برای آشنایی با من این پیام رو بخون✋🏼🌿
⋆ کوردلیا هستم،یا جسپر!
یک intj.
⋆ شاید پاترهد،(اسلیترینی)،
دوستدار شرلوک هولمز(شدیدا)،
لوکی فن،آنشرلی
⋆ علاقه مند به فیلم و کتاب جنایی-معمایی،اردک ها،رنگ سفید،ویولن،مجسمه و طبیعت
☽ لینک چنل :
https://eitaa.com/joinchat/1147077451C9ee3f1cc32
☽ هشتگ ها(بهشون سر بزنید،پشیمون نمی شید) :
#شاید_جنایی
#موسیقی
#راهنمای_کشف_قتل_از_یک_دختر_خوب
#ولاگ_من
#طبیعت_کوچک_من
#بیایید_تصور_کنیم_و_از_این_جهان_خارج_شویم
#my_art
☽ همسایه ها:
https://eitaa.com/Hwewerbh لورا
https://eitaa.com/love_myself_2 هرسیلیا
https://eitaa.com/VictoriABlack ویکتوریا
https://eitaa.com/MoonOceanMansion کاترین
https://eitaa.com/mininm جودی
در کل اگر یه چیزی رو واقعا میخواید،واسش تلاش کنید.
و این تلاش شعار نیست،یعنی میتونه صبر کردن و رویا پردازی باشه.
وقتی راهش فراهم میشه،حتی اگر قرار باشه دیر به دستش بیارید.
ازش دل نکنید و دنبالش باشید.
و من مطمئنم دیر به دست آوردن یه چیزی میتونه شیرین تر باشه،اون وقته که میدونی لیاقت اون چیز رو داری و با تموم وجود دوستش خواهی داشت
در اتاق باز شد،با عجله از جایش بلند شد تا ببیند چه کسی وارد شده.
محکم و بلند قدم بر میداشت.
راهرو های مرمری برج را پشت سر گذاشت و به پلکان ورودی رسید.
مشعل آویزان به دیوار را برداشت و به سمت در رفت.
در را باز کرد و به اطراف خیره شد.
در تاریکی شب و آن هوای مه زده ، سخت میشد اطراف را دید.
پایین پاهایش را نگاه کرد و با دیدن ملحفه ی سفیدی که به خون آغشته شده بود، لبخند کمرنگی زد.
_کوردلیا
#شاید_جنایی