eitaa logo
کانال پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در فراجا
1.3هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
11هزار ویدیو
206 فایل
گروه پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در فراجا⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3955228684Cdcd130b0f5 اهداف اجرای فرامین رهبری حفظ دستاوردهای انقلاب پاسداری از خون شهدا ؛دفاع از نظام و دفاع از مردم ؛حفظ تمامیت ارضی کشور @comiete
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🌹 یک روز صبح که کلاس انشا داشتیم آقای یوسفی موضوعی متفاوت از موضوعات معمول را تعیین کرد موضوع انشای آن روز از این قرار بود اگر جای من بودید؟ چقدر سخت از خودم میپرسیدم آخه من چطور خودم را جای آقای یوسفی بگذارم و توصیفش کنم؟ چگونه میشود اخلاق یا رفتار یا ظاهر خودم را با او عوض کنم؟ اولین بار بود که به جای موضوعات تکراری در ساعت های درس انشا به موضوعی جدید بر میخوردم و حالا اگر میخواستم خودم نباشم باید به جای آقای یوسفی میبودم از اینکه معلم ادبیات و انشا باشم خوشحال بودم اما اخلاق و ظاهر درهم ریخته و عصبانی او این جایگزینی را مشکل می کرد. به همه ی کلاسها همین موضوع را داده بود و همه ی دختران باید تجربه ی یوسفی بودن را مینوشتند به نظر سخت و نانوشتنی می رسید اما نه باید قسمت خوبش را میدیدم و امتحان میکردم تا خوشایند باشد. اسمم اول دفتر نمره بود و یقین داشتم آقای یوسفی از اسم من به راحتی عبور نخواهد کرد با زبانی آکنده از شور و احساس و لطافت زشتی ها و ترش رویی هایش را در ظرف بلورین ادبیات تزیین کردم تا به ابهت مردانه اش جلوه ی دیگری بدهد. سخت ترین و زیباترین انشایی بود که در عمرم نوشته بودم. وقت زیادی از من گرفت تا توانستم خودم را در جلد و جلوه ی معلمی غیر محبوب وارد کنم عنوان انشا را که خواندم ناگهان با صدایی غیر متعارف فریاد کشید دفتر انشایت را بیار ببینم. آقا همیشه کاغذهای باطله ی پالایشگاه را که ماشین تحریر طرف آنها را چاپ میکرد و طرف دیگر آن سفید بود به خانه می آورد و آنها را با سوزن لحاف دوزی میدوخت و برایمان درست می کرد تا کمک خرجمان باشد یکی از آن دفترچه ها دفتر انشای من شده بود. دفترم را که بسیار زیبا جلد کرده بودم پیش رویش گذاشتم بی آنکه کلامی از آن را بخواند گفت: چند نفر دیگرتون از این دفترهای کاردستی دارید؟