eitaa logo
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
771 دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
336 فایل
کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
سلمان رشدی گرفتار انتقام الهی ترامپ و پمپئو در نوبت بعدی «سلمان رشدی»‌، نویسنده مرتد کتاب آیات شیطانی که به ساحت مقدس حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله اهانت کرده بود پس از ۳۴ سال گرفتار انتقام الهی شد. رسانه‌ها گزارش داده‌اند که رشدی مورد اصابت ۱۰ یا ۱۵ ضربه چاقو قرار گرفته اما با این حال زنده مانده است. هر چند گفته شده است که حال او وخیم است و معلوم نیست که زنده خواهد ماند یا نه. برخی منابع نیز اعلام کرده‌اند که عصب بازویش قطع شده و کبدش آسیب دیده است و ممکن است او یک چشم خود را از دست بدهد. پلیس نیویورک در بیانیه خود تاکید کرد که سلمان رشدی دست‌کم یک بار از ناحیه گردن و یک بار از ناحیه شکم زیر ضرب چاقو قرار گرفته است. حمله به سلمان رشدی نشان داد که انتقام از ارتکاب کنندگان جرم و جنایتکاران در خاک آمریکا کار سختی نیست و بعد از این ترامپ و پمپئو بیشتر احساس خطر خواهند کرد. از آنجا که مقامات ایرانی بارها هشدار داده‌اند که عاملان اصلی ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سابق سپاه قدس، تاوان جنایت خود را خواهند داد و باید به دست عدالت سپرده شوند، در سه سال گذشته ترامپ و دیگر عاملان این ترور در ترس و وحشت از انتقام ایران به سر می‌برند و حتی جرأت سفر به خارج از آمریکا را ندارند. حتی پمپئو بارها ادعا کرده که ایرانی‌ها قصد دارند او را ترور کنند و به همین منظور دولت آمریکا نیروهای حفاظتی از ترامپ و پمپئو را افزایش داده است. مارک اسپر، وزیر دفاع دولت ترامپ هم که اخیرا گفته به طور ۲۴ ساعته تحت مراقبت و حفاظت امنیتی دولتی قرار دارد. بنابراین، حمله به سلمان رشدی زنگ خطری بود به عاملان ترور سردار سلیمانی که حتی اگر تحت حفاظت گسترده نیروهای امنیتی هم باشند، چقدر انتقام به آنها نزدیک است. 🌐 کیهان، ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
❌❌مقایسه کردن، زمینه‌ساز حسادت کودکان است... ❌متاسفانه برخی والدین مزیت یکی از کودکان را به رخ دیگری می‌کشند. برای مثال می‌گویند از برادر یا خواهرت یاد بگیر ببین شاگرد اول مدرسه شده پس کودک برای جلب محبت پدر و مادر درگیر یک رقابت ناسالم می‌شود و تصمیم می‌گیرد شاگرد اول شود، اما چون در درس ریاضی و علوم ضعیف است نمی‌تواند موفق شود در نتیجه احساس ناتوانی می‌کند و نیز درمی‌یابد پدر و مادر دیگر دوستش ندارند. 👈بنابراین به خواهر یا برادرش حسادت می‌کند. ✅پدران و مادران بهتر است به جای این‌گونه رفتارها، استعدادها و توانایی‌های کودکان را شناسایی و به آنها کمک کنند تا بتوانند استعدادهای خود را شکوفا کنند. ✳️همچنین اگر بچه‌ها را با هم مقایسه نکنند و آنها را مورد حمایت قرار بدهند، بچه‌ها خود را باور می‌کنند و اعتماد به نفس‌شان بالا می‌رود. در حقیقت والدین باید به کودکان نشان بدهند چقدر دوست شان دارند و همه را با یک چشم می‌بینند. 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ احترام ستاره هالیوود برای سینمای ایران 🔻بعد از هجمه و خبرسازی علیه فاطمه معتمد آریا که گفته بود سینمای کشورمون بعد از انقلاب هویت خودش رو پیدا کرده 🔻بدونند اونایی که نگاهشون به زبان غربی‌ها است جرج کلونی هنرپیشه هالیوودی هم طی یه مصاحبه نظرات جالبی درباره سینمای کشورمون داشته. 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ بچه چیه دیگه؟! یه سگ بغل کن... 📣 دیدن این کلیپ رو از دست ندید... 🌷 و 🔹 امروز فرزندآوری و فرزندپروری یک مجاهدت است... 🔸 محسن پوراحمد خمینی 🔹 روان‌شناس و مشاور خانواده 🌹 قرارگاه شهدای حسنارود
🔥‍ آیت الله بهاءالدینی فرمودند: اگر زنان چادری می خواستند نشانشان می دادم عرقی که در فصل گرما به خاطر حفظ حجاب می ریزند, دانه دانه اش خورشید است. شما خورشید خدا هستید. و ایشان این روایت را از ثواب الاعمال نقل می کردند عرقی که زن زیر چادر می ریزد سه جا برای او نور می شود: ☀ در درون قبر ☀ در برزخ ☀ در قیامت 🔥و اگر زنان بی حجاب از من می خواستند همین الان نشانشان می دادم که این موی سر که به نامحرم نشان می دهند آتش است. آنها در آرایش زیبایی نیستند، بلکه در آرایش آتش هستند. ┄┄┅┅┅✾✿✾┅┅┅┄┄
✨﷽✨ 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت هشتاد و نه به اولین پرده داری که می بینم می گویم و خودم در سرسرا بر تخت، ناگزیرِ آنچه بر من می رود. هنوز همهٔ آنچه را که می خواهم به فضل بگویم، به نظم نرسانده ام که می رسد: _درود بر حضرت خلیفه! خیر باشد و خواندن تان. _من هم امیدوارم... متعجب نگاهم می کند و من به خلاف عادت مذموم خودش، که کلام به کلام می بافد برای جمله ای، بی مقدمه: _قصد بغداد دارم. جا می خورد: _به تنهایی؟ _همه... _به تفرّج؟ _به قصد ماندن! همه مان... حکومت را می خواهم به بغداد بازگردانم. فضل همچنان متعجب و مستأصل، و به تلاش برای حفظ آرامش اش: _حکماً به مزاح چنین می فرمایید... یا مقصودی بسیار دور را... یعنی برای سال های آینده... من اما همچنان محکم: _نه فضل! از انتخابی دیر و دور سخن نمی گویم. همین فردا هم اگر ریشه بکنیم از مرو و در خاک بغداد بنشانیم حکومت را، بهتر است از فردای فردا! فضل می نشیند برابرم و تاجش کناری می گذارد و پی جامی، که غلامی دستش می رساند و: _حکومت، بوته گلی نیست که از این سر باغ برداریم و در خاک آن سو بکاریم اش باز... چند صد نفر ملازم و همراه و کارگزار دارد این کاخ... افزون که حضرت خلیفه پیش ترها، بیشتر به مشورت می شدند برای تصمیمات حکومت! ناچارم می کند که بگویم: _بغداد در آستانهٔ سقوط است و عراق در پی اش فضل! آن وقت من به فکر کنیزان و غلامان این کاخ باشم؟ نمی شود که جایگاه بغداد را در حکومت عباسیان هیچ انگاشت... خلافت ما در عراق، ریشهٔ شصت ساله دارد! رهایش کنم که در آتش نزاع این و آن بسوزد... فضل مردد و شک زده: _کدام دیدهٔ نابینا خبر می رساند حضرت خلیفه را که چنین... میان کلامش، عصبی: _فکر کن جبرئیل بر من نازل شده! چه تفاوتی می کند؟ از آشوب بغداد بی خبری به واقع یا مرا در بی خبری... سرآسیمه هیکل درشتش را کنارم جا می دهد: _... به خدایت قسم هر چه باشم در پی خیانت نیستم و... می خواهم بگویم که هستی، بسیار هم و اما فرو می خورم فریادم را.
*دارم به خانه سالمندان ميروم* این متن توسط یک خانم نویسنده بازنشسته نوشته شده که احساسش را زمان انتقال به خانه سالمندان به نگارش در آورده است: *دارم به خانه سالمندان می روم، مجبورم....* وقتی زندگی به نقطه ای میرسد که دیگر قادر به حمایت از خودت نیستی، بچه هایت به نگهداری از فرزندان خودشان مشغول اند و نمی توانند ازتو نگهداری کنند، این تنها راه باقی‌مانده است. خانه سالمندان شرایط خوبی دارد: اتاقی ساده، همه نوع وسایل سرگرمی، غذای خوشمزه، خدمات هم خوب است. فضا هم بسیار زیباست اما قیمتش ارزان نیست. حقوق بازنشستگی من به سختی می تواند این هزینه را پوشش دهد. البته اگر خانه ی خودم را بفروشم به راحتی از پس هزینه اش برمی آیم. می توانم در بازنشستگی خرجش کنم؛ تازه ارث خوبی هم برای پسرم بگذارم. پسرم می گوید : «پول ها و اموالت باید به خودت لذت بدهد. ناراحتِ ما نباش.» حالا من باید برای رفتن به خانه سالمندان آماده شوم. به هم ریختن خانه خیلی چیزها را دربرمی گیرد: 1⃣ جعبه ها، چمدان ها، کابینت و کشوها که پر از لوازم زندگی است، لباس ها و لوازم خواب برای تمام فصول. 2⃣ از جمع کردن خوشم می آمد. کلکسیون تمبر، ده ها نوع قوری دارم. کلکسیون های کوچک زیاد، مثل گردنبندهایی از سنگ کهربا و چوب گردو و از این قبیل. 3⃣ عاشق کتابم. کتابخانه‌ام پر از کتاب است. انواع شیشه بطری مرغوب خارجی. از هر نوع وسایل آشپزخونه چند ست دارم. 4⃣ دیگ و قابلمه و بشقاب و هر چه که می شود دریک آشپزخانه پر تصور کرد. ده ها آلبوم پر از عکس و... به خانه پر از لوازم نگاه می‌کنم و نگران می شوم. خانه سالمندان تنها یک اتاق با یک کابینت، یک میز، یک تخت، یک کاناپه، یک یخچال، یک تلویزیون، یک گاز و ماشین لباسشویی دارد. دیگر جایی برای آن همه وسایلی که یک عمر جمع کرده ام ندارد. یک لحظه فکر می کنم مالی که جمع کرده ام، دیگر متعلق به من نیست. در واقع این مال متعلق به دنیاست. به این ها نگاه می کنم، با آن ها بازی می کنم، از آن ها استفاده می کنم، ولی نمی توانم آن ها را با خودم به خانه سالمندان ببرم. می خواهم همه اموالم را ببخشم، ولی نمی توانم؛ هضمش برایم مشکل است. از طرفی بچه ها و نوه هایم برای کارهایم و این همه چیز جمع آوری شده ارزش آنچنانی قائل نیستند. به راحتی می توانم تصور کنم که آن ها با این همه چیزی که با سختی جمع کرده ام، چطور برخورد می کنند: همه لباس ها و پوشاک گران قیمت دور ریخته می شود. عکس های با ارزش نابود می شود، کتاب ها، فله‌ای فروخته می شود. کلکسیون هایم چه ؟؟!!!! مبلمان هم با قیمتی بسیار کم فروخته می شود. از بین کوه لباسی که جمع کرده بودم، چند تکه برداشتم، چند تا وسیله آشپزخانه، چند تا از کتاب های مورد علاقه‌ام و چند تا قوری چای. کارت شناسایی و شهروندی، بیمه، سند خانه و البته کارت بانکی، تمام. این همه متعلقات من است. میروم و با همسایه‌ها، خداحافظی می‌کنم.... سه بار سرم را به طرف درب خانه خم می کنم و آن را به دنیا می سپارم. *بله در زندگی، شما روی یک تخت می خوابید و در یک اتاق زندگی می کنید بقیه اش برای تماشا و بازی است.* بالاخره مردم بعد از یک عمر زندگی می فهمند: ما واقعا چیز زیادی نیاز نداریم. 1⃣ دور خودتان را برای خوشحال شدن، خیلی شلوغ نکنید. 2⃣ رقابت برای شهرت و ثروت خنده دار است. 3⃣ زندگی بیشتر از یک تختخواب نیست. 4⃣ افسوس که هر چه برده ایم، باختنی است. 5⃣ برداشته ها، تمام گذاشتنی است. پس در لحظه و حال زندگی کنید. زیاد در گیر تجملات، خانه، ماشین و.... نباشید. *در یک کلام انبار دار نباشید.* *سبکبال باشید، از زندگی لذت ببرید، خوب باشید، با خودتان، با دیگران، با همه.* « خوب بخورید ، خوب بپوشید ، خوب سفر کنید ، زندگی را زیاد سخت نگیرید🤛🤜 « توصیه می کنم حتما بخونید ، این برای همه ما هست ، امروز پدر و مادران ما ، فردا نوبت خود ما
*🟢 برخی از توصیه‌های اخلاقی عرفانی آیت‌الله سید عبدالله فاطمی‌نیا رحمة‌الله‌علیه* ❇️ عمده چیزی که برزخ را تاریک می‌کند، حرف پشت سر مردم است، غیبت، تهمت... یکی از چیزهایی که برزخ را روشن می‌کند، گره‌گشایی از کار مردم است. برزخ را گناهان، تاریک می‌کنند، و از آن طرف اعمال خیر، باعث روشنایی عالم قبر و برزخ می‌شوند. 🟢 خواهش می‌کنم حاضر جواب نباشید. من به جوان‌ها می‌گویم دیر نمی‌شود، بعداً جواب بدهید. کمی تأمل کنید. حاضر جوابی بعضی وقت‌ها آدم را محروم می‌کند. همین‌طوری زود چیزی را نپرانید، تمرین کنید و یک ذره دیرتر جواب بدهید. 🟢 مشاجره‌ها و نزاع‌ها، نور باطن را خاموش می‌کند! بسیاری از بی‌حالی‌ها و عدم نشاط‌ها به جهت مشاجرات است! کم منزلی داریم که در آن پرخاش و تندی نباشد. روزی چندتا پرخاش باشد، برکات می‌رود و دیگر چیزی نمی‌ماند! حتی اگر حق هم با تو بود، در امور جزئی و شخصی مشاجره نکن، چون کدورت آور است. 🟢 نعمتی که انسان را از خدا غافل کند، نقمت و عقاب است. از جمله، گریه‌ی استدراجی است. حالِ گریه به او می‌دهند، که فکر کند آدم خوبی است! بعضی افراد هستند که در مجالس و هیئت گریه می‌کنند اما کارهایی از این‌ها سر می‌زند که سنگ را به گریه می‌‍اندازد! مسکین گمان می‌کند خیلی حال خوبی دارد! 🟢 در جامعه‌ی ما تقوای لسانی خیلی کم است؛ بعضی از متدیّنین، اهل مسجد، اهل هیئت، تقوای لسانی را از دست داده‌اند! گویا غیبت واجب است و تهمت و افتراء مستحب! خدا می‌داند خیلی خطرناک است، توفیق سلب می‌شود، قلب تیره می‌شود، نشاط در عبادات موجود نیست. 🟢 بگذارید جمله‌ای کامل شود بعد ایراد بگیرید. نمی‌دانم چرا اینطوری هستیم! در خواهر و برادری هم حاضر نیستیم حرف یکدیگر را تا آخر گوش کنیم. می‌گوییم وایسا، شکر تو کلامت! خب شکر به چه درد می‌خورد؟ یا اگر از جمله‌ای خوشش نیاید می‌پرد وسط حرف! بابا جان صبر کن تا حرف اون آدم تمام شود. 🟢 خشم ما را بیچاره کرده است، نمی‌گذارد به جایی برسیم! هی دور خود می‌چرخیم، چرا که بداخلاقیم! امام صادق علیه‌السلام فرمود: «آدم بد اخلاق، معارف را پیدا نمی‌کند.» آقای طباطبایی اگر بداخلاق بود، المیزان نمی‌توانست بنویسد. بد اخلاقی با معارف جور در نمی‌آید. 🟢 ماها ولخرج نورانیت و نور هستیم؛ کاری می‌‍کنیم، نورانیتی حاصل می‌شود؛ راحت کاری می‌کنیم که می‌رود و جایش را به ظلمت می‌دهد. شب بلند می‌شویم چندتا استغفار می‌گوییم و مشمول آیه «ویستغفرون بالاسحار» می‌شویم اما صبح می‌گوییم «حالا غیبت فلانی نباشد ها…» هیچی تمام شد و رفت 🟢 تعجب می‌کنم از بعضی‌ها! آقا یا خانم مؤمن ۲۰ بار عمره رفته، بار ۲۱ می‌گویند بیا پول عمره را بده برای جهیزیه دختر یتیم؛ می‌گوید نمی‌توانم؛ دوستانم می‌روند، من نروم؟! حالا بگو شما این همه رفتی، اخلاق را رعایت می‌کنی؟ مگر دین مسخره است؟! هر سال عمره می‌روی؛ یک عیب را از خودت دور نکردی؟ 🟢 فرد در حالی که تصور دارد خبری است وارد روز قیامت می‌شود اما ناگهان تعجب می‌کند؛پس نمازها و عمره‌ها چه شد؟میگویند دل شکستی! ریا کردی! زهر زبان ریختی! جوان عزیز اگر می‌خواهی به جایی برسی از خانه‌تان شروع کن! اگر دل خواهرت را شکستی، دل مادروپدر را شکستی، برو درستش کن. از خانه شروع کنید. 🟢 اهل قسم نیستم ولی مجبورم، دلم می‌سوزد. خانم‌ها،آقایان! بشنوید! به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قسم اگر لطیف نباشید چیزی گیرتان نمی‌آید، خودتان را معطل نکنید. هی اوقات تلخی راه می‌اندازد، عصبانی می‌شود، بعد هم میخواهد بشود زبدةالعارفین؛ یک‌بار این قسم را خوردم که تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی‌آید. 🟢 خدا گناه «آبرو بردن» را سخت میبخشد. امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «کسی که آبروی مردم را نریزد، خداوند از گناهان او صرف‌نظر خواهد كرد.» اغلب جهنمی‌ها، جهنمی زبان هستند! فکرنکنید همه از دیوار مردم بالا میروند. یک مشت مقدس را می‌آورند جهنم به سبب اينكه آبرو میبردند! اسلام خواهان حفظ آبروی افراد است. 🟢 خبرهای بد را هیچ وقت در خانه نگویید؛ تا به خانه میرسد، می‌گوید تصادفی را دیدم! نمی‌خواهد بگویید. اصلا خبرهای منفی را در منزل نگویید. شما را به خدا قسم میدهم این‌ها را رعایت کنید؛ ضربه‌هایی به خانواده زده می‌شود که جبران نمی‌شود. چیزهای پریشان کننده نگویید. به همسر و بچه‌ها آرامش دهید. 🟢 مردم فکر می کنند اولیاء خدا روزی هزار رکعت نماز می خوانده اند که این طوری شدند. خیر؛ آنها فقط در اثر داشتن صفات عالیه به این جا رسیدند. 🟢 صفات عالیه انسان را ده فرسخ ده فرسخ جلو می اندازد. یک خشم فرو خوردن آدم را از هزار رکعت نماز زودتر به خدا می رساند، یک دل شاد کردن تو را خیلی زودتر می رساند، یک مادر خوشحال کردن زودتر می رساند. از اینجا باید شروع کنیم. اینجا را درست کن بعد هزار رکعت نماز خودش می آید، خودت مشتاق می شوی. 🟢 عمدتاً باید با باطن خود به خدا برسید!
اگر هزار "قل هو الله" هم خواندی خودت میدانی، من فضولی نمی کنم! اما امامان ما فرمودند با باطن خود زودتر به خدا می رسید. هنوز باطن را اصلاح نکرده نماز هزار قل هو الله می‌خواند، چه فایده‌ای دارد؟ 🟢 خسته شدم بس که گفتم این دین، دین کیفیت است نه کمیت! مقصودم این نیست که مستحبات را انجام ندهیم، نمازهای طولانی نخوانیم، آن به‌جای خودش، اما باید با باطن به خدا رسید. بعد از همه اینها باید بدانید که رسیدن به خدا نماز هزار "قل هو الله" نمی‌خواهد! هنوز باطن را اصلاح نکرده مرتب دعای کمیل می‌رود؛ هنوز بلد نیست در منزل با خانواده رفتار کند هرسال به عمره می‌رود! چه فایده؟ دین، مسخره که نیست! *❇️ شادی روح پاک آن عالم ربانی؛ رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا