند و صبح خودش را به خواب زد دید پسر کوچک خودش آمد، خرمایی از پای بت برداشت و پاورچین پاورچین قصد فرار کردن داشت که مرد از خواب بیدار شد و از پشت بغلش کرد. گفت: چه کار می کنی؟ پسربچه گفت: پدر این خرماها خیلی خوشمزه هستند. چیز دیگری هم برای خوردن نداریم. یک دانه از این خرما بخور خودتان می فهمید و خرما را در دهان پدرش گذاشت. مرد بت پرست که دید فرزندش از شدت گرسنگی خرماها را برمی داشته از طرفی خودش هم مدت ها بود یک چنین خوراکی خوشمزه و شیرینی نخورده بود رو به پسرش کرد و لبخندی زد و گفت: ولی تو نباید از خرمای بت می خوردی؟ پسرش گفت: پدر شما هم از خرمای بت خوردید.
پدر گفت: بله من هم خوردم. ولی ما نباید خدای خودمان را بخوریم. پسرک گفت: پدر شما هم خدا را می خواهید هم خرما را. تازه ما می توانیم این خرماها را بخوریم تا از گرسنگی نمیریم و هروقت این خشکسالی تمام شد و دوباره نخلستان ها پر از خرما شد یک خدای تازه بسازیم. مرد ناگهان از جا بلند شد و گفت: بهترین کار این است که این بت خرمایی را در این شرایط بخوریم. اینجاست که می گویند: هم خرما را خواست هم خدا را!
#ضرب_المثل
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
📚#داستانضربالمثلها
🔹حرف مفت زدن
📝اصطلاح حرف مفت زدن داستانی داره که خالی از لطف نیست!
✍در زمان ناصرالدین شاه اولین تلگرافخانه تأسیس شد اما مردم استقبالی نکردند و کسی باور نداشت پیامش با سیم به شهر دیگری برود.
به ناصرالدین شاه گفتند تلگرافخانه بیمشتری مانده و کارمندانش آنجا بیکار نشسته اند.
🔹ناصرالدین شاه دستور داد به مدت یک ماه مردم بیایند مجانی هر چه میخواهند تلگراف بزنند و چون مفت شد همه هجوم آوردند.
بعد از مدتی دیدند پیامهایشان به مقصد میرسد و به همین خاطر هجوم مردم روز به روز زیادتر شد در حدی که دیگر کارمندان قادر به پاسخگویی نبودند!
🔸سرانجام ناصرالدین شاه که مطمئن شده بود مردم ارزش تلگراف را فهمیدهاند.
دستور داد سر در تلگراف خانه تابلویی بزنند بدین مضمون:
«بفرموده شاه از امروز حرف مفت زدن ممنوع!»
و اصطلاح حرف مفت زدن از آن زمان به یادگار مانده است.
#ضرب_المثل
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
ضرب المثل آب با غربال پیمودن کنایه از چیست؟
۱- کنایه از کار عبث و بیهوده انجام دادن است؛ یعنی زمان خود را صرف انجام کاری کنی که نتیجه ای ندارد.
۲- معنی غربال: ظرفی است که دارای سوراخ های ریزی می باشد مثل الک کردن آرد که از این ظرف برای جداسازی ناخالصی ها و دانه های درشت استفاده می شود.
وقتی کسی آبی را غربال کند، یعنی آب را در ظرفی سوراخ دار بریزد و با این حال مقصدی را طی کند! که در انتهای مقصد هیچ آبی در ظرف نمانده است!
۳- این ضرب المثل قرابت معنایی دارد با ضرب المثل: آب در هاون کوبیدن؛ هر دو اشاره به انجام دادن کارهای مهمل و غیرمفید دارد.
مثال: تو با این همه توانایی هایی که داری، اگر در این رشته ای که مناسب تو نیست ثبت نام کنی، عین آب با غربال پیمودن است! فقط عمرت را تلف می کنی و آخرش هم به هیچ جایی نمیرسی!
۴- این ضرب المثل اشاره به انجام کارهای ناممکن و بیثمر دارد.
#ضرب_المثل
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
♦️چرا میگن نمک نشناسی؟
خیلی جالبه ریشه تاریخی این ضرب المثل رو حتما بخونید !
#ضرب_المثل
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
انواع اصطلاح و ضرب المثل با آب
۱. آب از دستش نمیچکه.
معنی: اشاره به آدم بسیار خسیس.
۲. آب از سرچشمه گلآلوده.
معنی: این ضرب المثل مصداق بی کفایتی و تدبیر نادرست شخصی ست که در رأس آن امور است.
۳. آب از آب تکان نمیخوره.
معنی: زمانی به کار می رود که شرایط بر وفق مراد باشد و همه چیز به خوبی پیش رود.
آب از سرش گذشته.
معنی: اشاره آن به بدشانسی و رسیدن ناملایمتی های فراوان به فرد است و در اصطلاح به فردی که گرفتاری های زیادی دارد می گویند آب از سرش گذشته
#ضرب_المثل
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
معنی ضرب المثل تا ابله در جهان هست، مفلس در نمی ماند
۱- یعنی تا وقتی کسی با حماقتش به زیان خود و سود دیگران رفتار می کند، هیچ ورشکسته و گدایی در جهان باقی نمی ماند زیرا همگی از او سوء استفاده می کنند.
۲- مفلس یعنی: کسی که مشکل مالی دارد، ورشکسته شده، فقیر و گدا.
کاربرد این ضرب المثل: این ضرب المثل را در جایی به کار می برند که کسی با نادانی اش فرصت های خوب زندگی اش را از دست داده و یا دارایی اش را دو دستی تقدیم دیگران کرده و حالا خودش پایش در گل مانده و کاسه چه کنم چه کنم در دست گرفته است!
داستان ضرب المثل
این ضرب المثل یادآور قصه کلاغ و روباه است. کلاغ، وقتی میبیند پیرزن ناتوان و فرتوتی تمام قالب های پنیر را در حیاط خانه اش ریخته و حواسش پرت است، به سرعت به حیاط رفته و قالب پنیر را در دهان می گذارد و در دل می گوید: تا چنین ابلهانی در جهان باشد، مفلسانی چون من گرفتار و درمانده نشوند.
این سخن را می گوید و روی شاخه درختی می نشیند. روباهی در آنجا کمین کرده بود. وقتی پنیر را در دهان کلاغ می بیند، نقشه ای می کشد تا آن را از چنگ او دربیاورد؛ شروع می کند به تعریف و تمجید کردن از کلاغ: به به! چه کلاغ زیبایی! چه منقار خوش رنگی! تو که صاحب این همه کمالات هستی، حتما صدای زیبایی هم داری! یک دهن برایمان بخوان و گوش ما را با صدای گرمت بنواز!
کلاغ که با تعریف های روباه از خود بی خود شده بود، با هیجان دهان باز کرد تا بخواند که یک باره قالب پنیر از دهانش به زمین افتاد و روباه با خوشحالی پنیر را برداشت و فرار کرد! اینجا بود که کلاغ با خود گفت: تا ابلهانی همچو من در جهان هست، مفلسانی چون روباه در نمی مانند!!
#ضرب_المثل
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
📚#قاپ_کسی_را_دزدیدن!
✍در مواردی به کار میرود که کسی را به لطایفالحیل تحت تاثیر قرار دهند و آنچنان نظر مساعدش را به خود جلب کنند که:
هر چه از او بخواهند بکند و هرحرفی به او بگویند باور نماید و مخصوصا در مورد دوم بیشتر موقع استعمال دارد.
🔹قاپ به معنی استخوانی خرد در پاچه گوسفند و غیره آمده که با آن قاپ بازی میکنند.
قاپ بازی به این ترتیب است که مقداری قاپ معمولی را در وسط دایرهای به شکل افقی میچینند.
هر یک از بازیکنان یک شاهقاپ در میان دو انگشت دست دارند و در خارج دایره و پشت سر هم با شاهقاپها به قاپهای وسط دایره میزنند.
🔸هر کس توانست قاپهای بیشتری را بزند و از دایره خارج کند برنده شناخته میشود.
شاهقاپ بزرگتر از قاپهای معمولی است و برای آنکه سنگین باشد معمولا قسمت مقعر و فرورفته آن را که جیک میگویند با سرب پر میکنند و یا به طور کلی آنرا سوراخ کرده درونش را سرب میریزند تا به علت ثقل و سنگینی بتواند قاپها را از وسط دایره خارج کند.
🔹این عمل را بار زدن قاپ و آن قاپ را قاپ پر یا قاپ بارزده میگویند.
پیداست هرکس قاپش از نظر سنگینی خوشدستتر و آمادهتر باشد در بازی موفقتر است
در بازیهای دیگر هم بعضیها با قاپهای مخصوص خودشان که قبلا آن را پر کردهاند بازی میکنند تا هر نقشی را که بخواهند بر زمین بنشیند.
🔸این قاپها در نزد اهل فن خیلی قیمت دارد و اگراین قاپها دزدیده شود سارق و رباینده آن هر چه از صاحب قاپ بخواهد ناچار است تمکین کند تا قاپش را پس بگیرد.
اصطلاح قاپ کسی را دزدیدن اشاره به این موضوع دارد.
#ضرب_المثل
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
بجمع مابپیوندید👇👇
@cognizable_wan
معنی دیواری از دیوار من کوتاهتر گیر نیاوردی یعنی چه؟🦋💙
•• یعنی از بین این همه آدم، مظلوم تر از من پیدا نکردی که می خواهی تمام عصبانیت و کینه ات را روی من خالی کنی؟
••کوتاه بودن دیوار کسی کنایه از مظلوم بودن اوست.
•• اغلب، کسانی که ستمگرند زورشان به آدم های قوی و مقتدر نمی رسد و برای اینکه بخواهند قدرتنمایی کنند و عقده های درونی شان را خالی کنند، افراد ضعیف و ناتوان را نشانه گذاری می کنند. یعنی افرادی که دیوارشان کوتاه تر از بقیه است!
•• دیوار هرچقدر بلندتر باشد، اهالی آنجا را از گزند اغیار و ستمگران حفظ می کند. حال اگر این دیوار کوتاه شد هرکه از راه برسد به آنچه درون اوست طمع می کند. مثلا دزد به راحتی می تواند داخل شود.
••دیوار وجودی هر انسانی، عزت نفس و اقتدار اوست، هرچه این عزت زیاد باشد، نفوذناپذیری او دربرابر دشمن بیشتر می شود و می تواند جان و مال و آبرویش را از آسیب دشمن حفظ کند.
اما اگر این دیوار وجودی او با ذلت و خوار کردن خودش نزد دیگران،کوچک شده باشد، هر بیگانه ای به راحتی حمله می کند و دستبرد می زند.
#ضرب_المثل
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan