eitaa logo
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
65 فایل
-‌دعوٺ شده‌ ے "داداش ابراهــــــیم"خوش اومدۍ- شُهَـــــدا بہ آسمـــٰاݩ ڪہ رسیدند گفتند: زمیــن چقــدر حقیـــر است!🌱" ‹چنل زیــــر سایہ‌ۍ خــٰانواده‌ۍ شهید سجاد فراهــٰانی› -عرض ارادٺ ما از ¹⁰ آبـٰاݩ ماھِ ساݪ ¹⁴⁰¹ شرو؏ شد- {راه ارتبـٰاطی. @A_bahrami67 }
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقل از همسر شهید.. مدتی که از ازدواجمان گذشت، پدرت پیشنهاد داد: «حالا که سفر ماه‌عسلتون رو نرفتین، بیایین دسته‌جمعی بریم کربلا.» سفر به کربلا برایم یک رؤیا بود، رؤیایی که فکر نمی‌کردم تعبیر شود. آن روزها پولی هم در دست‌وبالمان نبود. به بابا چیزی نگفتیم. پیشنهاد تو این بود: «بیا سرویس عروسی‌ت رو بفروش، بعد که اومدیم برات بهترش رو می‌خرم.» آرزویم دیدن گنبد و بارگاه آقا امام‌حسین (ع) بود و آقا ابوالفضل (ع). زیارت نجف و سامرا هم که جای خود را داشت. رفتم و سرویسم را که خیلی دوستش داشتم فروختم، چون زیارت کربلا را بیشتر دوست داشتم.. 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
رحمت به روح صائب شیرین سخن که گفت: عالم پُر است از تو و خالی است جای تو :)
همیشه در کار خیر پیش قدم بود. دوست داشت از صبح تا شب مشغول کار برای رضای خدا باشد. دفترچه ای داشت که برنامه ها و کارهایش را داخل آن‌ می نوشت. روزی که خیلی برای خدا کار انجام می داد، بیشتر از روزهای قبل خوشحال بود. یادم هست یکبار به من گفت: امروز بهترین روز من است، چون خدا توفیق داد گره از کار چندین بنده خدا وا کنم. به هیچ یک از تعلقات دنیا دل خوش نمی کرد. هیچ چیز او را راضی نمی کرد، مگر اینکه دل یک انسان را بخاطر خدا خوش کند. لباس نو نمی پوشید. می گفت: هر زمان تمام مردم توان پوشیدن لباس نو و زیبا داشتند، من هم می پوشم. به روایت: خواهر شهید ابرهیم هادی🌷 کتاب سلام بر ابراهیم ؛ جلد دوم ، ص ۱۵۶ 🔊شما رسانه شهدا باشید 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
🕊🌿 یه موتور گازے داشت ? که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت . یه روز عصر … که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️ رسید به چراغ قرمز . ? ترمز زد و ایستاد ‼️ یه نگاه به دور و برش کرد ? و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد : ? الله اکبر و الله اکــــبر …✌️ نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب . ? اشهد ان لا اله الا الله … ? هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید ? و متلک مینداخت ? و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد ? که این مجید چش شُدِه⁉️ قاطی کرده چرا⁉️ خلاصه چراغ سبز شد ? و ماشینا راه افتادن? ? و رفتن . آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت ? و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟  ? پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود ? و آدمای دورش نگاهش میکردن . ? من دیدم تو روز روشن ☀️ جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌ به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !” ? همین‼️✌️ ?برگےازخاطرات‌شهیدمجیدزین الدین? 🔊شما رسانه شهدا باشید 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
به ری هر آن که زائر است ، به کربلا مسافر است به اهل عشق ظاهر است ، که کعبه ی ولا منم ... ‌ ‌ 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
9.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ «رو به ایوان طلا نگاه من است حرم علی‌ بن موسی الرضا، پناه من است» 🌸 «به نیابت از آقا ابراهیم» 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 حمزه که بود؟ علامه مجلسی در کتاب المرآه می‌فرماید که منظور از فرمایش امام باقر علیه‌السلام این بود که حمزه و جعفر علیهماالسلام هر آینه تا سر حد مرگ و فدا کردن جان خویش، مانع هتک حرمت اهل بیت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و غصب خلافت آن حضرت می شدند. ‌ 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
کارت عضویت شهید ابراهیم هادی در کتابخانه مسجد سلمان📚 او در نوجوانی و قبل از انقلاب، مرتب در مسجد سلمان تهران حضور داشت و به مطالعه کتاب بسیار اهمیت میداد.
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این رسم دنیا نیست ، یعنی حدود کربلاتم واسه من جانیست ...😭💔