فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهدایی هستیم؟..
سبیل الشهادة الدموع
ما سینه زدیم بی صدا باریدند ازهـر چه کـ دم زدیم آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
ازآخــر مجلس شهدارا چـیدند🥀🕊
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای دختر شهید حامد بافنده با حاج قاسم 😍
زیبا تا اخر نگاه کنید🥲♥
#شهیدبافنده
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌹
✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ✨
💞اللہمـ.صلےعلےمحمد وآل.محمدوعجل.فرجہمـ💞
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــ
#دهه_فجر
#هادـی_دلها #قهرمان_مـن
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
ابراهیم هادی گمنام ترین گمنام
مثل مادرش زهرا س
✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ✨
💞اللہمـ.صلےعلےمحمد وآل.محمدوعجل.فرجہمـ💞
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــ
#دهه_فجر
#هادـی_دلها #قهرمان_مـن
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قیمت این لحظات چند؟
بازیکردن شهید مدافعوطن مرتضی علیاحمدی با فرزند خردسالش💔
سیزدهم بهمن ۱۳۹۷ در اثر حمله اشرار مسلح به پایگاه مقاومت بسیج شهرستان نیکشهر سیستان و بلوچستان، ۵نفر زخمی شدند و سروان پاسدار #مرتضی_علی_احمدی نیز به شهادت رسید.🌹
🌺 رفاقت با شهدا تا قیامت 🌺
🕊 یاد شهدا با ذکر صلوات 🕊
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
اۍرفیقۍکہهمہزحمتماگردنتوست،
مامحالاستکہدستازسرتوبرداریم♥️🖐🏼'!
#رفیقشهیدم
#شهیدابراهیمهادۍ🕊
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
🕊͜͡🇮🇷
.ܥܝܢ̣ܣߊܝ ߊ߬ܝ̇ߊܥܨ ܥܼߊܨ ܢܚ݅ܣܥߊ ܟܿߊܠܨ.
9 روز تا آسمانی شدنت برادر شهیدم 🕊🌷
#شهیـــــــــــــــــــــــــــــــــــد_ابراهیم_هادی
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسێنےبمون،حسێنےبمێࢪ💔
#یاحسین
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
سلام دوستان چالش ناشناس داریم امشب
حرفی انتقادی هست بفرمایید
https://harfeto.timefriend.net/16729455051129
#ناشناس
لطفا پروفایل با کیفیت بالا هم از داداش ابراهیم بزارید
به روی چشم حتما🙏
#ناشناس
سلام، چنلتون واقعا ب دل میشینه، اجرتون با داداش ابراهیم
ممنون نظر لطفتون هست
ان شاءالله داداش ابراهیم هم راضی باشه
- هر کجـا
سوال شد
کہ دلت
در کجا خوش است؟!
بۍ اختیار به لبـم
نام ِ کربلا نشست ♥️
#کربلا
#آقایاَباعبدالله
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---
#ناشناس
حالا که افتادید رو دور حمایت مجنونالحسین رو هم حمایت کنید(:🌱✌🏻
چشم ولی بزرگوار لینک یا ایدی نذاشتید
سلام به همه دوستانی که مدیر و ادمین کانال هستند و دوست دارن با ما همسایه باشن به این آیدی اعلام کنن
@A_bahrami67
#ناشناس
سلام سالهاست که چشم به دعای خیر شهدا دوختم خیلی از شهید هادی خواستم کمکم کنند ۲۶ساله اروم و قرار ندارم نگاهی به من و بچه هام بندازند وارامش بیاد تو زندگیمون حال دل من و بچه هامم خوب بشه
ان شاءالله به یمن میلاد پربرکت حضرت علی
داداش ابراهیم شفاعت کنه وحال دلتون عاااالی بشه
هدایت شده از ایشیقآی | ishig_ay
ممکنه بشیم ۴۷۰ ؟
فور کنین تگ (۲۴ساعته) میذارم 🌝🌱
🌷💔داداشابــراهـــیـــم 🇵🇸
#قسمت_هجدهم🌱 #میشماریم_تا_یازده _از خودم میشمارم. یک! _دو! _سه! _ نقطه چین ... . _یازده! _اش
#قسمت_نوزدهم🌱
#آبگوشت_کبوتر_پاپَر
کبوتر سفید پاپر که آمد و روی سنگر نشست. دارعلی دلش لک زد برای آبگوشت کبوتر. موسی نهیب زد و شهر اشغال شده پشت سر دشمن را نشان داد.
_از اون جا فرار کرده، دستیه!
+میدونم،همشهری خودمه!
موسی زیر آتش شدید دشمن با مهارت کبوتر را گرفت. شاه کتش را با نخ ریسمان بست. بعد رفت و از سنگر تدارکات، آبلیمو گرفت و برگشت. آبلیمو را داخل آب ریخت و جلو کبوتر گذاشت! دارعلی گفت:
+چرا آبلیمو بهش میدی؟
_سبیلش رو چرب میکنم.
خندید و ادامه داد.
_نمک گیرش میکنم.
یک هفته که گذشت،کبوتر نمک گیر شد! شاه کتکش را باز کرد و پروازش داد. کبوتر زیر آتش دو طرف جنگ، توی آسمان پشتک و معلق میزد. گاهی هم خودش را روی شهر خرمشهر میرساند و خسته باز میگشت و روی سنگر مینشست و بغ بغو میکرد. دارعلی میخندید و سر به سر موسی میگذاشت:
+کفتر باز بودی و ما نمیدونستیم؟
چند مدتی تلفات داخل خط زیاد شده بود. دشمن داخل جبهه رادار رازیت فرانسوی آورده بود و دقیق آتش میریخت روی خاکریز و اطراف. نیروهای گردان زیر فشار آتش بودند تا روزی که موسی چند حلب آهن سبک آورد و به پای کبوتر بست و پروازش داد. موسی پی برده بود گه هرچه سقف پرواز پاپر بیشتر شود، زخمی و تلفات هم پایین تر میآید. دشمن هم متوجه شد و دست به کار شد. هرگاه کبوتر به آسمان میرفت، بارانی از تیر و ترکش طرفش میرفت.
زمان تعویض گردان تازهنفس، پا پَر وسط آسمان پشتک و معلق میزد و رادارهای رازیت دشمن هم قاطی کرده بودند. درست زمانی که نیروهای تازه نفس رسیدند پشت خاکریز مستقر شدند. خمپاره زمانی بالای سر پا پَر ترکید و کبوتر انگار تکه سنگی سقوط کرد بین دو خاکریز.
بعد هم بارانی از گلولههای سنگین بود که روی خاکریز فرو ریخت.
آتش که سبک شد، دارعلی یاد موسی افتاد. از زمان سقوط پا پَر او را ندیده بود. خودش را که به سنگر موسی رساند؛ سنگر را خالی دید!
#دهه_فجر
#امام_زمان
#کتاب_خوب_بخوانیم
#معرفی_کتاب
🕊داداـشابراهــیـــمــــ💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---