eitaa logo
دانش حیاتی
338 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
616 ویدیو
10 فایل
کانالی برای نخبگان: مطالب حیاتی با رویکرد بین-رشته‌ای: فلسفه، الهیات، سیاست و اقتصاد. هشتگ #مقاله، #تحلیل و #نقد برای مطالب خودم: https://eitaa.com/criticalknowledge/460 @mshessami87 تماس نامزد دکتری فلسفه اسلامی و محقق #سیاست و #اقتصاد و #رسانه و #تمدن
مشاهده در ایتا
دانلود
دانش حیاتی
انسانی که به اندازه‌گیری و انباشت اطلاعات رو می‌آورد، به اندیشیدن پشت میکند. علم جدید، انسان بی‌اندی
تب توریسم و مهاجرت: نشانۀ زوال تمدن و فقدان سکینت! بسم الرب المطمئن سکونت با سکینة از حیث لغوی هم‌ریشه هستند، اما اولی معنای مادی و دومی روانی دارد. در بیان قرآنی مبدأ سکینه خداوند است چرا که او است مطمئن و متین. آنکه سکینه داشته باشد، یعنی آنکه از مبدأ ملکوتی آن استفاده می‌کند، سکونت‌گاهش را آنجا می‌گزیند که مُمِدّ سکینۀ او و استفاده‌اش از مبدأ متعالی آن باشد. سکینه و ارتزاق باطنی او‌ نیز او را از تحرک و انتقال در دنیا تا حد زیادی بی‌نیاز می‌کند. جنبش و هجرت و جدایش آنگاه مطلوب است که جنبنده و محرک آن نیز همان مبدأ فیاض باشد، مثل هجرت برای حفظ دین یا زیارت اماکن مقدسه، اگر نه مواهب دنیا گرچه فوایدی در هجرت قرار دهد، معلوم نیست او را از سکینه هم بهره‌مند کند. دنیا بالذاته دار تشویش و اضطراب و تلاطم است. بگذریم که طبیعت انسان نیز با هر مقداری از انتقال و هجرت سازگار نیست‌. مهمترین اجتماع انسانی یعنی خانواده و اقتضاء استراحت و أنس و خلوت داشتن، او را به سکونتگاهی که در آن زاده و زاییده و زیسته وابسته می‌کند. گسستن این بستگی‌های طبیعی با سختی و مشقت همراه است و منافع مادی و ماهیت کاری/تجاریِ آشنایان جدید در هجرت‌های مادی، جبران‌کنندۀ فقدان جمع اقوام و دوستان قدیمی نیست، آنها که یادآور دوستی‌های خالص دوران کودکی و نوجوانی و روابط بی‌غرض عاطفی و غیرکاری و هم‌خون و محرم انسان بوده‌اند. پس تمدن صالح آن است که اولاً دائر بر استقرار جمعی و ثبات مکانی در جمع خویشان و بستگان و ثانیاً ممد اتصال آنها به ملکوت عالم باشد تا با ارضاء و ارتزاق روحی، آنها را از مصائب هجرت در پی جذابیت‌های نسبی مناطق دوردست مستغنی کند. این بیان نافی سفر و سیاحت نیست اما حد مفرط آنرا جایز نمی‌شمارد. انسان متأله عمدۀ همتش را صرف سیر انفسی در ملکوت عالم می‌کند و اینگونه از زمین و زمان به حد اکثر استغنا می‌یابد. اما انسان بی‌بهره از ملکوت (کاهل یا کافر یا منافق) عمر خود را در سیر آفاقی هدر داده و بستگی‌های طبیعی خود را نیز قربانی می‌کند و آخر هم از سعادت و رضایت پایدار محروم است! پس از نشانه‌های فساد تمدن نیز کثرت هجرت و انتقال است. حاصل این تمدن انسانهای جدا و تنها و غریب است در بطن تنش‌های قومی و نژادی و بی‌پناه در برابر سیاستهای سرمایه‌داری جهانی که از این وضعیت نهایت استفاده را برای استثمار توده‌های غریب و منفرد می‌کند، مثل تمدن امروز ما! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی