eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
782 دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
9.1هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
«اگر زنها با قرآن مأنوس بشوند، بسیاری از مشکلات جامعه حل خواهد شد؛ چون انسانهای نسل بعد در دامن زن پرورش پیدا میکند و زنِ آشنای با قرآن و مأنوس با قرآن و متفاهم با مفاهیم قرآن، خیلی میتواند در تربیت فرزند تأثیراتی داشته باشد. (بیانات ۲۸ مهر ۱۳۸۸) 🧡
یه خسته نباشید جانانه به بچه‌های اطلاعات و امنیتی و پلیس عزیز که امروز نذاشتن یه تار مو از سر کسی کم بشه. آقا دمتان گرم✋ خدا اجرتون بده 🌺❤️
🌅هر روز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم: 🗓تقویم امروز: 📌 یکشنبه ☀️ ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ هجری شمسی 🌙 ۲۲ شعبان ۱۴۴۵ هجری قمری 🎄 3 مارس 2024 میلادی 🔰حدیث روز: 🔅امیرالمومنین علیه السلام: دانش؛ راه عذر تراشی را بر بهانه جویان بسته است. 📚نهج البلاغه حکمت۲۸۴ 📿ذکر روز : یاذالاجلال والاکرام 🔖مناسبت روز: نداریم
سلام امام زمانم✋🌸 سلام آقاے من دیروز هم گذشت و ما چشم گشوده‌ایم در هواے یاد پدرانه‌‌ے شما قلبمان لک زده براے شنیدن صوت علوی‌ےتان که در فضای زمین بپیچد و مثل بهار، شاخساران خشک بشر را زنده کند اے کاش باز آیید و حال دل‌هاے بیقرار و شکسته‌مان را رو به راه کنید. 🌷أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی وقته کربلاتو ندیدم..💔 صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 مشارکت ۴۱ درصدی و مسئله امنیت ملی 🍃🌹🍃 🔻مشارکت انتخاباتی مردم با مسئله بازدارندگی و مصون سازی کشور در حوزه داخلی و خارجی ارتباط مستقیم دارد. یک سوال مهم اینکه آیامشارکت ۴۱درصدی انتخابات اخیر توانست دشمن را ناامید و بازدارندگی لازم را برای کشور حاصل نماید؟ 🔹پاسخ این سوال را باید در برآورد و پیش بینی دشمن در میزان مشارکت مردم جستجو کرد. 🔸جریان نفاق داخلی مشارکت ۱۵درصدی و دشمنان بیرونی مشارکت زیر ۲۵درصد را پیش‌بینی داشتند. 🔺تفاوت بسیار زیاد واقعیت ایران با برآوردها و انتظارات دشمن، و برهم خوردن محاسبات آنان، همان مسئله ای است که دشمن را در طرح ریزی برنامه هایش دچار خطا می کند و بازدارندگی کشور را افزایش می دهد. |
7866672_426.mp3
29.04M
🔸مناجات شعبانیه با نوای حاج میثم مطیعی 🔸مناجات شعبانیه مناجاتى است كه 🟩آقا اميرالمؤمنين على عليه‌السّلام و امامان معصوم علیهم‌السّلام در ماه شعبان با آن، با خدا راز و نياز می‌كردند از اين گونه تعابير به خوبى روشن می‌شود كه اين مناجات اهميّت فراوان دارد كه همه ائمّه معصومين علیهم‌السّلام بر آن مداومت داشتند و مطالعه محتواى آن نيز گواه بر اهميّت فوق‌العاده آن است و در واقع يك دوره عرفان اسلامى در بالاترين سطح در آن منعكس شده و ◽️اگـر انسان مفاهيم اين مناجات عظيم را در درون قلب و جان خود پياده كند، مقامات طولانى سير و سلوك الی‌الله را پيموده‌است 🔸این مناجات را با دقت و تأمل در معانی آن بخوانیم که خیلی تأثیرگذار است،هر چه در عظمت این مناجات گفته‌شود حقیقتاً کم است، نکند شب و روزی از این ماه بر ما بگذرد و این مناجات را نخوانیم 🔸این مناجات در مفاتیح الجنان در اعمال ماه شعبان هم آمده‌است. ⭑⭑⭑⭑⭑⭑⭑⭑⭑⭑ 📜
☑️🔷 هفت روش درمانی برای فحاشی_کودکان🔷 👈 والدين بايد به طور کلی ناسزاگویی را ترک کنند همچنين به کودک توضيح دهند که رفتار قبلی آن ها صحيح نبوده است. 📛 👈 کنترل محيط و تعاملات کودک بسيار حائز اهميت است بايد با دور کردن کودک از محيط های ناسالم، دوستان و رفت و آمدهای مناسبی را نيز جايگزين کرد. مناسب تر است که والدين به طور ويژه از دو_سالگی يعنی زماني که کودک تقليد کلامی رو به پيشرفتی را نشان مي دهد به اين نکته توجه داشته باشند. ❗️ 👈 والدين با دقت بيشتری کارتون ها، فيلم ها و بازی های رايانه ای را برای کودکانشان انتخاب کنند. ⭕️ 👈 روش های سختگيرانه والدين، رفتارهای پرخاشگرانه به خصوص ناسزاگويي کودک را افزايش می دهد، تغيير شيوه های تعامل با کودک از تثبيت اين رفتار جلوگيری می کند. ⛔️ 👈 در مقابل فحاشی کودک هيچ گونه واکنشی نشان ندهيد و کاملا حرکات او را ناديده بگيريد تا حس کنترل کردن ديگران در او تقويت نشود. ♨️ 👈 با شنيدن حرف های زشت کودک نخنديد، بلکه با او صحبت کنيد و برايش توضيح دهيد هر روزی که حرف های ناپسند نزند يا درمهمانی ها اين رفتار را نداشته باشد پاداش خواهد گرفت. 💯 👈 بايد در پی ايجاد کردن موقعيت هایی باشيد که کودک احساس نشاط و دوست داشتنی بودن را تجربه کند. در چنين مواردی بايد به درمان حالات افسرده وار او نيز بپردازيم. اين حس را بايد در تمامی تعاملات بگنجانيد تا از افسردگی و اضطراب او بکاهيد.
خاطره یه مادر داستان از اونجایی شروع شد که پسر کوچیکم رفت پیش دبستانی، یک دفعه خونه خالی شد😔 و من نصف روز تنهای تنها شدم، انگار در و دیوار می‌خواست منو قورت بده😢 بچه ها هر سه تا باهم بزرگ شدن، چون پشت سرهم دنیا اومدن و به فاصله دوسال رفتن مدرسه، هر چند برای بزرگ شدنشون خیلی سختی کشیدم😞 ولی یهو تنها شدم، منی که عادت به سرو صدای و شلوغی بچه ها داشتم،خانه برام شد خانه ارواح،داشتم دیوونه میشدم، آخه بخاطر کار شوهرم رفتیم یه شهر خیلی دور😭 به شوهرم گفتم اگه یه بچه تو این خونه نیاد، من دیوونه میشم، خواهش میکنم یه فکری بکن، شوهرم موافق بود ولی یه مانع خیلی بزرگ تو کار بود، اون هم اینکه بعد از زایمان سوم مرکز بهداشت گفت بچه میخوای چکار،هر دوتا جنس شو داری،خرجای به این سنگینی، خلاصه حسابی از خوبی های وازکتومی گفت و منو همسرم خام شدیم(خدا از باعث و بانیش نگذره) کاری که نباید بشه، شد 😭😭 و همسرم وازکتومی کردن و حالا پشیمان از این عمل نابخردانه کلی دکتر و مشورت، در آخر تصمیم مون رو گرفتیم🧐 برای عمل جراحی بسیار سنگین و حساس، خلاصه عمل شوهرم تموم شد و متاسفانه شش ماهی درگیر شدیم ولی جواب نگرفتیم، از اونجائی که سخت مشتاق بچه شده بودیم دکتر و حتی محل درمان رو هم عوض کردیم. رفتیم مشهد، بهمون گفتن دکترای خوبی داره و ان شاء الله جواب میگیرین، در کنار درمان دست به دامن اهل بیت هم شدیم که یک خدا پدر بیامرز این وسط بهمون گفت، گناه انجام این عمل گردن هر دوتامونه😔 کنارش توبه هم به توسل و توکل اضافه شد.😭 خلاصه شش سال درگیر درمان شدیم، شوهرم یه اخلاق خوب داره یا کاری رو شروع نمیکنه و اگه شروع کنه،ناامید نمیشه و کوتاه نمیاد،تا نتیجه نگیره. دیگه حالا دختر بزرگم خواستگار داشت و ما هنوز درگیر بچه دار شدن، ۱۴ سالش بود که سر سفره عقد نشست و ۱۶ سالگی دخترش دنیا اومد و من تو سن ۳۶ سالگی شدم مامان بزرگ😍 اطرافیان که در جریان تلاش مون برای فرزنداوری بودن، میگفتن الان دیگه خونه تون بچه اومده، دست از تلاش بردارین، شوهرم گفت قبلا بچه برای دل خودم میخواستم😊 الان برای اطاعت از دستور حضرت آقا خلاصه با کلی درمان، همزمان که دخترم شکم دومش رو باردار بود، منم آی وی اف کردم و دوقلو باردار شدم😍😍😍 دنیا یه رنگ قشنگی شده بود، همسرم میگفت رو زمین پا نذار، پاتو بزار رو کف دست من🥰🥰 همه بهم حرف میزدن، خجالت بکش با داماد و نوه،زشته بخدا😡😡 ولی اصلا برامون مهم نبود، مهم هدیه خدا بود که پا به خونه ما گذاشت و زندگی مون شد بهشت، ولی به ماه نکشید که سقط شد😭 خیلی از لحاظ روحی همسرم بهم ریخت حتی لباس مشکی پوشید، ولی من امیدوار تر شدم، به همسرم گفتم این یعنی جای امیدواری هست، ایندفعه دیگه درمان نکردیم فقط دعا وتوکل وتوسل، نوه دومم دنیا اومد و شرایط روحی همسرم بهتر شد، این دفعه گفت میخوام برای امام زمان سرباز بیارم، پس خدا خودش لطف کنه و لیاقتش رو بده که همزمان شد با سومین بارداری دخترم توسن ۲۰ سالگی سومین😍 فرزندش دنیا اومد، البته دخترم خیلی ولایی هستش، نذاشت حرف حضرت آقا رو زمین بمونه، دختر سومش دنیا اومد و ما همچنان دست به دامن اهل بیت و شهدا چند روز بود حال خوشی نداشتم، خیلی دل و کمرم درد میکرد، دکتر چکاپ کامل برام نوشت، جواب آزمایش مشکلی نداشت، ولی سونو گرافیست گفت سنگ کلیه داری و کبدت یکم چربه، به دکتر گفتم پس چرا تاریخ ماهیانه ام عقب افتاده؟ سونو گرافیست گفت الان چک می‌کنم، بعدش گفت خانم بارداری ۶ هفته، اینم ضربان قلب بچه... از شنیدن این حرف خشکم زد، دکتر گفت پس چرا چیزی نمیگی، فقط اشک می‌ریختم😭😭، فکر کرد ناراحتم نمی‌تونستم حرف بزنم. مامان بزرگ ۴۰ ساله با دوتا داماد و سه تا نوه، چه شوری، چه شوقی، خدایا باورم نمیشد، تا خونه گریه کردم تا می‌تونستم به شوهرم زنگ زدم ولی جواب نداد. ۱۶ بار تماس بی پاسخ رو گوشی کلی نگرانش کرده بود ،وقتی باهام تماس گرفت که دم خونه بودم، درو باز کرد و گفت چی شده خانمم! چرا گریه می‌کنی؟ تو بغلش فقط گریه میکردم، بنده خدا حسابی ترسیده بود که مبادا جواب آزمایش بده.🥺 به زور و بدبختی بهش گفتم باردارم. اینم صدای ضربان قلب بچه😭😭 اون‌ روز تا شب تو خونه مون نمیدونین چه خبر بود😊 الان سه ماه هستم و بهترین روزای عمرم، وقتی تهوع دارم و عق میزنم، همسرم میگه ای جووووووونم فدای اون فرشته بشم که داره خودی نشون میده، دخترم میگه واقعا بهتون حسودیم میشه، چقدر لذت میبرین از این لحظات🥰🥰 واقعا کاش برای همه اون بارداری هام لذت می‌بردم و این قدر نق نمیزدم، تا وقتی یه نعمتی رو خدا ازمون نگیره، قدرشو نمیدونیم. برای همه آرزومندان بچه دارشدن از خدا میخوام دامن شون سبز بشه و مثل من لذت مادری رو بچشن.
🔰 بله ، بی برکتی دارد... ⬅️ آقا این روز را می دید که چندروز قبل این هشدار مهم را داد ، اما متاسفانه برخی خودی ها نه تنها توجه نکردند ، بلکه همان رویه غلط را ادامه دادند تا جایی که الان آرای باطله در تهران ، رأی اول حدود 40 درصدی را دارد !!!!!!!!! 👈 چون کارنامه ای از خودشان نداشتند ، چون افرادی در تیم آنها بود که از نظر کارنامه وضع بسیار بدی داشتند ، شروع کردند به تخریب افراد کارنامه دار و تا توانستند گفتند و زدند . تهمت 140 سکه که تا الان اثبات نشد ، تهمت تلاش رئیس مجلس برای تائید صلاحیت رجب رحمانی که دروغ آشکار بود ، تهمت دستگیری جوان معترض به رئیس مجلس و.... 👈 آنقدر سیاه نمایی کردند که نتیجه شد این ، 40 درصد رأی باطله ، دقیقا مصداقی از بی برکت شدن انتخابات در تهران 🌀 شما جای قشر خاکستری باشید وقتی که می بینید خود انقلابی ها در حال زیر سوال بردن نمایندگان و رئیس مجلس و دستگاه های دیگر هستند چه می کنید ⁉️ معلوم است که با پیدا کردن یک نگاه منفی به مسئولین ، فقط شرکت می کنید و رأی باطله می دهید ! 👆 این عبرت تاریخی بماند به یادگار ،
💠 زنان جذاب! ⬅️ انسان برای هر چیزی تلاش و سختی بیشتری متحمل شود، ارزش آن را بیشتر خواهد دانست؛ در روابط اجتماعی نیز هرچه یک مرد برای شناخت ماهیت یک زن، تلاش بیشتری داشته باشد، آن زن جایگاه والاتری خواهد یافت و پوشش، شناخت ماهیت یک زن را برای مرد مشکل تر خواهد نمود. 👌 آلفرد هیچکاک در این زمینه می گوید، من معتقدم زن باید مانند فیلمی پرهیجان و پرآنتریک باشد که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و بگذارد مرد برای کشف او بیشتر به خود زحمت دهد؛ زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجابشان جذابتر و قدرتمندتر بودند. 📎 📎 📎 📎 📎
💠 احکام دانش آموزی: پول تغذیه 🔻 ساعت از دوازده ظهر گذشته بود. پریسا می خواست بره مدرسه، اما هرچی زنگ زد، مامان گوشی رو بر نداشت که بیاد و ازش پول تو جیبی بگیره. 💥یهو چشمش افتاد به صندوق صدقات توی طاقچه خونه شون. چون پول لازم داشت، رفت و از صندوق صدقات برای تغذیه پول برداشت و رفت مدرسه. ❓بچه ها! به نظرتون کار پریسا درست بوده؟ 🔸 اگه پولش کاغذی بوده، عیبی نداره. 🔹اگه واقعاً نیاز داشته، عیبی نداره برداره. 🔸 اگه بعداً پس بده، اشکالی نداره. 🔹 اصلاً نباید از پول صدقات برداره. ✅ عزیزان خوبه بدونید که پولی رو که برای صدقه توی صندوق می اندازیم، دیگه تحت هیچ شرایطی نمی تونیم برداریم و ازش استفاده کنیم. 🌺 امیدواریم با صدقه انداختن در اول هر روز، خودتون و خانواده هاتون از همه بلاها به دور باشین و برکت زیادی روونه زندگی هاتون بشه. 😊 📎 📎 📎 📎 📎 📎
🤲🏻 اجابت دعا به واسطه اهلبیت (ع) است؟ 👨🏻 🏫 واسطه کردن ائمه، ادب دعا کردن است و دعا رو به استجابت نزدیک تر می کند (اگر به صلاح باشد). واسطه کردن ائمه مانند آن است که از شخصی خواسته ای داشته باشیم و برای جلب نظر، او را به عزیزانش قسم بدهیم. عزیزانش را واسطه قرار بدهیم. جهت مشاهده کامل سؤال و جواب به لینک زیر مراجعه فرمایید👇 🌐 http://btid.org/node/271005 📎 📎 📎 📎 📎
📖 پسرم اصلا درس نمی خونه 👨🏻 🏫 می دانید پسرتان چرا می گوید درس خواندن یا نخواندن من به هیچ فردی ربط ندارد. احتمالاً دلیلش مقایسه کردن او با دیگران باشد. وقتی که درس خواندن یا نمره عالی گرفتن همسالانش را به او گوشزد می کنید و با سرزنش قصد تحریک او را دارید، او به دلیل استقلال طلبی و حس غرور این پاسخ را به شما می دهد و بیشتر از درس خواندن منزجر می شود. جهت مشاهده کامل سؤال و جواب به لینک زیر مراجعه فرمایید👇 🌐 http://btid.org/node/270988 📎 📎 📎 📎 📎
▪️پیام رهبر انقلاب در پی درگذشت آیت‌الله امامی کاشانی امام خامنه‌ای: 🔹درگذشت عالم بزرگوار مرحوم آیت‌الله آقای حاج شیخ محمد امامی کاشانی رحمت‌الله‌علیه را به خاندان محترم و بازماندگان و شاگردان و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض می‌کنم. 🔹این عالم متقی و خدوم در طول سال‌های متمادی، چه پیش از پیروزی انقلاب در مجموعه‌ روحانیت مبارز و چه پس از آن در جایگاه‌های حساس مانند شورای نگهبان، مجلس خبرگان، امامت جمعه‌ تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، مدرسه شهید مطهری منشاء خدمت به کشور و نظام جمهوری اسلامی بوده‌اند. 🔹امید است این همه در نامه‌ حسنات ایشان مقبول درگاه الهی باشد. خداوند رحمت و مغفرت خود را شامل حال آن مرحوم فرماید.
کتاب نعمت جان، خاطرات صغری بُستاک، امدادگر بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک، پرستار و امدادگر دفاع مقدس، است خواندن کتاب نعمت جان را به تمام دوست‌داران آثار و خاطرات رزمندگان دفاع مقدس پیشنهاد می‌کنیم
موضوع این کتاب، شیرین‌ترین و لذت‌بخش‌ترین و آرامش‌آفرین‌ترین امر نظام عالم هستی؛ یعنی حرکت به‌سوی خداوند متعال و اُنس با او و معرفت او و محوشدن و غرق‌گشتن در دریای توحید است. اولین بحثی که کتاب به آن می پردازد چیستی و ضرورت حرکت و سلوک الی الله است. منظور از سیر و سلوک الی الله، حرکت از این عالم دنیا به‌سوی خداوند و طی‌کردن مراحل قُرب الهی و دیدن خصوصیات و شرایط مختلف راه، تا رسیدن به خداوند متعال است. فصل دوم به شاهراه سلوک و رسیدن به معبود می‌پردازد. فصل سوم برنامه‌های سلوک را بازگو می‌کند. فصل چهارم درباره راهنمایان و همسفران سلوک است و فصل پنجم قوانین سیروسلوک الهی را بیان می‌کند. 🍃
💢 اثر تدریجی گناه 🌲 امام صادق عليه السلام مى فرماید: «اِذا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِى قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءٌ فَاِنْ تابَ اِنْمَحَتْ، وَاِنْ زادَ زادَتْ حَتّى تَغْلِبَ عَلى قَلْبِهِ فَلا يُفْلِحُ بَعْدَها أَبَدا». 🔹 «هنگامى كه انسان گناه می كند، نقطه سياهى در قلب او پيدا مى شود. اگر توبه كند، محو می گردد و اگر بر گناه بيفزايد، زيادتر مى شود تا تمام قلبش را فرا مى گيرد و بعد از آن هرگز روى رستگارى را نخواهد ديد». ✍️ گناه با «فکر به گناه» شروع می شود و با «تکرار گناه» به صفت درونی مبدل می شود و «اوصاف درونی» سرنوشت آدمی را رقم می زنند. 📚 اصول کافی، ج2‏، ص271 📎 📎 📎 📎
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
❣ #رمان_از_سوریه_تا_منا #قسمت_14🌻 لباس ساده و محجبی را انتخاب کردم و همراه سلما وقت آرایشگاه گرفت
🌻 با صدای آرام صالح و نوازشش بیدار شدم. لحظه ای موقعیتم را فراموش کردم.😳 ــ سلاااام خانوم گل... صبحت بخیر لبخندی زدم و کش و قوصی به بدنم دادم. هنوز از پدر صالح خجالت می کشیدم که راحت باشم. صالح روسری را از سرم برداشت و گفت: ــ بابا ناراحت میشه. اون الان مثل پدر خودته پس راحت باش.😒 با هم بیرون رفتیم و با سلما سر سفره ی صبحانه نشستیم. صدای زنگ پیچید حسی به من می گفت زهرا بانو پشت در منتظر است.😍 حدسم درست بود با چادر رنگی و سینی بزرگ صبحانه وارد شد. گل از گلم شکفت و او را در آغوش گرفتم صالح هم خم شد و دستش را بوسید.😅 کنار هم نشستیم. زهرابانو برایم لقمه می گرفت و حسابی نازم را می خرید. صالح گفت: ــ مامان زهرا دارم نگران میشم. مگه خانومم چندسالشه؟😏 و با سلما ریسه رفتند. زهرا بانو بغض کرد و گفت: ــ بخدا دیشب تا صبح پلک رو هم نذاشتم. خونه خیلی سوت و کور بود. ــ ای بابا... دور که نیستیم. فکر نکنم هیچکی مثل مهدیه به خونه باباش نزدیک باشه.😜 از در بندازینش بیرون از پنجره میاد. از رو دیوار خودشو پرت می کنه تو حیاط. تازه... پشت بوم رو یادم رفت.😂 و دوباره خندید. زهرا بانو هم خندید و گفت: ــ هر وقت اومدین قدمتون رو تخم چشممون. و رو به من گفت: ــ دخترم ساک لباست رو آوردم. پشت در گذاشتمش. کی راه میفتین؟ ــ صالح گفته بعد از ناهار.☺️ صالح لقمه را فرو داد و گفت: ــ آره مامان زهرا. الان خانومم یه ناهار خوشمزه درست می کنه شما و باباهم بیاین دور هم باشیم. بعد از ناهار میریم ان شاء الله... ــ نه دیگه ما زحمت نمیدیم. ــ چه زحمتی؟ تعارف نکنید خونه دخترتونه.😊 زهرابانو علاوه بر صبحانه یک مرغ درسته را سوخاری کرده بود و آورده بود. من هم کمی پلو درست کردم و باهم ناهار خوردیم. صالح می خندید و می گفت: ــ احسنت... 👏 چه دستپخت خوشمزه ای خودمونیم ها... مامان زهرا کارتو راحت کرد. به به... عجب پلویی😁 و همه به خنده افتادیم. ...
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
❣ #رمان_از_سوریه_تا_منا #قسمت_15🌻 با صدای آرام صالح و نوازشش بیدار شدم. لحظه ای موقعیتم را فرامو
❣️ 🌻 صالح خسته بود و خوابش می آمد.😞 چشمانش را ماساژ می داد و سرش را می خاراند. می دانستم چشمش خواب آلود شده. من هم تا به حال خارج از شهر و بخصوص توی شب رانندگی نکرده بودم. به شهر بعدی که رسیدیم نگذاشتم ادامه دهد. به هتل رفتیم و خوابیدیم. فردا سر حال به سفرمان ادامه دادیم. نزدیک غروب بود که وارد شهر مشهد شدیم.🕌 هوا تاریک روشن شده بود و گلدسته ها از دور معلوم بودند. بغض کردم و سلامی دادم. توی هتل که مستقر شدیم غسل زیارت گرفتیم و راهی حرم شدیم. خیلی بی تاب بودم. حس خوبی داشتم و دلم سبک بود. شانه به شانه ی صالح و دست در دست هم به باب الجواد رسیدیم. دولا شدیم و دست به سینه سلام دادیم.✋🏻 فضای حرم و حیاط های تو در توی آن همیشه مرا سر ذوق می آورد. اذن دخول خواندیم و از رواق امام رد شدیم. از هم جدا شدیم و به زیارت رفتیم. چشمم که به ضریح افتاد گفتم: ــ السلام علیک یا امام الرحمه❤️ اشک از چشمم جاری شد و خودم را به سیل زوار سپردم و صلوات فرستادم.📿 دستم که ضریح را لمس کرد خودم را به بیرون کشیدم و روبه روی ضریح ایستادم. ــ یا امام رضا... الهی من به قربون این صفا و کرمت برم. آقا دخیل... زندگیمو با خودم آوردم و می خوام هستیمو گره بزنم به ضریحت. خودت مواظب زندگیم باش. شوهرم... هم نفسم مدافع عمه ی ساداته...😭 خودت حفظش کن. اصلا پارتی بازی کن پیش خدا و سفارشی بگو شوهرمو از گزند حوادث سوریه و ماموریتاش حفظ کنه. تو را به مادرت زهرا قسم...🙏 بغضم فرو کش نمی کرد و مدام اشک می ریختم. بیرون رفتم و صالح را دیدم. با هم به کناری رفتیم و کتاب زیارتنامه را گرفتیم و باهم خواندیم. صدای صالح بر زمزمه ی من غلبه کرد و اشکم را درآورد. اصلا تحمل دوری و تنهایی را نداشتم. "خدایا خودت کمکم کن" 💔 ــ گریه نکن مهدیه جان... دلمو می لرزونی.😢 لبخندی زدم و اشکم را پاک کردم. دستش را گرفتم و به گنبد خیره شدم. راضی بودم از داشتنش. خدایا شکرت...🙏 ...