eitaa logo
﴿شھیداحمدمحمدمشلب﴾
95 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1هزار ویدیو
22 فایل
اَنتَ‌أَخٖی؛ لٰكِّني‌سَعيٖدَة لِأنَڪ‌َمُدافِع‌عَن‌ْضَريٖحِ‌أُختِ‌أبَوالفَضلْ[‌؏]♥️ #اخوے‌احمد #احمد_محمد_مشلب♡ ۞نـ ـ ـ ۅالقلـم↓ 『 ʝoiη↓ ↳•❥|https://eitaa.com/N_VALGHALAM ۞دࢪمسیࢪبھشټ↓ 『 ʝoiη↓ ↳•❥|https://eitaa.com/DAR_MASIR_BEHESHT
مشاهده در ایتا
دانلود
باز غروب جمعه شد و تو نیامدی😔 وچه بد غروبی ست این جمعه ها صدای دعای سمات را میشنوم اما نمی شنومصدای آمدنت را! چند جمعه باید به اینگونه بگذرد؟😭 اللهم عجل لولیڪ الفرج😭💔
در این هیاهوی شهر ، دلم تنگ غربت توست مولا . . لقلقه زبانمان شده ، بیا که منتظریم . . دلتنگی غروب جمعه مان ، از معصیت شنبه پیداست . .
جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو بس که هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5854939704700439034.mp3
3.09M
🌱 ○° به لب دارم ذکر " یا اباصالح " کجایی؟!😭🥀 🎼 🎤
شبای انتظارم منو حال نزارم برگردبه آغوشم ماه شب تارم من ابر بهارم براتوبی قرارم میبینی وقتی تونیستی گره میخوره کارم برگردکه پای توبمونیم برگردتاوقتی ماجوونیم آقاهمه برات به یاد مرحوم حاج کافی بخونیم ماه زهرانیومدی
▫️، می‌دانم که ناگفته می‌دانید، این روزها دلم برای شنیدن صدای اذان از کنارِ گلدسته‌هایتان تنگ شده است ... ▫️هر سال، همین حوالی بود که به زیارتتان می‌آمدم و محفل شب‌های سفرم، صحن و سرای شما بود؛ در آن شب‌های نسبتا گرم، خنکای نسیمی بهشتی که در فضای حرم می‌پیچید، آرامش عجیب به همراه داشت که عطش وجودم را سیراب می‌کرد ... ▫️اذان که از گلدسته‌های حرم پخش می‌شد، به دیوار کنار ایوان ورودی صحن تکیه می‌دادم، چشم‌هایم را می‌بستم و گوشِ دلم را برای شنیدنش باز می‌کردم و وقتی تمام می‌شد، آنقدر حس سبکی داشتم که می‌توانستم دوشادوش کبوتران، گنبد طلایی‌تان را طواف کنم ... ▫️امسال جاماندم و سفر به کوی شما نصیبم نشد؛ هر شب دلتنگ‌تر می‌شوم و هر روز با حسرت، خاطرات سال‌های گذشته را با آسمانی که انگار او هم مثل من بیتابِ شماست، شریک می‌شوم ... ▫️امشب، به دیوار پنجره اتاق تکیه داده بودم و به گذشته فکر می‌کردم که اذان از گلدسته‌های مسجد محله پخش شد ... ▫️از شدت دلتنگی و تأثیر خاطراتی که مدام در سرم می‌چرخید، نگاهم که به سمت مسجد افتاد، برای لحظه‌ای گلدسته‌های حرم را مقابلم دیدم؛ ناخودآگاه چشم‌هایم را بستم و با قلبم به دیوار کنار ورودی صحنِ شما تکیه دادم ... ▫️اذان که تمام شد، همان حس سبکی شب‌های زیارتم وجودم را گرفته بود و نسیمی خنک با عطر و بوی بهشتی صحن و سرایتان، گونه‌های آغشته به اشکم را نوازش می‌کرد؛ فهمیدم شما از راه دور هم هوای زائران دل‌شکسته را دارید و همین مرهم برای درد دلتنگیِ این روزهای من کافیست ...
: 💛آن روز غروب را به خاطر داری؟💛 ..... 💖آرام کنارم نشستی💖 💚ضربان قلبم شدت گرفت💚 💙لبخند روی لب های تو نشست💙 💜پرسیدی:💜 💛اتفاقی افتاده؟💛 💖پاسخ دادم:💖 💚دلتنگم💚 💙پرسیدی:💙 💜از چه؟💜 💛پاسخ دادم:💛 💖از عمق وجود!!💖 💚لبخند زدی💚 💙پرسیدی:💙 💜چرا تنها نشستی؟💜 💛پاسخ دادم:💛 💖چون تنهایم💖 💚دومرتبه لبخند روی لب های تو نشست💚 💙آرام گفتی:💙 💜نکند عاشقی؟💜 💛چیزی نگفتم💛 ... 💖فقط ضربان قلبم بود که هر لحظه تندتر و تندتر می شد💖 💚و باز هم لبخند تو💚 .... 💙و طنین صدای زیبایت:💙 💜_ ((عاشقی پیداست از زاری دل💜 💛 نیست بیماری چو بیماری دل ))💛 💖آرام لبخند زدم ... لبخندی تلخ!!💖 💚شاید می خواستم مانع ریزش اشک هایم شوم.💚 💙گفتی💙 💜تنهایی هایت را تنهاتحمل می کنی؟💜 💛آرام و پر بغض جواب دادم :💛 💖درد من همین است💖 💚آمار تکرار لبخند هایت از دستم در رفته بود ...💚 💙اما تو💙 💜باز هم لبخند زدی💜 💛پاسخ دادی:💛 💖من درد تنهایی را خوب می شناسم...💖 💚درد تو💚 💙درد تنهایی نیست!!!💙 .... 💜سکوت کردی💜 .... 💛و پاسخ تو به نگاه های متعجب من تنها لبخند بود و لبخند💛 💖پرسیدم💖 💚تو هم تنهایی؟💚 💙با همان لبخند دوست داشتنی ات آرام زمزمه کردی💙 💜تنهاتر از تو💜 💛پرسیدی:💛 💖درد تنهایی سخت است ... درست می گویم؟💖 💚گفتم:💚 💙اگر از من تنهاتری ، باید بهتر از من بدانی💙 💜دوباره نقش لبخند روی لبانت ...💜 💛گفتم:💛 💖تنها ، درد تنها را بهتر می فهمد ... درست می گویم؟💖 💚آرام پاسخ دادی:💚 💙آری ! اما درد عاشق را سخت می توان فهمید💙 💜نگاه تو آنقدر مهربان و صمیمی بود که انگار سالهاست که همدیگر را💜 💛می شناسیم.💛 💖نگاهت به دلم راحتی بخشید💖 💚پرسیدم💚 💙تو چرا تنهایی؟💙 💜با لبخند زمزمه کردی💜 💛خریدار هایم خیلی کم اند💛 💖اما فروشنده ها ...💖 💚خندیدی و حرفت را کامل کردی: 💚 💙تا دلت بخواهد مرا فروخته اند💙 💜دلم سوخت 💜 💛حرف تو هنوز تمام نشده بود:💛 💖خریدار هایم کم اند ؛ 💖 💚ولی خریده هایم زیاد !!!💚 💙با لبخند گفتم:💙 💜پس تو هم عاشقی!!💜 💛لبخند را برای هزارمین بار به چهره ام هدیه کردی و زمزمه کردی:💛 💖عاشق تر از تو💖 💚با تردید خاصی پرسیدم:💚 💙عاشقِ چه کسی؟؟💙 💜جواب دادی:💜 💛من عاشقم ... عاشقِ عاشقم هستم!!💛 💜عاشقی که تو او را خوب می شناسی.💜 💛منظورت را نفهمیدم💛 💖آرام و پردرد پرسیدم: 💖 💚تحمل درد عشق سخت است ... درست می گویم؟💚 💙با لبخند پاسخ دادی:💙 💜اگر عاشق واقعی باشی... نه!!!💜 💛با تعجب گفتم :💛 💖برای تو سخت نیست؟!؟!؟💖 💚آرام سر تکان دادی💚 💙زمزمه کردم💙 💜اما درد عشق دارد مرا می کُشَد💜 💛آرام جواب دادی💛 💖آن درد ، دردِعشق نیست ...💖 💚دردِ بی وفایی ست که تو را می کُشَد💚 💙پرسیدم💙 💜درد بی وفاییِ معشوق؟؟💜 💛جواب دادی 💛 💖 نه !!! 💖 💚درد بی وفاییِ عاشق!!!💚 💙چیزی از حرف هایت نمی فهمیدم💙 💜اما به نظر می رسید انسان دوران دیده و فهمیده ای هستی💜 💛آرام از جا بلند شدی💛 💖پرسیدم💖 💚کجا؟؟؟💚 💙فقط لبخند زدی💙 💜گفتم💜 💛لااقل به من بگو چطور می توانم معشوقم را ببینم💛 💖آرام زمزمه کردی💖 💚((چشمِ دل باز کن که جان بینی ... ))💚 💙احساس می کردم تو معشوق مرا می شناسی💙 💜دوباره پرسیدم💜 💛من سالهاست که عاشق اویم...💛 💖پس چرا این فراق تمام شدنی نیست؟؟؟💖 💚به علاوه ، تنها این من نیستم که عاشق اویم ...💚 💙عشاق دیگر همه به مقصود رسیده اند... 💙 💜پس چرا من...💜 💛حرفم را نیمه گذاشتی💛 💖با لبخند گفتی💖 💚درست است.....💚 💙((آسمان فرصت پرواز بلند است ولی💙 💜پرسش این است: چه اندازه کبوتر باشی!!))💜 💛 خواستی بروی 💛 💖دوباره گفتم 💖 💚نامت را به من نمی گویی؟💚 💙برگشتی💙 💜نگاهت را به چشمانم دوختی💜 💛دوباره درخشش مروارید دندان هایت میان صدف لب هایت چشمانم را خیره ی خود کرد💛 💖نجوا کردی💖 💚درد عشق را که از درد تنهایی تمیز نمی دهی؛💚 💙راه عشق را که نمی دانی؛ 💙 💜رسم عاشقی را که بلد نیستی؛💜 💛برایم عجیب است...💛 💖تو چگونه عاشقی هستی که معشوق خود را نمی شناسی؟ 💖 .... 💚نگاهم روی جاده ثابت مانده بود 💚 💙همان جایی که جای قدم های تو روی آن می درخشید💙 💜تصویرِ جلوی چشمانم موج بر می داشت💜 💛طنین صدایت در گوشم می پیچید:💛 💖((من عاشقم ...‌‌ عاشقِ عاشقم هستم))💖 .... 💚عاشقِ عاشقت؟؟؟؟💚 💙عاشق من؟!؟💙 💜مولای من!!!!💜 💛زیبای بی همتای من!!!!!💛 💖ضربان قلب من از آن روز محکم می زند💖 💚من عاشق نیستم 💚 💙من دیوانه ام💙 💜دیوانه ی لبخند های تو!!💜
انَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ  خداوند سرنوشت هیچ قوم( و ملّتی) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! سوره مبارکه رعد / آیه ۱۱
هم میهن عزیز در انتخابات شرکت کنی یا نکنی این مملکت بدون رئیس جمهور نمی ماند☝️ فقط تفاوتش این است که : 🗳 یک نفر دیگر می رود پای صندوق ، و به جای تو رئیس جمهور انتخاب میکند..
💛دعا برای شروع روز 💛 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة 💚دعای ایمان💚 💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞 🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ 🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ 🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ 🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ 🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹 💚دعای چهارحمد💚 💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ. 🌹دعای برکت روز: (الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ، رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع ِ خَلقِک)َ 🌹🌹🌹🌹🌹