eitaa logo
کانال سنگر عفاف وتربیت
804 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
8.9هزار ویدیو
332 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فرکانس۵۷
بسم الله الرحمن الرحیم ✍رامین فرهادی ازدواج آسان / شماره 6 حدود بیست روزی از آن دیدار عاشقانه در بهشت زهرا (سلام الله علیها) می‌گذشت. همه اش با خودم فکر می‌کردم چه شده که در این مدت خبری از ایشان نیست. گفتم بگذار سری به فضای مجازی بزنم تا شاید در تلگرامُ اینیستاگرام‌شان خبری باشد. تا وارد صفحه ایشان شدم دیدم عکس پروفایل ایشان به رنگ مشکی درآمده. نگران شده بودم اما چاره ای نبود. من حتی شماره ای از ایشان نداشتم تا تماس بگریم. فقط توسط یک آیدی گاهی در ارتباط بودیم. پیامی به ایشان دادم که بلا به دور است، چیزی شده؟؟ بعد از چند ساعت جوابی دادند که بسیار جا خوردم. پدرشان به رحمت خدا رفته بودُ داغدار شده بودند. واقعا چند روزی ناراحت بودم. نه از اینکه شاید این اتفاق حالا حالا ها مانع ازدواجمان شود. نه!! فقط اینکه لحظاتی خودم را جای ایشان می گذاشتمُ می دیدم که چقدر سخت است پدر یا مادر نداشتن. چند روز بعد، این موضوع را به مادرم گفتم. ایشان گفت کاش زودتر می‌دانستیمُ برای عرض تسلیت خدمتشان می رسیدیم. مدتی بعد پیامی دادمُ ساعت و محل مراسم اربعین پدر مرحومشان را پرسیدم. همراه بابا و مامان رفتیمُ خودمان را در غمشان شریک کردیم. درست فردای آن روز مادرم گفت یک روز را با خانواده دختر خانم هماهنگ کنیمُ برویم منزلشان برای تسلیت گویی مجدد. پرسیدم فقط تسلیت گویی مجدد یا اینکه ... مادرم گفت تو کاری به این کارها نداشته باش. گفتم مادرم تازه چهل روز است که عزادار پدرشان هستند و الآن ماه محرم است. گفت ببین پسرجان از شب عاشورایی که شب عقد حضرت قاسم بن الحسن(علیه السلام) بود بالاتر داریم؟؟ گفتم نه. گفت پس بشین سرجایت و در کار بزرگترها دخالت نکن. من می‌دانم چه کار باید بکنم. سمعا و طاعتا گفتمُ قراری را هماهنگ کردم. روز مقرر منُ مادرجان رفتیم منزلشان. خانم ها چند دقیقهِ ابتدایی سرگرم تسلیت گوییُ همدردی بودن. بعدش مادرم به مادر دختر خانم گفت: فاطمه خانم می دانم عزادار هستیدُ فعلا شرایط برگزاری مراسمات شادی را ندارید. اما قرار بود قبل از فوت امیرخان خدمت شما برسیم که اجل مهلت نداد. الآنم تا چهلم ایشان و به احترام شما صبر کردیم که مبادا بی احترامی ای صورت بگیرد. اما این دختر و پسر ما ظاهرا همدیگرا می‌خواهندُ معصیت دارد که بخواهیم بخاطر سنت های غلط مانع ازدواجشان شویم. بعد مادرم شروع کرد به گفتن ثواب و فایده ازدواج. جوری که خانواده عروس خانم هم مخالفتی نداشتنُ گفتند ریشُ قیچی دست خودتان. مادرم این نکته را هم ذکر کرد که الحمدلله هر دو خانواده دنبال لهو و لعب نیستند. با اینکه ایام محرم است اما اگر موافق هستید همین پنج شنبه برای خواستگاری خدمت برسیم. خانواده عروس کاملا جا خورده و به اصلاح آچمز شده بودند. اتفاق خوبی که در این ازدواج رخ می داد، این بود که خانواده ها بر خلاف اکثریت جامعه، بیشتر تابع شرع بودند تا عرف. چون خیلی ها از ترس آبرو و حرف مردم تا سال متوفی پیراهن رنگی هم نمی پوشند. چه برسد به مراسم خواستگاریُ محرمیت. یادم هست شب ششم محرم که رفته بودم روضه حضرت قاسم بن الحسن (علیه السلام) خیلی از آقا مدد خواستم. همه اش می گفتم آقا جان من از ازدواج می ترسمُ فقط به اعتبار شماست که برای ازدواجم تلاش می‌کنم. کسی را برای من در نظر بگیرید که عروس خودتان باشد. من عروس امام حسنی می خواهم. کسی که اولویت اول و آخرش کنیزی اهل بیت(ع) باشدُ بس. پنج شنبه رسیدُ باید چیتان پیتان می کردیم برای خواستگاری. همیشه در ماه های محرم و صفر به لطف مادر سادات مشکی پوش بودم. خانواده منتظر این بودند ببینند برای مراسم خواستگاری چه می پوشمُ چه می کنم. از صبح دل توی دلم نبود. لباس هایم را اطو کردمُ رفتم برای سفارش گل. موقع رفتن وقتی پیراهن مشکی را پوشیدم انگار مادرم جان تازه ای گرفت. شاید فکر می کرد می خواهم برای مراسمم مشکی را از تن به در کنم. اما نه. من خودم را ریزه خوار سفره اهل بیت (علیه السلام) می دانستم. ... @seraj_khabari
هدایت شده از فرکانس۵۷
بسم الله الرحمن الرحیم ✍ رامین فرهادی ازدواج آسان / شماره ۷ رسیدیم منزل عروس خانم. وارد حیاط خانه که شدیم همه چیز دست به دست هم داده بود تا حال مرا خوب کند. حوضِ پر از آبُ درختانِ قد کشیده. قبل از آمدنمان حیاط را آب پاشیده بودنُ بوی گل نرگس فضا را عطراگین کرده بود. پس از حضورُ گَپُ گفت های معمول، مادرم شروع کردُ سریعا رفت سر اصل مطلب. حضرت پدر برای اینکه جای خالی پدر عروس خانم دیده نشود زیاد صحبت نمی کردُ فقط حضورشان برای من آرامش دهنده بود. مادرم گفت من از مالُ منال پسرم حرفی نمی زنم. نمی گویم فلان مدرک را داردُ فلان ماشین را. فقط می توان بگویم من از او راضی هستم. آنقدری هم به او اعتماد دارم که فکر می کنم بتواند یک زندگی را بچرخاند. قبل از اینکه مادر عروس خانم بخواهند از من بپرسند کار تو چیستُ درآمدت چقدر است گفتند آقا رامین؛ همین که مادر شما با اعتماد بالا می گوید از شما راضیست برای ما هم کافیست. ان شاالله مبارک باشدُ به پای هم پیر بشوید. ما خودمان هم مانده بودیم که چرا آنقدر زود! مادرم گفت فاطمه خانم حالا هر چه از خود آقا داماد می خواهید بپرسیدُ جواب بگیرید. فاطمه خانم هم گفت نه. خیلی ها برای خواستگاری آمدند. اینکه شما همراه خودتان اعتماد آورده اید برایمان کافیست. در ضمن پسری که مادرش از او راضی باشد می تواند برای همسرش هم خوب باشد. بعد از آن، چند دقیقه ای با عروس خانم حرف زدیمُ قرار صیغه محرمیت هم توسط خانواده ها مشخص شد. عروس خانم شروطی داشتندُ قبل از اینکه من حرفی بزنم شروع کردند به صحبت! محوریت حرف های ایشان برایم جالب بود. ببینید آقا رامین سری قبل که تو بهشت زهرا(سلام الله علیها) با هم صحبت کردیم فرمودید 14 سکه! اما من چون امام حسنی ام، دوست دارم مهر من به تعداد حروف ابجد ایشان باشد. یعنی 118 سکه. گفتم اینکه امام حسنی هستید برای من مایه ی مباهات است. اما 118 سکه را قبول نمی کنم! سوال کردند خب برای چه قبول نمی کنید؟ لطفا بنده را قانع کنید. نمی خواستم بروم روی منبر. چون اگر این اتفاق می افتاد حالا حالا ها پایین نمی آمدم. خیلی کوتاه عرض کردم سرکار خانم شما اگر در حساب بانکی تان 10 میلیون پول داشته باشید این اجازه را به خودتان می دهید که به مبلغ 50 میلیون تومان چک بکشید؟؟ ایشان گفت مسلما نه! گفتم اگر 20 هزارتومان پول داشته باشید تشریف می برید یک رستوران خیلی خوب و لاکچری که قیمت غذاهایش سر به فلک می کشد غذا بخورید؟ گفتند نه! گفتم مهریه عندالمطالبه استُ شما میتوانی از فردای روز عقد سکه ها را طلب کنیدُ من هم موظف هستم برای پرداختش. وقتی آنهمه پول ندارم، چطور 118 سکه که حدودا 130 میلیون تومان می شود را مهر شما کنم؟ فکر می کردم شاید دلایلم را قبول نکنند. اما خوشبختانه با روی گشاده پذیرفتند. می‌گفتند چون حرفتان صادقانه و منطقیست به دلم نشستُ قبولش می کنم. این خیلی خوب است که برای دلخوشی من تعهد الکی نمی دهیدُ اندازه داشته هایتان قدم بر می دارید. بعد که دیدم نظرشان مثبت است گفتم حالا شما اوامرتان را بفرمایید. گفتید چند شرط دارید! درست است؟ گفتند بله و شروع کردن به بیان شروط. آقا رامین نه من، نه خانواده من، اهل عروسی نیستیم. بی خبر از مرادشان گفتم بله خب! ما هم اهل جشن هایی که اجینِ با گناه هستند نیستیم. گفتند نه منظور من چیز دیگریست! ... @Seraj_khabari
هدایت شده از فرکانس۵۷
بسم الله الرحمن الرحیم ✍ رامین فرهادی ازدواج آسان / شماره 8 آقا رامین نه من و نه خانواده من، اهل عروسی نیستیم. بی‌خبر از مرادشان گفتم بله خب! ما هم اهل جشن‌هایی که عجینِ با گناه هستند، نیستیم. گفت نه! منظور من چیز دیگریست.من دوست دارم یک تاریخی را مشخص کنیم برای شروع زندگی. یک شامی در کنار خانواده‌هایمان باشیمُ بعدش یک سفر زیارتی برویم. وقتی برگشتیم زندگی‌مان را شروع کنیم. بدون هیچ مراسمی. گفتم خانم محترم آخر اینطور که نمی‌شود. بالاخره شما باید لباس عروس بپوشیدُ ماشین گل بزنیم و تالار بگیریمُ خیلی چیزهای دیگر! ایشان گفت من نه میهمانی برای دعوت دارم و نه علاقه ای برای پوشیدن لباس عروس. نه حوصله ای دارم برای نشستن چند ساعته زیر دست آرایشگر و نه میل به حضور در انظار مردم. گفتم این بحث هایی که می فرمایید خوب است. من هم موافقم. اما اگر موافق هستید بعد از محرمیت بیشتر درباره شان حرف بزنیم. قبول کردندُ خدمت خانواده ها رسیدیم. وضع مالی خانواده عروس خوب بود. اما آنقدر ساده و بی آلایش بودند که حد نداشت. نگاهشان به عروسی آنطور نبود که صرفا به دنبال یک جشنی باشندُ در معرض چشمُ هم چشمی های شیطانی قرار بگیرند. فکر می کنم مورد عنایت نگاه پر مِهر مادرسادات قرار گرفته بودند. تا آن زمان فکر می کردم فقط خودم هستم که دنبال اینچنین ازدواجی هستم. زهی خیال باطل. دست بالای دست بسیار بود! مراسم خواستگاری با اعلام زمان محرمیت تمام شد. قرار بود دو سه روز بعد برویم برای آزمایشُ یکسری کارهای این شکلی. نزدیک ایام اربعین بود. به عروس خانم گفتم اگر اجازه تان را بگیرم همسفرمان می شوید؟ پرسیدند کجا؟ گفتم اربعین کربلا! قشنگ می شد ذوق شان را از پشت گوشی حدس زد. گفتند اگر بشود که عالی ست. گفتم پس روزی که برای آزمایش تشریف میاورید، لطفا مدارکتان را هم برای گرفتن پاسپورت همراه داشته باشید. قرار بود ایشان برای اولین بار زائر ارباب شود. و این بیشتر از هر چیز دیگری من را مجاب می کرد تا سعی کنم همسفر بشویم. حال، اینکه این سفر معنوی می توانست اولین سفر دوتایی و عاشقانه ما هم باشد. همه چیز طبق روال جلو می رفت. رفتیم آزمایشُ برای گرفتن پاسپورت هم اقدام شد. دقیقا در روزی که برای خواندن صیغه محرمیت مشخص کرده بودیم پاسپورت آمدُ توانستیم هماهنگی های سفر را انجام بدهیم. بعد از ظهر همان روز قرار بود با خانواده ها برویم حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) و صیغه محرمیتی خوانده شود. سر از پا نمی شناختم. 6 آبان 1395/ مصادف با 27 محرم الحرام. نه مکانی را هماهنگ کرده بودیم برای عقد و نه عاقدی در کار بود. همینطور که داشتیم زیارت می کردیم یک روحانی از سلاله پاک حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم در حال زیارت بود. برادرم گفت حاج آقا دوست دارید بیشتر ثواب کنید؟ حاج آقا مانده بود چه جوابی بدهد. گفت درخدمتم ! برادرم گفت: از شما می خواهیم یک صیغه محرمیت بین عروسُ داماد ما بخوانی. امکانش هست؟ حاج آقا هم خوشحال شدُ قبول زحمت کرد. حالا مانده بودیم کجا خطبه خوانده شود. در همان حال یکی از خادمان که در آن حوالی بود گفت تشریف ببرید و در اتاق خدام بنشینیدُ عقد را جاری کنید. برای خیلی از مردم، حتی خدام حرم هم عجیبُ غریب بود. این سطح از سادگی در مراسمات منتهی به ازدواج. الحمدلله رفتیم و مراسم ساده ما برگزار شد. حالا دیگر متاهل و محرم شده بودیم. برای اولین بار توانستیم کنار هم بنشینیمُ دور از چشم ها صحبت کنیم. چقدر می چسبید . دوست نداشتم زمان بگذرد. دست در دست حاج خانم از این حیاط به آن حیاط می رفتیم. نزدیک غروب بود. رفتیم کنار خانوادهُ مهیا شدیم برای نمازُ بعد از آن راهی خانه شدیم. بعد از چند روز قرار بود راهی کربلا شویم. ازدواجم را به صورت رسمی اعلام نکرده بودم. خیلی از رفقا و آشنایان از چیزی خبر نداشتند. اتوبوس آمدُ همه با خانوادهایشان پای اتوبوس بودند. همه با تعجب می آمدنُ سوال می کردن؟ برادر رامین ازدواج کردی؟ در جواب لبخندی می زدمُ تایید می کردم. تبریکات فراوانی دریافت کردمُ راهی سفر شدیم. از کربلا و خوبی هایش حرفی نزنم بهتر است. گفته ها و شیرینی هایش در این مجال نمی گنجد. همین که در کربلا باشیُ اربعین باشد یعنی خوشی و صفا! حال اینکه اگر این سفر، اولین سفر دو نفری ات باشد، می شود اهلا من العسل! ایام گذشتُ حوالی آخر ماه صفر از کربلا برگشتیم. ... @seraj_khabari
🔷 جوان‌ها وقتی صحبت می‌شود می‌گویند، اگر ازدواج کنیم بعدش چه کار کنیم برای خانه، برای شغل؟ این‌ها همان قیودی است که همیشه جلوی کارهای اصلی و اساسی را می‌گیرد. فرمود: «اِنْ یَکونوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ». ✅ یعنی خدای متعال این‌ها را کفایت خواهد کرد. ازدواج بکنید. ازدواج در وضع معیشت آن‌ها دشواری خاصی به‌وجود نمی‌آورد. بلکه به عکس خداوند آن‌ها را از فضلش غنی هم می‌کند. این را خدای متعال فرموده است. 📌بله، ما برای خودمان به قول معروف به جای خَرج، بَرج درست می‌کنیم. اضافه‌های زندگی و نیازهای کاذب به‌وجود می‌آوریم. لذا مشکل پیش می‌آید. تقصیر کیست؟ در درجه اول تقصیر است. آن کسانی که امکانات دارند، سطوح را بالا می‌برند. بعد هم تقصیر بعضی از است، که بالاخره باید بگویند. باید وسایل را فراهم کنند، فراهم نمی‌کنند. نمی‌خواهیم بگوییم که دولت‌ها برای جوان‌ها و برای ازدواجشان وظایفی ندارند. امّا این باید برای جامعه اسلامی جا بیفتد که ازدواج یک است، باید انجام بگیرد. باید تحقّق پیدا کند. ❌این‌که دخترها بگویند ما هنوز آماده ازدواج نشده‌ایم، پسرها بگویند ما هنوز عقل زندگی نداریم، حرف‌های منطقی آن چنانی نیست. در خیلی از مسائلِ زندگی، ما می‌بینیم که نه، جوان‌ها آمادگی هم دارند، خیلی هم خوبند. می‌فهمند. منتهی این ازدواج یک هم هست. این حسّ گریز از مسئولیت، مقداری مانع می‌شود از این‌که این کار انجام شود.  @dadhbcx
🔷 جوان‌ها وقتی صحبت می‌شود می‌گویند، اگر ازدواج کنیم بعدش چه کار کنیم برای خانه، برای شغل؟ این‌ها همان قیودی است که همیشه جلوی کارهای اصلی و اساسی را می‌گیرد. فرمود: «اِنْ یَکونوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ». ✅ یعنی خدای متعال این‌ها را کفایت خواهد کرد. ازدواج بکنید. ازدواج در وضع معیشت آن‌ها دشواری خاصی به‌وجود نمی‌آورد. بلکه به عکس خداوند آن‌ها را از فضلش غنی هم می‌کند. این را خدای متعال فرموده است. 📌بله، ما برای خودمان به قول معروف به جای خَرج، بَرج درست می‌کنیم. اضافه‌های زندگی و نیازهای کاذب به‌وجود می‌آوریم. لذا مشکل پیش می‌آید. تقصیر کیست؟ در درجه اول تقصیر است. آن کسانی که امکانات دارند، سطوح را بالا می‌برند. بعد هم تقصیر بعضی از است، که بالاخره باید بگویند. باید وسایل را فراهم کنند، فراهم نمی‌کنند. نمی‌خواهیم بگوییم که دولت‌ها برای جوان‌ها و برای ازدواجشان وظایفی ندارند. امّا این باید برای جامعه اسلامی جا بیفتد که ازدواج یک است، باید انجام بگیرد. باید تحقّق پیدا کند. ❌این‌که دخترها بگویند ما هنوز آماده ازدواج نشده‌ایم، پسرها بگویند ما هنوز عقل زندگی نداریم، حرف‌های منطقی آن چنانی نیست. در خیلی از مسائلِ زندگی، ما می‌بینیم که نه، جوان‌ها آمادگی هم دارند، خیلی هم خوبند. می‌فهمند. منتهی این ازدواج یک هم هست. این حسّ گریز از مسئولیت، مقداری مانع می‌شود از این‌که این کار انجام شود.  @dadhbcx
مطالعات نشان داده افراد متاهل، به اضطراب، افسردگی و استرسهای بعد از حادثه و انواع ترس کمتر مبتلا می شوند . دکتر برایان" روانشناس کانادایی" معتقد است یک ازدواج موفق موجب تداوم سلامتی می شود . https://eitaa.com/dadhbcx
بعضی از دختران مذهبی عاشق جهاد،شهادت و ایثارند اما حاضر نیستند ایثار کنند و یک زندگی آسان و ساده شروع کنند ... @dadhbcx
🍃میشه سرباز بود و سرسفره عقــــــد نشست.... ☺️ یعنی همین سخت نگرفتن ها... 😊 🌴@dadhbcx 🌴
هرج و مرج جنسی در غرب در سایه ی قانون! ریچارد پاستر هر چه زنان از نظر جنسی آزادتر باشند. مردان علاقه ی کم تری به ازدواج پیدا می کنند. 🌴 @dadhbcx 🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ | جدی جدی پا می‌شین می‌رین حموم و دستشویی خونه عروس رو هم بازدید می‌کنید که طرف مجبوره آن‌قدر طراحی کنه؟😳😏 🌴 @dadhbcx 🌴
دختر خانم ، چهارسال، هشت سال و گاهی دوازده سال برای تحصیل در غربت در خوابگاههای شلوغ با حداقل امکانات زندگی کند اما وقتی پسری پیشنهاد ازدواج می دهد حتما باید خانه، امکانات و درآمد مکفی داشته باشد. خانواده دختر به زندگی سخت دانشجویی رضایت میدهند اما به زندگی مشترک ساده و صمیمی نه!!! 🌴 @dadhbcx 🌴
فاکتور خرید ‼️رفته خواستگاری، یه لیست از شرایطی که باید قبول کنه تا جواب مثبت بشنوه، بهش دادن 🌴 @dadhbcx 🌴
💢مختصات خانواده خوب ❤️رهبر معظم انقلاب مدظله العالی ❣خانواده خوب یعنی، زن و شوهری که با هم مهربان باشند، با وفا و صمیمی باشند و به یکدیگر محبت و عشق بورزند، رعایت همدیگر را بکنند، مصالح همدیگر را گرامی و مهم بدارند. 🌴 @dadhbcx 🌴
💢خانواده سالم، آرامش افراد ❣ مقام معظم رهبری مدظله العالی: 💯خانواده در اسلام یعنی محل سکونت دو انسان، محل آرامش روانی دو انسان، محل انس دو انسان با یکدیگر، محل تکامل یک نفر به وسیله یک نفر دیگر، آن جایی که انسان در آن صفا می‌یابد، راحتی روانی می‌یابد، این محیط خانواده است. کانون خانواده در اسلام این‌قدر اهمیت دارد. ۷۴/۱۰/۰۴
🌱 ازدواج آسان به لطف❗️کرونا🌱 🔹میگمااا اگه کرونا فقط یه تأثیر خوب تو سبک زندگی مون داشته باشه اونم اینه که تجملات از جشن های عروسی برداشته شد😉 رسم و رسوم ساده و بی‌پیرایه روزگاران قدیم و انجام مراسم به‌ دور از هرگونه ظاهرسازی و فخرفروشی، به‌تدریج جای خودشو به انواع مراسم‌های پرخرج و نمایش مادیات داده بود و باعث شده بود که سنت حسنه ازدواج برای جوان‌ها به آرزویی دور از دسترس، تبدیل بشه😔، 🔹اون دسته از جوان هایی که به خاطر مشکلات مالی نمیتونستن مراسم ازدواج برای خودشون بگیرن و برن سر خونه زندگی خودشون،،،با یه مراسم کوچیک خانوادگی زندگی مشترکشون رو شروع کردن💞 اصلاً قبول دارید⁉️ زن و شوهرهایی که زندگی رو آسون می‌گیرن و توکل و اعتماد به فضل خدا دارن،خوشحال ترن❓راضی ترن❓شادترن برعکس اون هایی که همه چیز رو سخت و پیچیده می کنن، زندگی براشون سخت تر می گذره⁉️
دلیل بالارفتن سن ازدواج شاید آنقدر توقع و شرایطمان را سخت کرده‌ایم که هیچ نیمه گمشده‌ای پیدا نمیشود! 🌴 @dadhbcx 🌴
⁉️ میدونستید متولی امور ازدواجِ مجردها وزارت ورزش و جوانانه؟! ❌🚨وزارت هم از خدا شه شما فقط بحث استقلال و پرسپولیس رو دنبال کنید، تا کسی مسئله اصلی رو مطالبه نکنه... 🌸
🍃همسفر تا بهشت🍃 ✨آسان بگیرید، خداوند کفایت می‌کند... جوان‌ها وقتی صحبت می‌شود، می‌گویند اگر ازدواج کنیم بعدش چکار کنیم برای خانه⁉️ برای شغل⁉️ اینها همان قیودی ست که همیشه جلوی کارهای اصلی و اساسی را می‌گیرد. 💎فرمود:اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه* یعنی خدای متعال اینها را کفایت خواهد کرد... ازدواج بکنید. ازدواج در وضع معیشت آنها دشواری خاصی بوجود نمی‌آورد. بلکه به عکس خداوند آنها را از فضلش غنی هم می‌کند. باید برای جامعه اسلامی جا بیفتد که ازدواج💓 یک ضرورت است، باید انجام بگیرد. منتها این ازدواج یک مسؤلیت پذیری هم هست. این حس گریز از مسؤلیت، مقداری مانع می‌شود از اینکه این کار انجام شود... *سوره نور،آیه۳۲ 🌴 @dadhbcx 🌴
تلنگرانه 🔔خانواده‌ی محترم آقا داماد✋ 🚫میشه لطفاً این‌قدر طلبکار نباشید‼️ ♨️آقا در جریان هستید جریمه‌ای نیست که باید برای دختردار بودنشون به شما بپردازن؟! هزینه نگهداری دخترشون تو خونه شما هم نیست! جهیزیه، هدیه خانواده به دختر و دامادشونه، برای شروع راحت‌تر زندگی‌شون. پس خانواده عروس نباشید تا زندگی، ساده و شیرین شروع بشه😊
♻️ برای ازدواج آسان فرهنگ‌سازی لازم است 🔻رهبر انقلاب: همه‌ی پیشرفتهای ما تا امروز به برکت حضور جوانها بوده. بنده گفته‌ام که پیرها بلاشک نقش ایفا میکنند، امّا موتور، جوانهایند. اگر این جامعه محروم بماند از یک جمعیّت قابلِ ، دشمن بر این جامعه مسلّط خواهد شد. خب این فرهنگ‌سازی لازم دارد؛ فرهنگ‌سازی دست شما است. تشکیل خانواده فرهنگ‌سازی میخواهد، فرهنگ‌سازی میخواهد، سخت‌گیری نکردن در امر ازدواج لازم دارد؛‌ این فرهنگ‌سازی از شما برمی‌آید،‌ این کار شما است. جامعه‌ی مدّاح خیلی کار میتواند انجام بدهد. ۱۳۹۸/۱۱/۲۶ 🌷 بازخوانی روزانه‌ی توصیه‌ها و تدابیر رهبر انقلاب در موضوعات مختلف | و 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
فقط همینو بدون ✋🏻 که دشمن برای انقراض نسل شیعه برنامه ریزی کرده .✡⚫️♈️ 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🔰 آن کسانی که با مهریه‌ها و جهیزیه‌های سنگین کار را بر دیگران مشکل می‌کنند، حساب‌شان پیش خدا خیلی سخت است. امام خامنه‌ای | ۷۴/۵/۲۴ 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🖼 امیر المومنین علی علیه السلام: از خدا همسری بخواهید كه اگر یاد پروردگار كردید، همراهی تان كند. 🎉سالروز ازدواج امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) مبارک 📎 📎 📎 📎 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛