eitaa logo
~crazy
96 دنبال‌کننده
171 عکس
12 ویدیو
0 فایل
- 𝗜𝗧'𝗦 𝗖𝗥𝗔𝗭𝗬 ᴀ sᴏɴɢ ᴄᴀɴ ʀᴇᴍɪɴᴅ ʏᴏᴜ ᴀ ʟᴏᴛ ᴏғ ᴍᴇᴍᴏʀɪᴇs✨🌱 ‌ - @mindx9 - @Felling - payamenashenas.ir/zeinab_84
مشاهده در ایتا
دانلود
ڪاش میشد چند ساعتے مرد آن وقت میفهمے چہ کسے از نبودنت دق میکند چہ کسے ذوق ؛ @crazy_84
خنده‌هات با کیہ؟! غماتم بکن تو حلق همونا با تشکر. @crazy_84
همدیگرو بلد نیستیم اگہ بلد بودیم هیچوقت نمیپرسیدیم‌ کدوم کارم‌ ناراحتت کرد یا باز چہ مرگتہ !! @crazy_84
هدایت شده از وقتایی‌که‌آهنگ‌گوش‌میدی"
2_5237818080393956481.mp3
9.8M
~crazy
"
"
دلم واسہ موقع هایی کہ تو خواب آلودگے گوشیمو میزاشتم تو دستم تا از ویبره ی پیامش از خواب بيدار شم و ببینم کلے تکست قشنگ ازش دارم هم تنگ شده... @crazy_84
‏من مغرورم ولے هیچوقت ‏از عذرخواهے نترسیدم ‏بہ اشتباهم اعتراف کردم ‏در برابر هیچ لبخندی اخم نکردم ‏مغرور بودن با عقده ای بودن خیلے متفاوتہ... @crazy_84
منو اینجوری نبینا من میتونم باعث خنده ی تو بشم وقتے کہ خودم از ناراحتی دارم دق میکنم... @crazy_84
مثل مغرور ترین کافر دنیا کہ دلش از کفش رفتہ و حتے بہ خدا رو زده است ناخدایے شده‌ام خستہ کہ بعد از طوفان تا دمِ مرگ دعا خوانده و پارو زده است... @crazy_84
یہ مرحلہ تو زندگے هست کہ آدم میفهمہ خیلے کارا نشدنیہ مثل فراموشے و فراموش کردن اسم این مرحلہ کنار اومدنہ مرحلہ‌ ای کہ هرچے زودتر بهش برسی کمتر بہ خودت و زندگے سخت میگیری .! @crazy_84
مظلوم ترین آدم اونیه ک وقتی ازش می‌پرسی ناراحت شدی؟! بغض میکنه و میگه اشکال نداره... @crazy_84
~crazy
"
"
نمیدونم از ناراحتیہ کہ بی‌حوصلم یا از بی حوصلگیہ کہ ناراحتم یا مثلا شایدم دلم‌ تنگ شده نمیدونم خلاصہ حال خوبی نیست... @crazy_84
اونایی کہ خودکشی میکنن آدمای ضعیفی نیستند فقط خنگن ! چون از بین دو تا جهنم جهنم اونوری رو انتخاب میکنن. @crazy_84
دلم میخاد یکیو تو خیابون ببینم تا میتونم بزنمش و هرچی دم دستمہ تو سرش خورد کنم بعدم بگم عہ ناراحت شدی؟! دقیقا کاری کہ با من کردن. @crazy_84
- عجیب نیست در مورد چیزهایی که بیشتر از همه راجع بهشان فکر میکنیم کمتر از همه حرف میزنیم !
- وانمود میکردم به چیزی جز او مشغولمو مجبورم او را بگذارم و به سراغ خوشی های دیگر بروم اما فقط به او فکر میکردم و بس
- من به تنهایی معتاد بودم اگر هرروز کمی با خودم خلوت نمیکردم ؛ مثل این بود که ضعیف تر میشدم چیزی نبود که به آن افتخار کنم اما وابسته اش بودم تاریکی داخل اتاق برایم مثل نور آفتاب بود...
- شاید حق داشتند عشق را لا به لای کتاب ها جای دهند شاید عشق جای دیگری نمیتوانست دوام بیاورد...
~crazy
"
"
- از یک اتاق به اتاقی دیگر میروم از روی یک صندلی بلند میشوم و روی صندلی دیگر مینشینم مرگ به همین سادگیست...
- خیلی دلم میخواهد خودم را ول کنم خودم را از یاد ببرم ؛ بخوابم اما نمیتوانم ؛ دارم خفه میشوم وجود از همه طرف در من نفوذ میکند از چشم ها ، از دماغ ، از دهن
- برایت آرزو میکنم هروقت غمگین شدی شانه ای برای گریه کردن داشته باشی...
- اکنون کجایی ای خود دیگر من آیا در این سکوت شب بیداری؟
~crazy
. . .
. . .
- تلخ ترین اشک های ریخته شده ، برای حرف های زده نشده و کار های انجام نشده روی گونه سرازیر شده!
- نگو درکت نکردم نگو برات کاری نکردم من خیلی جاها میتونستم بگم ازت ناحتم خیلی جاها میتونستم باهات دعوا کنم ولی به جاش خندیدم
- گفت : اما تو قلب رئوفی داشتی! چه بر سر قلبت آمده که اینگونه سنگ شده است؟ گفتم دیگر از قلبم سراغ نگیر زیرا درندگان پاره پاره اش کردند