eitaa logo
﴿شھیداحمدمحمدمشلب﴾
83 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1هزار ویدیو
22 فایل
اَنتَ‌أَخٖی؛ لٰكِّني‌سَعيٖدَة لِأنَڪ‌َمُدافِع‌عَن‌ْضَريٖحِ‌أُختِ‌أبَوالفَضلْ[‌؏]♥️ #اخوے‌احمد #احمد_محمد_مشلب♡ ۞نـ ـ ـ ۅالقلـم↓ 『 ʝoiη↓ ↳•❥|https://eitaa.com/N_VALGHALAM ۞دࢪمسیࢪبھشټ↓ 『 ʝoiη↓ ↳•❥|https://eitaa.com/DAR_MASIR_BEHESHT
مشاهده در ایتا
دانلود
گمنام: 🥀 رفیقش‌ می گفت: گاهی میرفت‌ یه گوشه ا ۍ خلوت، چفیه اش‌ رو‌ می ڪشید‌ روۍ سرش‌ درحالت‌ سجده‌ می موند.. به قول‌ معروف‌ یه گوشه اۍ خدا رو‌ گیر می آورد.. مصطفی واقعا‌ً عبد‌ِ صالح‌ بود.. 🕊
♡ 🍃هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در مُحرم خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش، او را نذر حضرت عباس کرده بود. 🍃حسرت هایش برای نبودن در کربلا، کار دستش داد. بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد، پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف حرم عمه سادات آرام گرفت. 🍃 نام جهادی را انتخاب کرد.شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند. گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. 🍃دلش در گرفتار شده بود. اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود. 🍃مردانه پای قولش می ماند. با ابوعلی عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش کند. با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست. 🍃مصطفی در صدر قلب ها بود چه در سوریه که سردار دل‌ها از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند. 🍃او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست. در روز شهید شد، نگاهی کن به ما اسیران بلاتکلیف. ✍نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : بهشت رضوان 🕊محل شهادت : حلب، سوریه
سوره مبارکه البقرة آیه ۱۵۴ *وَلا تَقولوا لِمَن يُقتَلُ في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتٌ ۚ بَل أَحياءٌ وَلٰكِن لا تَشعُرونَ﴿۱۵۴﴾* *و به آنها که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده‌اند، ولی شما نمی‌فهمید!* خاطره ی شهید🌹 شبی نبود که مصطفے برای شهادت دعا نکند و بهتر بگویم زار نزند...!😭 قرار گذاشته بودیم هر کس هر روز برای شهید شدن رفقایش دعا کند و اگر روزی این عهد را فراموش کرد سه روز روزه بگیرد☝️🏻 🔹 امیدوارم اکنون نیز مصطفی بر این عهدمان پایبند باشد :)💔 در یکی از چند مجروحیت او با همسرم به عیادتش رفتیم. جذبه‌ پاک‌شدنش را به وضوح احساس می‌کردیم 🍀روایت است که با ریختن اولین قطره‌ی خون همه‌ی گناهان مجاهد شسته می‌شود... 💟به او اصرار کردم در همین مدت نقاهت و بهبودی مثل ترم‌های قبل با هم شب امتحانات درس بخوانیم📚 مصطفے گفت: من اول باید یک واحد بی‌بی زینب (س) پاس کنم بعد...💔 و دو روز بعد با همان پای مجروح عازم سوریه شد!🚶 چون می‌دانستیم مصطفی رفتنی است قبل از سفر آخر در بهشت زهرا مقابل دوربینمان از او مصاحبه گرفتیم.🎥 در بین شوخی‌هایمان گفتم تا کی کمپوت بیاریم زودتر شهید شو مستندت رو بسازیم...🙂 از او پرسیدم برای چه این همه به دنبال شهادتی؟! ناگهان خنده‌اش را جمع‌وجور کرد و گفت: "ما برای شهادت نمی‌جنگیم داداش... برای رضای خدا می‌جنگیم. اگر شهادت را داد که داد؛ اگر نداد افوض امری الی الله... ♥️" از پاسخش کمی جا خوردم و ادامه دادم خب پس چرا این همه برای شهیدشدن این در و آن در می‌زنی؟ گفت: "آدم وقتی عاشق محبوبش باشد دوست دارد بهترین‌ داشته‌اش را به او بدهد...🕊" 🌸🌸🌸 راوی دوست شهید😔💐
💔 چگونه مهر نورزد دلم به ساحت تو تویی که ریشه دواندی میان جان و دلم ❤️ ❥︎❁Jồin♡↷ @dadash_ahmad
هدایت شده از رواق هشتم
شهیدمصطفی صدرزاده{سیدابࢪهیم}متولد۱۹شهریور۱۳۶۵ درشهرستان شوشتراستان خوزستان درخانواده ای مذهبی متولدشد. پدرش پاسداروجانبازجنگ تحمیلی ومادرش ازجلیله سادات هستند. حدودچهارسال درحوزه علمیه امام جعفرصادق تهران مشغول تحصیل بود.اوباوجود تحصیلات حوزوی به ادامه ی تحصیل دردانشگاه و دررشته ادیان وعرفان پرداخت ودرهمان دوران دانشجویی برای مبارزه به سوریه اعزام شد. نحوه شهادت: شهیدمصطفی صدرزاده پس ازچندین بارزخمی شدن دردرگیری باداعش ظهرروزتاسوعامقارن با ۱ آبان۹۴درعملیات محرم درحومه حلب سوریه به آرزوی خودشهادت درراه خدارسید. پیکرشهیددرگلزارشهدای بهشت رضوان شهریار،آرام گرفته است...💔 سخنان مقام معظم رهبرے را گوش کنید؛ قلب شما را بیدار مےڪند و راه درست را نشانتان مے دهد. قسمتی از وصیت نامه '''' ⃣ ❇️همراهی شما باعث دلگرمی ماست ، لطفا ما را به دوستان خود معرفی کنید❇️ @eitna_kanoon
♥️🎙 یکی از ویژگی های مصطفے این بود که، همین طوری حرف کسے را قبول نمی کرد... مگر اینکه در موردش تحقیق و بحث می کرد!🖐🏻 خیلی باحوصله چه با بزرگترها و یا کوچیکترها رفتار می کرد.✨ رعایت ادب را هیچ وقت فراموش نمی کرد... حواسش بود که خدایی نکرده دل کسی را نشکند،🍃 اگراحساس می کرد کسے از او رنجیده خاطر شده، تا ازدلش در نمی آورد آرام و قرار نمی گرفت...