#پدر ۱
یکی از اولین پرونده های وکالتم که از کانون وکلا بهم دادن و باید بهش رسیدگی میکردم در واقع وکیل تسخیری بودم و چاره ای جز انجامش نداشتم و اینکه بخوام در مورد این پرونده از متهم دفاع کنم برام خیلی سخت و عذاب اور بود شخصا به زور انجامش دادم از زبان متهم که پدر بود مینویسم
مادر شقایق زمانی که شقایق کوچیک بود طلاق گرفت و حتی برای یک بار هم به دیدن تنها فرزندمون نیومد من و شقایق با هم تو خونه ای که تنها دارایی م بود زندگی میکردیم طبقه پایین بیشتر اوقات شقایق تنها بود و ی اتاق روی مشت بام ساخته بودم برای خلوت خودم یا وقتی کسی به دیدنم میومد میرفتیم اونجا که شقایق راحت باشه اصلا و ابدا هیچ کس و تو خونه نمیبردم شقایق همش سیزده سالش بود
#ادامه_دارد
⛔️هرگونه کپی برداری پیگرد قانونی دارد ❌
#پدر
اما زیبایی شقایق زبانزد بود جوری که منم بهش گیر میدادم و نمیذاشتم زیاد بره بیرون وقت هایی که میخواست بره بیرون مغازه رو میدادم دست شاگردمو میبردمش بیرون، بالاخره نشست و برخاست با دوستانی که خوب نبودن باعث شد اسیر مواد مخدر بشم و وقت زیادی برای دخترمنداشتم بیشتر زمانم رو یا در حال مصرف بودم یا با دوستانی بودم که مثل خودم معتاد بودن شقایق هم بچه بود و چیزی حالیش نمیشد برای خودم تو اتاق طبقه بالا مواد مصرف میکردم چند باری اومد بالا و منو در حال گشیدن دید تا اینکه به دروغ بهش گفتم بیمارم و بخاطر بیماریم دکترگفته بکشم دختر کوچولوی من کلی گریه کرد و نگرانم بود منم دیگه خیالمراحتوبود که اگرم بدونه فکر میکنه بخاطر مریضیم هست
#ادامه_دارد
❌هرگونه کپی برداری پیگرد قانونی دارد❌