eitaa logo
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
65 فایل
-‌دعوٺ شده‌ ے "داداش ابراهــــــیم"خوش اومدۍ- شُهَـــــدا بہ آسمـــٰاݩ ڪہ رسیدند گفتند: زمیــن چقــدر حقیـــر است!🌱" ‹چنل زیــــر سایہ‌ۍ خــٰانواده‌ۍ شهید سجاد فراهــٰانی› -عرض ارادٺ ما از ¹⁰ آبـٰاݩ ماھِ ساݪ ¹⁴⁰¹ شرو؏ شد- {راه ارتبـٰاطی. @A_bahrami67 }
مشاهده در ایتا
دانلود
•°~🌻✨ سخت‌است‌ببینیم‌همه‌را،غیررُخِ‌تو چشمان‌ِهمیشه‌تَرمان‌غرقِ‌تمناست...♥️ ..🌱
--هرکی‌آرزوداشته‌باشه‌خیلی‌خدمت‌کنه شهیدمیشه..! یه‌گوشه‌دلت‌پابده،شهدابغلت‌میکنن.. ازاین‌شهدا‌مدد‌بگیرید.. مددگرفتن‌ازشهدا‌رَسمه..! دست‌بذار‌روخاکِ‌قبرشهید‌وبگو: ‹حسین‌به‌حقِ‌این‌شهید،یه‌نگاهی‌به‌ماکن♥️› @dadashebrahim2
یک یاعلی بگید بشیم200تا عضو یه پست سفارشی داریم از یه شهید مدافع حرم
مـٰارا،ازجـٰان‌دادن‌نـترسانـید ..! مـاملـت‌شھادتـیم😌👊🏼. https://eitaa.com/joinchat/1085079789Cb15fdac39e ☝️🏽📿' دست‌شھداروردنڪن‌مشتۍ^^
- سلام‌بـر،آنھایـےڪہ‌رفـتندتابماننـد ونـماندندتـابمیرنـد👀♥️:) + سلام‌بـرابـراهـیمシ.! ‹https://eitaa.com/joinchat/1085079789Cb15fdac39e › [•اولین‌چنل‌رسمےد‌اداش‌ابراهیم‌توایتـا‌🚶🏿‍♂•] ؟🙄
سلام #3*2022* بعدش گزینه ۳ را انتخاب کنید ۳گیگ اینترنت یک روزه همراه اول هديه پیروزی تیم ملی
دستتو ببر بالا و از ته قلبت شكرگزارى كن که از قدیم گفتن شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند با تمام وجودت از نعمتايى كه خدا بهت داده استفاده كن. تو خيلى خيلى خوشبختى، غر نزن، ناشكرى نكن. ﺧﺪﺍﯾﺎ! ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ! ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ! ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ! ﮐﻪ: ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ! ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ! ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ عبرت !
شهید «مجید قربان خانی» متولد ۳۰ مرداد ۱۳۶۹ و تک پسر خانواده است. مجید از کودکی دوست داشت برادر داشته باشد تا همبازی و شریک شیطنت‌هایش باشد؛ اما خدا در ۶ سالگی به او یک خواهر داد. خانم قربان‌خانی درباره به دنیا آمدن «عطیه» خواهر کوچک مجید می‌گوید: «مجید خیلی داداش دوست داشت. به بچه‌هایی هم که برادر داشتند خیلی حسودی می‌کرد و می‌گفت چرا من برادر ندارم. دختر دومم «عطیه» نهم مهرماه به دنیا آمد. مجید نمی‌دانست دختر است و علیرضا صدایش می‌کرد. ما هم به خاطر مجید علیرضا صدایش می‌کردیم؛ اما نمی‌شد که اسم پسر روی بچه بماند. شاید باورتان نشود. مجید وقتی فهمید بچه دختر است. دیگر مدرسه نرفت. همیشه هم به شوخی می‌گفت «عطیه» تو را از پرورشگاه آوردند. ولی خیلی باهم جور بودند حتی گاهی داداش صدایش می‌زد. آخرش هم‌کلاس اول نخواند. مجبور شدیم سال بعد دوباره او را کلاس اول بفرستیم. بشدت به من وابسته بود. طوری که از اول دبستان تا پایان اول دبیرستان با او به مدرسه رفتم و در حیاط می‌نشستم تا درس بخواند؛ اما از سال بعد گفتم مجید من واقعاً خجالت می‌کشم به مدرسه بیایم. همین شد که دیگر مدرسه را هم گذاشت و نرفت؛ اما ذهنش خیلی خوب بود. هیچ شماره‌ای درگوشی ذخیره نکرده بود. شماره هرکی را می‌خواست از حفظ می‌گرفت.» @dadashebrahim2
200تایی شدنمون مبارک😍 @dadashebrahim2