📖کتاب #سخنرانی مکتوب #مرده_متحرک
《کاری از #موسسه خطابه امیر بیان تهران》
🔷️ با موضوع:
#واجب_فراموش_شده
(امربه معروف و نهی از منکر)
🏴 10 جلسه سخنرانی ویژه ایام #محرم🏴
🌹با بهره گیری از بیانات #استاد_علی_تقوی🍃
👈 دانلود #کتاب_مرده_متحرک
https://eitaa.com/bayanbook/1748
✳️موضوعات این مجموعه ✳️
1⃣ لزوم #دلسوزی و #دستگیری در امور دنیوی و اخروی
2⃣ تعریف معروف و منکر و تبیین #جایگاه #اهمیت و #گستره امربه معروف و نهی از منکر
3⃣ تبیین #شرایط_وجوب امربه معروف و نهیازمنکر از جمله احتمال اثر و نبود مفسده اهم
4⃣ #لزوم انتخاب قالب #هنرمندانه و #شیوه صحیح در امر و نهیها
5⃣ بیان #شیوههای_کاربردی نهیازمنکر
6⃣ پاسخ به #سؤالات و #شبهات شایع مخاطبین با رویکرد امیدبخشی و ایجاد حس ما میتوانیم
7⃣ #حربههای_دشمن در مبارزه با فریضتین
8⃣ #تنفر از #گناه و لزوم عکسالعمل مناسب نسبت به #منکرات_اجتماعی
9⃣ تبیین #حقیقت_گناه و #مصالح و #مفاسد عقلی اوامر و نواهی الهی
🔟 #نحوه امربه معروف و نهیازمنکر در #حوزه_حاکمیت و #مسئولین
1⃣1⃣ نحوه امر و نهی در محیط #خانواده
🔷️سایر محصولات در سایت #بیان_بوک 👇
www.bayanbook.ir
🔶️آدرس فروشگاهمرکزی:
قم خیابان صفائیه کوچه ۲۱ پلاک ۱۰
📱09195414782
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۳۷
طعم عشقش را قبلاً چشیده..
و میدیدم از آن عشق جز آتشی باقی نمانده که #بیرحمانه دلم را میسوزاند..
دیگر برای من هم جز #تنفر و #وحشت هیچ حسی نمانده و #فقط_ازترس، #تسلیم وحشی گری اش شده بودم..
که میدانستم دست از پا خطا کنم🌸 مثل مصطفی🌸 مرا هم خواهد کشت.
شش ماه زندانی این خانه شدم..
و #بدون_خبر از دنیا، تنها سعد را میدیدم و حرفی برای گفتن نمانده بود که او فقط از نقشه جنگ میگفت.. و من از غصه در این غربت ذره ذره آب میشدم...
اجازه نمیداد حتی با همراهی اش از خانه خارج شوم،..
تماشای مناظر سبز داریا #فقط با حضور #خودش در کنار پنجره ممکن بود
و بیشتر #شبیه_کنیزش بودم که مرا تنها برای خود میطلبید..
و حتی اگر با #نگاهم شکایت میکردم دیوانه وار با هر چه به دستش میرسید، تنبیهم میکرد مبادا با سردی چشمانم کامش را تلخ کنم.
داریا هر جمعه ضد حکومت اسدتظاهرات میشد،..
سعد تا نیمه شب به خانه برنمیگشت..
و #غربت و #تنهایی این خانه قاتل جانم شده بود که هر جمعه تا شب با تمام در و پنجره ها میجنگیدم..
بلکه راه فراری پیدا کنم..
و آخر حریف آهن و میله های مفتولی نمیشدم..
که دوباره در گرداب گریه فرو میرفتم...
دلم دامن مادرم را میخواست،..
صبوری پدر..
و مهربانی بی منت برادرم که همیشه حمایتم میکردند..
و خبر نداشتند #زینبشان هزاران کیلومتر دورتر در چه بلایی دست و پا میزند..
و من هم #خبرنداشتم سعد برایم چه خوابی دیده...
که آخرین جمعه پریشان به خانه برگشت...
اولین باران پاییز خیسش کرده..
و بیش از سرما #ترسی تنش را لرزانده بود..
که در کاناپه فرو رفت و با لحنی گرفته صدایم زد...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
#روی_سخنم با #شماست
💢 #تربیـــــت_کودک
🚫تحت هیچ شرایطی وقتی پدر و مادری در حال دعوا کردن فرزندشان هستند، از کودک #طرفداری نکنید.🚫
👌 چون کودک احساس #تنفر بیشتر از پدر و مادر خود تجربه میکند.
کودک خیلی زود احساس میکند که افراد بهتری نسبت به پدر و مادر در دنیا وجود دارد قدرت و اقتدار پدر و مادر از بین میرود.
و خیلی چیزهای دیگه...
⚠️ حواسمون باشه با یک اقدام کوچیک، که به نظر خودمون برای لحظهای به کودک کمک میکنه، اثرات منفی #مهلکی به جا نذاریم....!
#روی_سخنم با #شماست
💢 #تربیـــــت_کودک
🚫تحت هیچ شرایطی وقتی پدر و مادری در حال دعوا کردن فرزندشان هستند، از کودک #طرفداری نکنید.🚫
👌 چون کودک احساس #تنفر بیشتر از پدر و مادر خود تجربه میکند.
کودک خیلی زود احساس میکند که افراد بهتری نسبت به پدر و مادر در دنیا وجود دارد قدرت و اقتدار پدر و مادر از بین میرود.
و خیلی چیزهای دیگه...
⚠️ حواسمون باشه با یک اقدام کوچیک، که به نظر خودمون برای لحظهای به کودک کمک میکنه، اثرات منفی #مهلکی به جا نذاریم....!