والا تا جایے کھ من میدونم؛
حِجآب و چآدُر واسھ جلوگیرے از
جلبِتوجھ نآمحرم بود'
ولے شما چهجوری انقد خوبین
با چآدر مُخ مےزنین :)!
خجالت داره والله
#حجآباستآیل؟!!
#آخهباچادر؟!!
یهرفیقگیربیارید
کهباهاشخودسازیڪنید
تركگناھکنید
درسبخونیدومباحثہکنید(:
هرچندگیرنمیاد
ولیاگهپیداکردید
ولشنکنیدتاشھادت♥️••
بـسم اللہ الرحـمڹ الرحـیم
اللهّمَ صَلّ عَلی
عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی
الامـــامِ التّقـــی النّقــــــی
و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ
و مَــــن تَحـــــتَ الثـــــری
الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً
زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه
کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک
هدایت شده از قرارگاه رسانه ای حاج عمار 🎥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱ویژه #استوری
{﷽}
💠 بسیجی احتیاجی به محافظه کاری نداره....🇮🇷
#هفته_بسیج
#بسیج
#سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی
#پابرهنگان_انقلاب
#فداکاری
#ایثار
#مدافع
#اقتدار
#دماوند
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🔹قرارگاه رسانه حاج عمار (دماوند) 🔹
@AMMAR_DR
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
🌹یک رزمنده قدیمی دیروز و پیر خانه نشین امروز که دیگر در این هیاهوی روزگار کسی با او کاری ندارد تشبیه جالبی کرده که قابل تامل است .
چه خوب بود که دوربین بود !
🔷اون موقعی که بیرانوند پنالتی بهترین بازیکن جهان رو مهار کرد و توپ و جوری محکم بغل گرفت که شهره خاص و عام شد .
خدا رو شکر دوربین بود!
دوربین بود که ثبت کنه این رشادتها رو !
🔷اما یه جاهایی هم بود که فرزندان این مرز و بوم جای توپ فوتبال ، مین فسفری رو محکمتر بغل می کردند ، مین ها به قدری حرارت داشت که هرچیزی رو تو خودش ذوب می کرد !
داغ بود ، خیلی داغ ، مین فسفری منفجر می شد ، فسفر با اکسیژن هوا سریع ترکیب می شود و شعله ور میشه .
🔷ارتشیها و سپاهیها وبچه بسیجی ها زیر بمب های فسفری گیر می کردن و فسفر به تن این بچه ها می چسبید و با هیچ وسیلهای خاموش نمی شد و آنها می سوختن ... _*
*_میسوختن ... _*
*_میسوختن .... _*
*_و باد صبح ، خاکستر این بچه ها رو با خودش می برد ...... _*
*_کی فهمید ؟؟؟؟_*
_* کی دلش سوخت ؟؟؟؟؟ *_
*_کی می دونه که کی سوخت !!!!!_*
*_کی می دونه چرا سوختن وحتی داد نزدن. . . !!،،
🔷سوختن پودر شدن خاکسترشان در هوا پخش شد ، ولی عملیات نباید لو می رفت ،
اما تو اون بیابان و میدون مین ، زیر نور ماه ، جز خدا و ملائکش هیچ دوربینی و هیچ تماشاگری نبود که ببینه و زوم کنه رو صورت این رزمنده ها ، این شیر بچه ها که ثبت بشه برای حفظ وطن چه ها که نکشیدن !
🔷اونجا که میلاد محمدی توپ و جلو انداخت جوری دویید که همه از جون مایه گذاشتن رو دیدیم !
خدا رو شکر دوربین بود!
یه جاهایی هم یه عده جوون رعنا و تازه داماد بودن ، تیربار و آرپیجی روی دوششون می گذاشتن و زیر بارون گلوله از سینه خاکریز جوری بالا می رفتن ، جوری پائین می آمدن و جوری به قلب دشمن می زدن که حسرت ندیدن این صحنه ها تا قیامت روی دل ماست !
حیف اونجا دوربین نبود!
🔷اونجایی که بچه های تیم ملی باغیرت عجیبی روی خط دروازه جلوی اسپانیا دیوار گوشتی درست کرده بودن و روی هم افتادن تا دروازه ایران باز نشه !
خدا رو شکر دوربین بود!
🔷یه روزهایی هم تو تاریخ این سرزمین بود که تو مرز شلمچه و آبادان ، همین جوون های بیست 25 ساله ، جلوی موتور جنگی عراق ، جلوی لشگر زرهی، جلوی توپ و تانک دشمن دیوار گوشتی ایجاد کردن تا پای اجنبی به شهرها نرسه !
🔷اونجا راوی تو شلمچه و آبادان می گفت ، دیگه کار از نفر و دسته گروهان گذشته بود، گردان گردان جوون می رفت و برنمی گشت ، آخه صحبت ناموس و وطن بود !
ای کاش ، ای کاش دوربین بود ما می دیدیم مردامون چجوری جنگیدن !
🔷یه جاهایی بود تو تاریخ ایران که جای کف و سوت و هورای تماشاچی ها ، گاز شیمیایی خردل و عامل اعصاب بود !
یه جاهایی بود سه نفر بودن و دو تا ماسک !
یه جاهایی بود سیاهی زمستون غواص ها به شط می زدن !
یه جاهایی بود که تیربار ضد هوایی رو به موازات زمین افقی گذاشته بودن و مثل داسی که گندم درو می کنه ، هرچیزی که ارتفاع داشت و از زمین بلند می شد رو درو می کرد !
ولی یه عده از همین شیر پاک خورده ها بلند میشدن ، سر و سینه شونو سپر سرب داغ می کردن تا تیربار و از کار بندازن !
قهرمان بود !
ولی دوربین نبود !
🔷خدا رو شکر تو جام جهانی دوربین بود .
گفت: راستی جبهه چطور بود؟
گفتم : تا منظورت چه باشد .
گفت: مثل حالا رقابت بود؟
گفتم : آری.
گفت : در چی؟
گفتم :در خواندن نماز شب.
گفت: حسادت بود؟
گفتم: آری.
گفت: در چی؟
گفتم: در توفیق شهادت.
گفت: جرزنی بود؟
گفتم: آری.
گفت: برا چی؟
گفتم: برای شرکت در عملیات .
گفت: بخور بخور بود؟
گفتم: آری .
گفت: چی می خوردید؟
گفتم: تیر و ترکش 🔫
گفت: پنهان کاری بود ؟
گفتم: آری .
گفت: در چی ؟
گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .👞
گفت: دعوا سر پست هم بود؟
گفتم: آری .
گفت: چه پستی؟؟ 🤔
گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .💂
گفت: آوازم می خوندید؟ 🎙
گفتم: آری .
گفت: چه آوازی؟
گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل .
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ 🌫
گفتم: آری .
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟
گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب💀☠
گفت: استخر هم می رفتید؟ 💧
گفتم: آری ...
گفت: کجا؟
گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟
گفتم: آری .
گفت: کجا؟
گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه.
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟
گفتم: آری
گفت: کی براتون برمی داشت؟
گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .
گفت: پس بفرمایید رژ لبم می زدید؟؟ گفتم: آری
خندید و گفت: با چی؟
گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان
سکوت کرد و چیزی نگفت...
🌹🌹🌹ياد و خاطره شهدا و رزمندگان بی نام و بی ادعای هشت سال دفاع مقدس گرامي باد.
♻️نشر حداکثری
❤️ با شهیدان ❤️
هدایت شده از به نام الله جانم ♥️
به نام الله جانم( قسمت بیست و سوم )
"الحسیب"
بی کم و کاستی ثواب ها و گناهاتو میشماره دقیقِ دقیق .
گاهی ثواب هاتو میشماره و از لطفش به اون حسنه هات اضافه میکنی که مقامت بالا تر بره .
حتی فکر های خوبت میشماره ، تعداد نفس هاتو میشماره ، ضربان قلبت رو هم میشماره .
حساب هیچکدوم چیزهایی که شمرده هم از دستش در نمیره .
خدا همیشه میشماره ، یک دو سه خدا تا بی نهایت رو بلده بشماره مثل ما دنیایی ها ذهنش محدود نیست .
اصلا تمام حساب زندگیم رو میزارم خدا برام انجام بده .
میگم خداجونم ببخشید بهت زحمت میدم اما من یه بنده ی محدودم ، حساب زندگیم رو خودت بکن جانِ دلم .
حساب کتاب زندگیت رو بسپار دست خدا :)
ادامه دارد ...
تقدیم به حضرت زهرا "س"
نام نویسنده: مبینا ش
کپی: حلال ♡
التماس دعا؛
..................................................................
انشاءالله کتاب چاپ و نوشته میشه لطفا نام نویسنده رو بنویسید و بعد نشر بدید )
به نام الله جانم ♥️
آیدی نویسنده :
@Mobina313Sh
آیدی کانال:
https://eitaa.com/Alahganam
آیدی ناشناس :
https://harfeto.timefriend.net/16356746392731
🔷حضرت آیتالله بهجت(ره):
🔹 خدا میداند در دفتر امام زمان علیهالسلام جزو چه کسانی هستیم! کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز (روز دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه میشود. همین قدر میدانیم که آن طوری که باید باشیم، نیستیم!
📚 در محضر بهجت، ج٢، ص١٢۰
هربار مادرش تماس میگرفت
کاملا مودبانھ رفتار میکرد ؛
اگر درازکش بود مینشست ،
اگر نشستھ بود میایستاد .
میگفت : درستھ کھ مادرم نیست
و نمیبینھ ، ولی خدا کھ هست✨
+شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
استادرائفےپور:
با یہ آتئیست(خدا ناباور) داشتم بحث میکردم، وقتے کار بہ جایے رسید کہ دیگہ جواب منطقی نداشت بهم بده گفت:
بہ قرآن خدا وجود ندارههه!😂🚶🏻♂
#سخنرانی
🍃🌸
⁉️ به دفتر گمشدگان رفت.
خادم پرسید: میتونم کمکتون کنم؟
با بغض گفت: سالهاس گم شدم. کسی امام زمان منو ندیده..!؟😔😭
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸