eitaa logo
دبستان پسرانه علمی
1.8هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
4.4هزار ویدیو
288 فایل
ارتباط با ادمین @mortezaad سایت موسسه شهید مدنی www.shahidmadani.net سایت دبستان علمی www.elmischools.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
دبستان پسرانه علمی
#آموزش11 #آنچه_والدین_نیازبه_دانستن_آن_دارند: 🌺 #تکنیک 2 در 10 چیست؟ ( #دو_در_ده ) روزانه تنها 2
: ❇️پیشنهاداتی برای افزایش کودکان دچار مشکلات نقص توجه « » 👇 ⭐ آنها را برای همه ی رفتارهای مناسبشان کنید. ⭐ بخاطر هر رفتار نامناسب جزئی از آنها نکنید. ⭐ از عنوان گذاری های فراگیر کنید. (تو تنبل هستی؛ بیش فعال هستی و.. ممنوع) ⭐ فعالیت هایی را پیدا کنید که در انجام آنها بهتر می کنند و فرصت هایی برای تمرین و اجرا فراهم کنید. ⭐ هرگز رفتار آنها را با خواهر و برادر و سایر بچه ها نکنید. ⭐ هرگز رفتار کودکتان را در حضور آنها به نگذارید (مگر آنکه مثبت باشد) ⭐ انتظارات خود از کودک را در حد نگه دارید ⭐ از افراد متخصص بگیرید ( آموزگار کلاس وی و...) ⭐ فعالیت هایی را فراهم کنید که موفقیت شان است ⭐ از فعالیت هایی که احتمال شکست در آنها زیاد هست کنید ⭐تلاش وی را تشویق کنید نه فقط تکالیف را ⭐ تکالیف و درخواست ها را به اجزای کوچک کنید. برای مثال اگر می خواهید کودک اتاقش را نظافت کند، به جای دستور" برو اتاقت را تمیز کن" دستورات زیر را به او بدهید👇 * جمع آوری همه لباسها از کف اتاق *چیدن لباسها در کمد یا کشو ها *مرتب کردن رختخواب *ریختن کاغذها در سطل آشغال 💥 هنگامی که به اتاق برگشتید و دیدید هنوز هم بهم ریخته است، به جای اینکه اتاق را کثیف یا نامرتب ابتدا آنچه را که انجام داده است کنید و دوباره مراحل را به وی کنید. 🆔 @DabestanElmi
✍️ دو خاطره متفاوت از گم‌ شدن مداد سیاه در مدرسه : 🔻1⃣❇️ مرد اول میگفت : 🔹چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم😔 وقتی به مادرم گفتم ، سخت مرا کرد و به من گفت : چقدر تو بی‌مسئولیت و بی‌حواس هستی. 🔸 آنقدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچوقت به خانه برنگردم و مداد‌های دوستانم را بردارم.😳 🔹 روز بعد نقشه‌ام را عملی کردم ، هر روز یکی‌ دو مداد ، کِش میرفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مداد برداشته بودم . 😕 🔸 ابتدای کار خیلی با ترس این کار را انجام میدادم ، ولی کم‌کم بر ترسم غلبه کردم و از نقشه‌های زیادی استفاده کردم تا جایی که ، مداد‌ها را از دوستانم ، و به خودشان میفروختم . 🔹 بعد از مدتی این کار برایم شد. تصمیم گرفتم کار‌های بزرگ‌تر انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم. 🔸خلاصه آن سال برایم حرفه‌ای بود تا اینکه حالا تبدیل به یک حرفه‌ای شدم ! 🔻2⃣❇️ مرد دوم میگفت : 🔹 دوم دبستان بودم ، روزی از مدرسه آمدم و به مادرم گفتم : مداد سیاهم را گم کردم. 🔸 مادرم گفت : خب بدون مداد چه کار کردی؟ 🔹 گفتم : از دوستم مداد گرفتم . 🔸 مادرم گفت : خوبه. دوستت ازت چیزی نخواست ؟ خوراکی یا چیزی ؟ 🔹 گفتم : نه. چیزی از من نخواست . 🔸 مادرم گفت : پس او با این کار سعی کرده به دیگری کند، ببین چقدر است . پس تو چرا به دیگران نیکی نکنی ؟ 🔹 گفتم : چگونه نیکی کنم ؟ 🔸مادرم گفت : دو مداد میخریم ، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش شود . آن مداد را به کسی که مدادش گم میشود ، میدهی و بعد از پایان درس پس میگیری. 🔹 خیلی شادمان شدم و بعد از پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم . آنقدر که همیشه در کیفم مداد‌های اضافی بیشتری میگذاشتم تا به نفرات بیشتری کنم . 🔸 با این کار ، هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود و هم علاقه‌ام به مدرسه چند برابر شده بود. ستاره کلاس شده بودم. به گونه‌ای که همه مرا صاحب میشناختند ، و همیشه از من میگرفتند . 🔹 حالا که بزرگ شده‌ام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفته‌ام ، و تشکیل خانواده داده‌ام ، صاحب بزرگترین جمعیت هستم. 🆔▶️ @DabestanElmi