eitaa logo
کانال خبری دا
278 دنبال‌کننده
178.2هزار عکس
65.8هزار ویدیو
584 فایل
دا در زبان لارستانی یعنی « او خواهد آمد» پایگاه خبری پسین جنوب pasinejonub.ir وختی که بیش بهار هم دا آروم دل و قرار هم دا دل شوق اکن و ته دور اگرده مرهم بر حال زار هم دا
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حمید رسایی
. ♻️ می‌دانید چرا دولت قادر به کنترل و مهار قیمت ارز و سکه نیست؟ قسمت اول🔻 چون اصلاً قرار نیست آنها را و کند! «» است؟ بله، امّا این موضوع ربطی به ندارد! به ‭4.5‬ میلیون و به 12 هزار رسیده، چون شما در «» قرار دارید. رشته توئیت زیر که توسط نادر فتوره چی منتشر شده را بخوانید: 1-کتاب «نائومی کلاین» با نام «دکترین شوک» یک دهه قبل تمامی مراحلی که امروز درحال تجربه‌ی آن هستیم را به ترتیب و نوبت تشریح کرده است. مکانیزم عمل «شوک درمانی اقتصادی»، درست شبیه مکانیسم عمل «شوک درمانی روانی» ست: ایجاد یک ضربه مهیب به قربانی، خالی کردن ذهن او و سپس در اختیارگرفتن کنترلش. 2- شوک درمانی روانی، طرح دکتر «ایوون کامرون» بود که از طریق وارد کردن «شوک الکتریکی»، به گفته خودش «موجب می‌شود ذهن به لوح های پاک و نانوشته تبدیل شود که بتوان روی آن نوشت». جمله‌ای که جرج اورول در کتاب «‭1984‬» اینگونه نوشت: «اونقدر فشارتون میدیم تا خوب تخلیه شید. بعد خودمون پرتون می کنیم». 3- شوک درمانی اقتصادی، الگویی مشابه شوک درمانی روانی دارد: بهره‌برداری از «فرصت» یک «فاجعه» (جنگ، زلزله، سقوط بازار، تحریم اقتصادی و ...) برای «افزایش قیمت‌ها» و «کاهش تعهدات دولت به شهروندان» و سپس بهره‌گیری از استیصال قربانی برای انطباق‌پذیر کردن او با «شرایط جدید». 4- مکانیزم عمل «شوک درمانی» چه در عرصه «روان‌درمانی»، چه در «اقتصاد سیاسی»، به زبان ساده‌تر این است: وقتی مشت اول را زدی و قربانی گیج شد، از گیجی استفاده کن و مشت دوم را محکمتر بزن. 5- نخستین مورد از «شوک درمانی اقتصادی» در شیلی به وقوع پیوست. جایی که «میلتون فریدمن»، استاد دانشگاه شیکاگو به همراه جمعی از دانش آموختگانش، پس از کودتای پینوشه در سال ‭1973‬ به کاخ ریاست جمهوری شیلی نقل مکان کردند و به سمت «مشاور اقتصادی پینوشه» منصوب شد. 6- او به پینوشه توصیه کرد: «دولت جدید حدوداً 3 تا 6 ماه وقت دارد و اگر از فرصت استفاده نکند و دست به اقدام نزند، دیگر فرصت مشابهی نخواهد یافت». منظور از تغییرات این بود: کاهش مالیات، آزادسازی تجارت، خصوصی‌سازی آب، برق و تلفن، قطع بیمه‌های اجتماعی، آزادسازی قیمت سوخت، برداشتن تمامی سوبسیدها. 7- شیلی پس از کودتا، توسط فریدمن لقب «آزمایشگاه» گرفت. بعدها دولت تاچر با سرکوب اتحادیه‌های کارگری و شکستن «اعتصابات» نسخه فریدمن را اجراء کرد. عراق پس از اشغال، نیو اورلئان پس از طوفان کاترینا، روسیه پس از فروپاشی، آرژانتین دوران «ژنرال ها» و لهستان پس از اشغال نمونه‌های دیگرند. 8- نتیجه «شوک درمانی» فریدمن در «آزمایشگاه شیلی» این بود: 30سال رکود تورمی، زندگی بیش از 40 درصد جامعه زیر «خط فقر»، تشکیل طبقه نوکیسه ابرسرمایه‌دار (با آقازاده‌ها و خانم‌زاده‌های ریچکیدز) که به خود لقب «کارآفرین» داده‌اند و همه نیز «خیریه» دارند! 9- ما تا کنون سه مرحله از «شوک درمانی» را تجربه کرده‌ایم: مرحله اول: دهه 70 و استفاده از گیجی جامعه پس از جنگ و تصویب قانون خصوصی سازی. مرحله دوم: دهه 80 و قطع سوبسید و برنامه‌های حمایتی با نام «طرح تحول اقتصادی» و «هدفمندی». مرحله سوم: شوک قیمتی 93 و افزایش 3 برابری تمام کالاها و خدمات. 10- شیوه‌ی عمل شوک درمانی مرحله چهارم: الف- افزایش 3 برابر قیمت‌ها ب- ایجاد شرایط ذهنی جامعه با کمک رسانه‌ها برای افزایش بیشتر ج- وحشت در جامعه د- ایجاد نمایش «تلاش برای مهار قیمت» ه- ایجاد احساس رضایت از بیشتر نشدن قیمت‌های پیشبینی شده در رسانه‌ها و- افزایش بیشتر قیمتها ز- تثبیت 3 برابر قیمتها 11- دعوای رسانه‌ای «ناکارآمدی» نباید ما را گول بزند. دولت می‌تواند با بازگرداندن وجوهی که بشکل «وام» به آقازاده‌ها داده، بازگرداندن دلارهای خارج شده توسط وابستگان و بستگان، بازپسگیری دارایی «خصوصی/غارت شده» و ده‌ها برنامه دیگر، قیمتها راکنترل کند اما نمیکند، چون این مرحله چهارم «شوک درمانی»ست. 12- مقدمات «تغییر رفتار» با چشم‌انداز دستیابی به اقتصاد بازار آزاد (مثلاً اقتصاد پویا) مستلزم این شوک قیمتی‌ست. ما بزودی بعد از پایان رجزخوانی به بازار جهانی خواهیم پیوست و قیمتها باید بر اساس وزن‌مان در بازارجهانی «واقعی» شود: سقوط پول ملی به معنای ارزان شدن نیروی کار و ابزار تولید است. 13- برای آنکه انگیزه‌ی حکومت در چینش دردناک این مقدمات «پیوستن» به بازار جهانی از طریق وارد کردن «شوک قیمتی» را بهتر درک کنید، زمزمه‌ی عضویت در معاهده پالرمو (FATF)، زمزمه‌ی اقتصاد بدون نفت (توریسم) و اجرای طرح کارورزی را مد نظر داشته باشید. ادامه در پست بعد👇 🔺کانال حمید رسایی🔻 .eitaa.com/joinchat/‭389677056‬C‭798‬a6dc5a1
🔴 عملیات فریب 🔹🔸برای اثبات گزاره ای مهم و تعیین کننده جهت برآوردهای آینده کشور و تبیین سیر تحولات جاری و آتی، ابتدا سه پیش فرض را مطرح می کنم: 1⃣پیش فرض اول: جریان در کشور ما دنباله جبهه متحد غربی است. به این معنا که بین غرب و یک حمایت دو سویه وجود دارد و طیفی از اصلاح طلبان دارای هماهنگی روشی و منشی و وحدت راهبردی با آنسوی آب ها هستند و منافع جریان استکباری را در ایران نمایندگی می کنند. سرنخ های فراوانی برای اثبات این گزاره وجود دارد که مشهورترین آن جمله معروف است که گفته بود:«اصلاح‌طلبان بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند» 2⃣پیش فرض دوم: کشور ما حداقل یک سال است دربحرانی ترین مرحله از یک جنگ تمام عیار اقتصادی و سیاسی به سر می برد. جنگی که با کمپین فشار حداکثری دولت های غربی با هدف تسلیم کردن ملت به اوج رسیده است. روند پژوهی تحولات نشان می دهد بنا بود دشمن طی فرآیندی کشور را به مرز فروپاشی اجتماعی و سپس سیاسی با بستر اقتصادی ببرد. ♦️مقاومت و دور زدن ها، شروع روند منهای نفت در کشور و بازدهی اولیه این روند ، پیروزی های منطقه ای، ماجرای اسقاط متجاوز آمریکا وتوقف نفتکش متجاوز انگلیسی توسط به طرف غربی نشان داد که در طراحی راهبرد در اثر تولید فشار اقتصادی – اجتماعی و انزوای ایران در دنیا دچار خطای فاحش محاسباتی شده و متغیرهای مهم و ناشناخته ای را در محاسباتش لحاظ نکرده است. 3⃣پیش فرض سوم: از ابتدای سال تاکنون شکست های متوالی جبهه متحد غربی، بی سرانجام بودن و اف ای تی اف که ابزارهای اعمال سیاست های غرب بر ایران بودند و در آخر ناامیدی مردم از دولت غربگرا، جریان غربگرای داخلی را به نفس های آخر نزدیک کرد. همه این موارد یعنی شکست فشار حداکثری . از سوی دیگر کارنامه مخدوش و بی ثمر اصلاح طلبان در دهم و در قامت فراکسیون ناکارآمد امید ، ضعف مفرط شوراهای شهر کلانشهرها که با اکثریت اصلاح طلبان شکل گرفته بود و از همه مهمتر چسبندگی به دولت یازدهم و دوازدهم و شراکت در کارنامه خالی آن موجبات افت شدید سرمایه اجتماعی این جریان و کاهش مقبولیت و مشروعیت آن در حوزه افکار عمومی را رقم زد .اکنون برآورد جریان غربگرا از امتداد دامنه قهر مردم با آن ها تا انتخابات مجلس خبر می دهد و این یعنی بروز در اردوگاه غربگرایان داخلی. ♦️با لحاظ پیش فرض های سه گانه فوق، به نظر می رسد اگر جمهوری اسلامی در یک شرایط آرام و بی تنش قرار بگیرد و شیب معیشتی مردم رشد صعودی پیدا کند، ثمره اولیه آن بازتولید مشروعیت نظام در حوزه بوده و محصول آن ایجاد ثبات داخلی، پرداختن به مسائل فراملی، اهداف منطقه ای و جهانی و در نتیجه افزایش تهدیدها نسبت به منافع آمریکا و اسرائیل است. ♦️آیا منطقی است که جبهه متحد غربی جمهوری اسلامی را در مسیر یکپارچگی انقلابی و بازتولید کارآمدی و اقتدار به حال خود رها کند و اجازه دهد تا در یک فرآیند طبیعی و سیر طبیعی جریان هوادار غرب در کشور ما نفس های آخر خود را بکشد ؟ ♦️پاسخ بسیار روشن است. حتی اگر گزاره های فوق در اثبات این نتیجه که جبهه غربی هرگز کوتاه نخواهد آمد کافی نباشد، نگاهی به تجربه تاریخی کشورهای بلوک شرق و آمریکای لاتین که عزم ملی گرایانه آن ها با راهبردهای براندازی نرم و در نهایت کودتای آمریکایی ها متوقف شد می تواند در تایید این نتیجه گیری به کمک مخاطب بیاید. ♦️بنابر آنچه گفته شد این فرض منطقی به نظر می رسد که غربی ها با یک گشایش مقطعی افکار عمومی را دچار خطای محاسباتی کرده و در سایه این حواس پرتی جمعی بازتولید سرمایه اجتماعی دنباله های داخلیشان را ممکن سازند . در این پروژه چشاندن طعم سود آنی حاصل از با غرب به افکار عمومی مبنایی خواهد شد برای دادن آدرس غلط مجدد به مردم. ♦️کافیست مردم فراموش کنند که نتیجه 7 ساله خوشبینی به وعده غربی ها چه بوده وتا چه میزان کشور را در رکود قرار داده است. این " عملیات فریب" دستور کار این روزهای غربگرایان داخلی است و نشانه های آن اندک اندک بروز خواهد کرد. ✍ 🆔 @amarha
📝 | فهمی که صددرصد اشتباه است 🔰درباره میزان مشارکت در انتخابات ۱۴۰۳ و موضع‌گیری رهبر معظم انقلاب 🔸رهبر معظم انقلاب: «در مرحله اول مشارکت مردم کمتر از آن مقداری بود که توقع داشتیم و حدس زده میشد. افراد مختلفی حدس‌هایی درباره میزدند، حدس‌ها همه‌اش بیشتر از آن چیزی بود که در واقع اتفاق افتاد. آنچه که مسلم است این است اگر کسی تصور کند که این عده‌ای که رأی ندادند به خاطر این بود که با نظام مخالف بودند، سخت در اشتباه است. این برداشت، این فهم اشتباه است.» ۱۴۰۳/۰۴/۱۳ 📝 درباره‌ی این موضع رهبر معظم انقلاب نکاتی قابل طرح است: ۱- دشمن و جریانات برانداز و ضدانقلاب همواره تلاش میکنند انتخابات را تبدیل به رفراندوم مخالفت با نظام کنند در صورتیکه که رأی دادن اقشار زیادی از همواره تابع شرایط و اقتضائات است و در مواردی هم که با کاهش مشارکت در یک دوره از انتخابات روبرو هستیم نمی‌توان مخالفت با اصل نظام را از آن برداشت کرد. به‌عنوان مثال سال ۵۸ و در اوج حرکتِ ملی و گسترده و عظیم تاریخیِ انقلاب، مشارکت مردم در انتخابات اولین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی ۵۲ درصد بوده است. ۲- واقعیت دیگری که باید به آن توجه کرد این است که خصوصا در یک دهه‌ی اخیر فشار اقتصادی و مشکلات معیشتیِ مردم در کنار و نقشه‌ی ناامیدسازی مردم از داخل و بیرون کشور به صورت گسترده وجود داشته است. همچنین انتشار اخبار مستمر فساد و درگیر فساد سیستمی معرفی کردن کلیت نظام نیز تأثیرات نامطلوبی بر روی بخشی از افکار عمومی خصوصا جوانان گذاشته است. از سوی دیگر ناکارآمدی‌ها و عقب‌ماندگی اقتصادی دهه‌ی ۹۰ هم به‌نوبه‌ی خود به و مردم ضربه وارد کرده است. ۳- بنابراین عدم تحقق مشارکت حداکثری در انتخابات را نباید در چارچوب مخالفت با نظام تفسیر و تحلیل کرد و باید دانست که بسیاری از این افراد که هستند تا حد بسیار بالایی زمینه‌ی بازگشت به صندوق رأی را دارند به شرط ارتقای کیفیت و بیشتر نظام حکمرانی و بهبود وضعیتِ زندگی و معیشت‌شان. ۴- رهبر معظم انقلاب با طرح این نگاه و موضع در حال ارائه‌ی یک چارچوب تحلیلی و به افکار عمومی هستند تا جامعه دچار نشده و اسیر کژروایت‌ها نشود. حقیقت این است که علی‌رغم پیشرفت‌ها و دستاوردها، حتما در زمینه‌‌های مختلف مشکل و مسئله وجود دارد که در بیانات گوناگون رهبر معظم انقلاب نیز بارها به این موارد اشاره شده اما مهم این است که بین مشکل و بحران مشروعیت فاصله‌ای بسیار بسیار زیاد وجود دارد. ۵- وضعیت مشارکت انتخاباتی کاملا با کارآمدتر شدن نظام حکمرانی و بهبود وضع زندگی مردم در کنار ارائه‌ی صحیح در رسانه‌ها و نجات افکار عمومی از جنگ تبلیغاتی و تحریف دشمن قابل ترمیم است. اما شرط اول این موضوع این است که خواص و فعالین سیاسی و رسانه‌ای و تحلیل‌گران و موثرین بر افکار عمومی و... اولا خودشان دچار و تحلیل غلط و ناامیدی از درون نشوند و ثانیا اینکه را حقیقتا جدی بگیرند. ۶- رهبر معظم انقلاب در ابتدای بر سر کار آمدن دولت بر «ترمیم اعتماد مردم» صریحا تأکید کردند: «مسئله‌ی احیای و هم بسیار چیز مهمّی است؛ چون اعتماد مردم بزرگ‌ترین سرمایه‌ی دولت است. مردم وقتی به شما اعتماد کردند و امید به شما داشتند، با شما راه می‌آیند و کمکتان میکنند؛ این بزرگ‌ترین سرمایه است برای دولت که بتواند اعتماد مردم را جلب کند که البتّه این متأسّفانه یک مقداری آسیب دیده و بایستی ترمیم کنید این را و راهکارش هم این است که حرف و عمل مسئولین یکی باشد.» ۱۴۰۰/۰۶/۰۶ معنای این نوع موضع‌گیری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای این است که در سطح عالی نظام فهم روشن و دقیق و عالمانه‌ای از ابعاد مسئله وجود دارد و لزوم اعتماد عمومی مردم به عنوان سرمایه‌ی اجتماعی نظام کاملا مشخص و واضح است. در این میان نکته‌ی مهم این است که باید دقت و تلاش کرد که دشمنان و امتداد داخلی‌شان با پروپاگاندا و کژروایت و ، صورت مسئله را دچار اعوجاج نکرده و مشکل را تبدیل به بحران مشروعیت نکنند. رهبر انقلاب با بیانات صریح خود این مرزبندی را با انجام دادند. بدیهی است که تعمیق این نگاه و پیگیری راه‌حل صحیح بر عهده‌ی خواص و نخبگان و کارگزاران خواهد بود. @rahbari_plus
🔰 | سخنان رهبری به مثابه مانیفست حرکتِ دولت چهاردهم 📝 بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت چهاردهم از چند جنبه حائز نکاتی راهبردی بود. سخنانی که از یکسو تکلیف برخی موضوعات مطرح در افکار عمومی را روشن ساخت و از سوی دیگر محورهای اصلی حرکت دولت چهاردهم را مشخص کرد. «خط رهبری» در ادامه با نگاهی تحلیلی محورهای اصلیِ نکات مطرح شده از سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار را بررسی می‌کند: * یکم: ماجرای انتخاب وزرا و روایت صحیح از تعامل رهبری با رئیس جمهور 🔸 یکی از موضوعات مطرح در فضای افکار عمومی نحوه‌ی تعامل دکتر پزشکیان با رهبر انقلاب در موضوع انتخاب وزرا بود. موضوعی که خصوصا با سخنان رئیس جمهور در مجلس دچار نوعی اعوجاج و برخی کژروایت‌ها شده بود. 🔹 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سخنان خود اما صحیح این موضوع را با افکار عمومی در میان نهادند: «بنده تعدادی را که می‌شناختم و یا در مورد صلاحیت آنها از منابع مورد وثوق مطمئن شده بودم، تأیید و بر برخی اسامی تأکید کردم اما درباره تعداد بیشتری که نمی‌شناختم گفتم نظری ندارم.» 🔸 رهبر انقلاب در این فراز از سخنان خود حقیقت ماجرا را آنچنان که رخ داده بود برای افکار عمومی روایت کردند. براین اساس، هماهنگی مصداقی در گزینش افراد وزرای دولت چهاردهم، صرفا درباره‌ی برخی چهره‌های محدود و مشخص بین رئیس جمهور و رهبری رخ داده است. مشخصا سه وزارتخانه‌ی دفاع، خارجه و اطلاعات که با حوزه‌ی مسئولیت‌های رهبری از حیث قانون اساسی تلاقی کاری و عملی دارند و برخی مصادیق که قبلا برای مسئولیتی از رهبری حکم داشته‌اند و... را می‌توان در این چارچوب درنظر گرفت و چنانکه که رهبری معظم تأکید کردند این روند هماهنگیِ مصداقی درباره‌ی اکثریت رخ نداده و در اینجا حضرت آیت‌الله خامنه‌ای طبق سیره‌ی متداول خود که عدم ورود به مسائل اجرایی است رفتار کرده‌اند. * دوم: تلقی مثبت نسبت به شکل‌گیری دولت جدید در کمترین زمان پس از شهادت شهید رئیسی 🔹 یکی از موضوعات مورد تأکید رهبر انقلاب در این دیدار اصل شکل‌گیری دولت چهاردهم پس از حادثه‌ی سخت و ناگوار شهادت شهید رئیسی و تسریع در روند انتخاب وزرا بود: «خدا را شکرگزاریم که بحمدالله دولت با همت رئیس جمهور محترم و با کمک ارزنده‌ی مجلس شکل گرفت. این خیلی نعمت بزرگی است. در دولتهای گذشته گاهی تا نزدیک یک ماه یا بیشتر دولت نمیتوانست شکل بگیرد و همه‌ی وزرا از مجلس رأی اعتماد نگرفته بودند.» 🔸 این موضوع از حیث ساختاری به معنای توان و نظام اسلامی در حل مسئله و عبور از شرایط سخت است. با فاصله‌ی نسبتا کوتاهی از شهادت رئیس جمهور پیشین، دولت جدید شکل گرفت و این نشانه و نمادی از نظام حکمرانی کشور است. * سوم: ریل‌گذاریِ کلان برای حرکت دولت چهاردهم 🔹 اما بخش قابل توجهی از نکات مطرح شده در بیانات رهبر انقلاب ناظر به چارچوب و خطوط اصلی حرکت دولت چهاردهم و اولویت‌های اقدام و عملِ آن بود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این زمینه دولتمردان را به «قدرشناسی فرصت خدمت» فراخواندند و محورهای رویکردی و برنامه‌ای دولت چهاردهم را به این شرح تبیین کردند: ۱- شناسایی و بهره‌برداری از ظرفیت‌های انسانی و طبیعی کشور ۲- انتخاب همکارانِ ، مؤمن، انقلابی، متعهد و پرانگیزه ۳- حکمرانی خردمندانه با رجوع به کارشناس ۴- حضور در بین مردم و رفتن به سفر استانی ۵- تهیه برای هر قانون و تصمیم مهم دولت ۶- رعایت اولویت‌ها در کارهای زیرساختی (از جمله موضوعاتی چون: انرژی هسته‌ای و کارهای فوری از جمله گرانی و تورم) ۷- حکمرانی قانون‌مند در فضای مجازی؛ دستیابی به فناوری و لایه‌های زیرساختی هوش مصنوعی ۸- جدی گرفتن به عنوان کلید حل مشکلات اقتصادی ۹- علاج پیری زودهنگام جمعیت کشور ۱۰- امید نبستن به دشمن و منتظر موافقت دشمنان نماندن برای برنامه‌ها ۱۱- رسیدگی هر چه بیشتر به معنویت خود در دوران مسئولیت 🔸 رهبر انقلاب از ابتدای انتخاب دکتر پزشکیان به ریاست جمهوری کمک به موفقیتِ این دولت را به‌عنوان راهبرد اعلام کرده و موردتأکید قرار دادند و رویدادهای بعدی نیز موید عملی شدن همین نگاه بوده است. اکنون و پس از شکل‌گیری دولت جدید، رئیس جمهور جدید و دولتمردان باید مطالبات مطرح شده از سوی رهبری را به‌مثابه‌ی چارچوب و مانیفست حرکت خود تلقی کنند و بدانند که تجربه‌ی تاریخی نشان داده هر جا که قوا و دستگاه‌های مختلف حرکت خود را براساس جهت‌گیری‌ها و اولویت‌های مطرح شده از سوی رهبری تنظیم کرده‌اند موفق شده و آنجا که دچار انحراف و حواشی شدند مایه‌ی درس و آیندگان گشتند؛ تجربه‌ی دولت‌ها خصوصا در سالیان اخیر به‌روشنی گواه این مدعاست! @rahbari_plus