eitaa logo
کانال سنگر عفاف وتربیت
798 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
8.9هزار ویدیو
332 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از همسرداری حرفه‌ای
🔴 #خانومها_بدانند 💠 آیا می‌دانستید مردان از زمزمه در گوش #تحریک می‌شوند؟؟ 💠پس هر زمان که دیدید آقای خونه حوصله ندارد آرام لب‌های خود را نزدیک #گوش همسر آورده و یک جمله #تحریک‌کننده، آرام بگویید و منتظر #معجزه آن بمانید! 💠 و البته حواستون باشد زمانیکه شوهر #عصبانی است اینکار فایده ندارد. 🍃❤️ @zanashooi_amoozesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🌹 📌آیا (عج) بعد ظهور میخوان کارهاشون رو با پیش ببرند؟؟؟ اگر اینطور هست پس چرا رسول خدا چنین کاری رو نکردند؟؟🤔 ✅ بهتره بدونیم ایشان با واقعیت‌های جامعه بشری کار دارند و نه با معجزه و خرق عادت❗ 🌴 @dadhbcx 🌴
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۵۱ صدای ابوجعده نبود و مطمئن شدم یکی از همان آمده تا جانم را بگیرد.. که سراسیمه چرخیدم.. و او امانم نداد که کنارم نشست و به سختی بازخواستم کرد _از آدمای ابوجعده ای؟ گوشه چادرم هنوز روی صورتم مانده و چهره ام به درستی پیدا نبود،.. اما آرامش صورت او در تاریکی این نیمه شب به روشنی پیدا بود.. خط خون پیشانی ام دلش را سوزانده.. ... که به نرمی چادرم را از صورتم کنار زد و زیر پرده اشک و خون، تازه چشمانم به خاطرش آمد که رنگ از رخش پرید... چشمان روشنش مثل آینه میدرخشید و همین آینه از دیدن شکسته بود که صدایش گرفت _شما اینجا چیکار میکنید؟ شش ماه پیش... پیکر غرق خونش را کنار جاده رها کرده و باورم نمیشد زنده باشد... که غریبانه ضجه زدم _من با اونا نبودم، من داشتم فرار میکردم... و تا ستون فقراتم فریاد کشید که نفسم رفت... و او با این میان این خیابان خلوت چه کند.. که با نگاهش پَرپَر میزد بلکه پیدا کند... میترسید تنهایم بگذارد و همان بالای سرم با کسی تماس گرفت و پس از چند دقیقه خودرویی سفید کنارمان رسید... از راننده خواست پیاده ، خودش ایستاد.. و چشمش را انداخت تا بی واهمه از جا بلند شوم... احساس میکردم تمام استخوانهایم در هم شکسته که زیرلب ناله میزدم.. و مقابل پیکرم را سمت ماشین میکشیدم... بیش از شش ماه بود حس رهایی فراموشم شده.. و حضور او در چنین شبی مثل بود که گوشه ماشین.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۱۴۴ ( قسمت آخر) دلمان را زیر و رو کرده بود... حضرت سکینه(س) در داریا با حزب‌الله لبنان بود.. و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای حزب‌الله به زیارت برویم... فاطمه در آغوش من و زهرا روی پای مصطفی نشسته بود.. و میدیدم قلب نگاهش برای حرم حضرت سکینه(س) میلرزد.. تا لحظه ای که وارد داریا شدیم... از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده‌ و از حرم حضرت سکینه(س) فقط دو گلدسته شکسته که تمام حرم را به خمپاره بسته.. و همه دیوارها روی هم ریخته بود... با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، میتوانستم تصور کنم با قبر حضرت چه کرده اند.. و مصطفی دیگر نمیخواست.. آن صحنه را ببیند که ورودی حرم رو به جوان محافظمان خواهش کرد _میشه برگردیم؟ و او از داخل حرم باخبر بود.. که با متانت خندید و رندانه پاسخ داد _حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟ دیدن حرمی که به ظلم تکفیری ها زیر و رو شده بود،طاقتش را تمام کرده..و دیگر نفسی برایش نمانده بود.. که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست _نمیخوام ببینم چه بلایی سر قبر آوردن! و جوان لبنانی این را به چشم دیده بود که امیرالمؤمنین(ع) را به ضمانت گرفت _جوونای و نفس از این حرم کردن، اما وقتی همه شهید شدن، امام علی(ع) از حرم دخترش دفاع کرد! و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد.. که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد.. تا امیرالمؤمنین(ع)را به چشم خود ببینیم... بر اثر اصابت خمپاره ای،... گنبد از کمر شکسته و با همه میله های مفتولی و لایه‌های بتنی روی ضریح سقوط کرده بود،.. طوری که تکفیری ها دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده.. و هرگز دستشان به قبر مطهر حضرت سکینه(ع) نرسیده بود... مصطفی شب های زیادی از این حرم دفاع کرده.. و عشقش را هم حضرت سکینه (س) میدانست... که همان پای گنبد نشست.. و با بغضی که گلوگیرش شده بود، رو به من زمزمه کرد _میای تا این حرم داریا بمونیم بعد برگردیم زینبیه؟ دست هر دو دخترم در دستم بود،.. دلم از عشق حضرت زینب (س) و حضرت سکینه (س) میتپید.. و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود.. که عاشقانه شهادت دادم _اینجا میمونیم و به کوری چشم داعش و بقیه تکفیری ها این رو ان شاالله! 💞پایان💞 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
✍️ معجزات جسم پیامبر معظم اسلام 🔺 در میان معجزات بسیار زیاد خاتم الانبیاء صلی الله علیه وآله، برخی از آنان مربوط به بدن جسمانی و عنصری ایشان بود. این معجزات در تایید حقانیت دعوت ایشان به اسلام و اثبات راستگویی ایشان، بسیار مؤثر واقع شد. 1️⃣ چهره نورانی؛ احادیث متعددی گواهی می دهند که چهره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دارای نور درخشان و تابنده بوده که به خوبی حس می شده است. 2️⃣ آب دهان؛ بزاق یا آب دهان پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله توانست شوری آب یک چاه را از بین ببرد و چشمان بیمار امیرالمؤمنین علیه السلام در جنگ خیبر را شفا دهد. 3️⃣ سایه؛ هنگامی که آن حضرت در برابر خورشید و یا ماه قرار می گرفتند، نور وجود ایشان بر نور اجرام آسمانی غالب می شد، از این رو سایه ای ایجاد نمی کردند. 🔺 جهت مطالعه بیشتر، کلیک کنید: 🌐 https://btid.org/fa/news/279428 📎 📎 📎 📎