eitaa logo
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.3هزار ویدیو
65 فایل
-‌دعوٺ شده‌ ے "داداش ابراهــــــیم"خوش اومدۍ- شُهَـــــدا بہ آسمـــٰاݩ ڪہ رسیدند گفتند: زمیــن چقــدر حقیـــر است!🌱" ‹چنل زیــــر سایہ‌ۍ خــٰانواده‌ۍ شهید سجاد فراهــٰانی› -عرض ارادٺ ما از ¹⁰ آبـٰاݩ ماھِ ساݪ ¹⁴⁰¹ شرو؏ شد- {راه ارتبـٰاطی. @A_bahrami67 }
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️͜͡😇 • • "بِحُبِڪ‌‌یاأخےحتےوانَتَ‌بَـ؏ـيد" دوسټٺ‌داࢪم‌برادرم‌حتےاگࢪدورے...(: @dadashebrahim2
عشق‌ســه‌حرفه... شهیـدچهارحـرف! میدونـی‌میخوام‌چـی‌بگـم.. آره!شهــدایك‌پـلـه‌ازعاشقی‌هم‌جـلوزدن‌✨ @dadashebrahim2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از بـٰآب‌هشتـم:)
سلام دوستان ویاوران همیشگی برای کانال امام رضاییمون @Bab_Hashtom احتیاج به ادمین فعال داریم هر کس علاقه به خادمی آقا امام رضا داره به این آیدی پیام بده👇 @A_bahrami67
🌸🍃🍃🌸🍃🍃🍃🍃🍃 عاشقانه ای به سبک شهدا
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
🌸🍃🍃🌸🍃🍃🍃🍃🍃 عاشقانه ای به سبک شهدا
باخانمش قرار گذاشته بود که اگر شهید شود بعداز 2سال که شیر دخترش را داد سپس به او به پیوندد،فاطمه به دنیا آمد ودوران شیردهی تمام شد، تا اینکه شهید ناصر ورامینی به خواب همسرش آمد ولباس عروسی به همسرش داد وگفت:حالاوقتشه بیا!!! مادر شهید ورامینی بیان کرد: کلاس سوم راهنمایی بود که تصمیم گرفت به جبهه برود من وپدرش به او گفتیم شما درس بخوان،ولی ناصر اصرار داشت که به جبهه برود ومی گفت من برای اسلام و دین می خواهم به جبهه بروم وحضور من در جبهه واجب تر است ودرس را هم در همان جا می خوانم. به ناصر گفتم شما با این سن کمت می خوای بری جبهه ومملکت رو نجات بدی؟گفت من میرم ومملکتم رانجات میدم وسال های اول جبهه می روم و سال های آخر هم شهید میشم. گفتم: اگه شهید بشی من چه کار کنم؟گفت:اگه جواهرات بسیار غیمتی به شمابدن وبعد بخوان پس بگیرن شما بهشون تحویل نمی دی؟ گفتم:بله تحویل میدم.گفت:حالامنم امانتم حالا فکر کن می خوای به صاحبش تحویل بدی،مامان راضی باش به رضای خدا. سال 1360 به جبهه اعزام شد و یک ماه بعد از آن مجروح شد. هر وقت من را می دید دستم وصورتم را می بوسید می گفت مادر وقتی جنگ تمام شد و راه کربلا باز شد حتی اگر پیر هم که شده باشی می زارمت روی شونه هام می برمت کربلا،اگر رفتم وشهید شدم هر وقت غذا درست می کنی به عشق امام حسین درست کن..به امام حسین علاقه شدیدی داشت. ودر نوحه های هم که خوانده بود می گفت: اگه اگرقلب منو بشکافی روش نوشته یا حسین. وقتی به مرخصی می آمد بدنش پراز ترکش بود ولی نمازش رابه تاخیر نمی انداخت ونماز شبش ترک نمی شد. وی تاکید کرد : خیلی خوش اخلاق بود،منزل کسی که نماز نمی خواند نمی رفت، مقید به دادن خمس وزکات بود،اگر می دانست منزل کسی که میره خمس و زکات نمی دن و مجبور بود ،حتما در این مهمانی شرکت کنه با خانمش هزینه غذایی که خورده بودند رو محاسبه می کردند وبه مستحقان می دادند. وی افزود : وقتی ناصر بزرگ شد میگفت مادر وقتی به من شیر میدادی کجا می رفتی؟چه کار می کردی؟ از بچگی با خودم به روضه های می بردمش و نوحه های که در مجلس خوانده می شد در ذهنش مانده بود زمانی که ناصر به مرخصی می امد خانمی که در مجلس روضه می خواند، به دیدن ناصر آمد وحرز امام جواد به ناصر داد. ناصر میگفت:مامان تازمانی که این حرز امام جواد پیش منه من شهید نمیشم ،من دیگه حرز امام جواد را باخودم نمی برم،دیگه وقتش هست. در سن 20 سالگی ازدواج کرد،4 ماه بود که ازدواج کرده بود و خانمش باردار بود که دوباره به جبهه اعزام شد و گفت من دیگه بر نمی گردم نگران نشید اگر من شهید شدم ، خدا سعادتی نصیبتان کرده خانمش در پاسخ به ناصر گفت : ما به تو افتخار می کنیم. گفتم : مامان تو تازه ازدواج کردی وخانمت هم باردارهست،پیش خانمت باش گناه داره دختر مردمه.... گفت : مامان من شهید می شم ازدواج کردم تا یادگاری ازخودم داشته باشم فرزند من دختر هست واسمش هم بزارید فاطمه . با خانمش قرار گذاشته بود که اگر شهید شود بعداز 2سال که شیر دخترش را داد به او به پیوندد،فاطمه به دنیا آمد ودوران شیردهی تمام شد، تا اینکه شهید ناصر ورامینی به خواب همسرش آمد ولباس عروسی به همسرش داد وگفت:حالاوقتشه بیا!!! توسط خانمی که مجلس عزداداری در منزلش برگزار می کرد ، همه خانم ها را به زیارت حضرت معصومه دعوت کرد عروسم خیلی خوشحال شد وگفت خدارو شکر حاجتم را گرفتم،من و پدر ناصر و عروسم با کاروان خانمها راهی قم شدیم که درمسیر تصادف کردیم و10روز توی بیمارستان بود وسراانجام به ناصر پیوست. صبح زود سر قبر ناصر رفتم گفتم :ناصر تو از خدا بخواه خانمت خوب بشه بیاد پیش دخترت ،یه شب اومد به خوابم گفت:مادر این قدراصرار نکن ما باهم عهد بستیم ومن پیمانم را نمی شکنم،می خوام ببرمش. زمانی که ناصر شهید شد خیلی بی قراری می کردم به خوابم اومد گفت:مادر ناراحت نباش من جای خوبی هستم،یه خونه خوبی تو باغ دارم که دوتا تخت داره،یکیش مال باباست یکیش هم مال شما هست.اگربخوای بی قراری کنی دیگه به شما نمیدن. شهید ورامینی در سال 1345 در شیراز به دنیا آمد سرانجام 30اسفند ماه سال 1366 در عملیات والفجر10 در منطقه عملیاتی دشت خرمال به شهادت رسید . @dadashebrahim2
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
#قسمت_چهاردهم🌱 #نامه‌های_صلیب_سرخ شب روی پلکان هواپیما، هر پنج اسیر شبیه هم بودند، سر تراشیده، کت
🌱 _هاشم ... شما هستی؟ برگشت ،گفت: +امریه! نوجوان هول گفت: _بی‌... بی‌سیم چی‌ام‌. هاشم خنده‌ای زد، گفت: +خب منم باسیم چی‌ام. صورت نوجوان که سرخ شد ادامه داد: +شوخی کردم. بی‌سیم‌چی‌ کجا بودی؟ _گردان بودم! + با کی کار کردی؟ بی‌سیم‌چی انگشتان دست را یکی یکی تا زد کف دست حنا بسته‌اش. _اسلام‌نسب، اعتمادی، عباسی، زارع، کدخدایی، بگم بازم؟ +خدا بیامرزتشون! یکی رو بگو زنده باشه. نوجوان دندان روی لب پایین گذاشت ، گفت: _ولله حالا که فکرش می‌کنم، می‌بینم بی‌سیم‌چی هرکی بودم ، شهید شده! +پس سر همه رو خوردی؟ برو خدا روزیت رو جای دیگه ای بده! _ترسیدی فرمانده؟ + ترس؟شاید! _نیگاه به قد ریزم نکن، تجربه دارم. +با این اسمایی که ردیف کردی معلومه! _پس قبول کردی؟ +حالا چرا می‌خوای بی‌سیم‌چی من بشی؟ _شنیدم شما خیلی باحالید! +می‌خوای سر منو هم‌ بخوری... حرفی نیس! ولی یه چیز رو می‌دونی؟ _چی‌رو؟ +بیا جلوتر! می‌دونی هرکی تا حالا شده بی‌سیم‌چی من، شهید شده؟ _بله می‌دونم! +می‌دونی؟! _بله!شما تا الان، نُه تا بی‌سیم‌چی داشتید که همشون شهید شدن. +نه‌بابا! خیلی خوبه. _ منم بگم؟ +چی‌رو؟ _فرمانده فکرش می‌کنم، می‌بینم منم نُه تا فرمانده داشتم که شهید شدن. +خوبه! پس می‌خوای با من بجنگی؟ _جنگ ... با شما؟ +اسمت چیه؟ _یدالله! +پس يدالله، بچرخ تا بچرخیم! @dadashebrahim2
-به اشک روضه ها قسم دیگه بریدم از همه . . 💔🖐🏽 ◾️🌱 ◾️ . . کانال شهید ابراهیم هادی👇 @dadashebrahim2 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ 🦋 @dadashebrahim2 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🌸~✾┈•••
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد" هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
دعای عهد🍃🌹🍃 بخونیم دعای عهد رو هر روز بعد نماز صبح التماس دعای فراوان، از تک تک شما عزیزان ،برا اقای غریبـــ و تنهایمان یا رب فرج اقای تنهایمان را برسان🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرروز متوسل میشیم به شهید ابراهیــم هادیـــ ..❤️ نذر نگاهت گناه نمیکنم .. شهید ابراهیم هادی ✨❤️
🕊یاد و خاطره‌ی یک شهید🥀 عملی شهدا آخرین دیدار من با پدرم که آخرین وداع نیز بود. من کلاس سوم ابتدایی بودم پدرم همه را جمع کرده و از همه ی ما خداحافظی کرد و به مادرم گفت: اگر من برنگشتم از بچه ها خوب مواظبت کن و آنها را خوب تربیت کن و زینب وار در برابر مشکلات و سختی ها صبور و شکیبا باش. شهید محمدحسین‌ یزدی‌ منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان بـ وقتـ شهـدا 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 کپی آزاد است. ┏⊰✾✿✾⊱━─━┓ @dadashebrahim2 ┗━─━⊰✾✿✾⊱┛
کافی‌ست صبــح که چشمانت را باز میکنی ، به شهــدا سلام کنی... صبــح که جای خودش را دارد ، ظهر و عصر و شب هم بخیـر می شود . . . 📎🌺 🖤@dadashebrahim2🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا