eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
791 دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
9.3هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت نهم _اندوه ترک جوار پیامبر دارد! صورتم را به صورت مُعول سجستانی نزدیک تر می کنم و با انکار: _همین؟ این همه گریه و شیون... حقیقت را بگو مُعول! معول جا خورده از این اتهام: _سوگند به رسول خاتم که همین بود رجاء... از صبح که برای زیارت آمده ام، مدام بر سر مدفن پیامبر گریه می کرد، به شیون و پرآه و چون عزیز از دست داده... نگاه می گردانم اطراف مسجد را، تا کسی به این شبیه مواخذه نبیندمان. _چند باری هم از مسجد بیرون رفت و باز اما گریان بازگشت و باز مشغول زیارت شد و اما نه مثل همیشه، که آرام و به قرار... که به ضجه وطولانی... معول که سوال را در نگاهم می خواند، پیش از پرسیدنم: _بار آخر، پیش رفتم وسلام دادم و... چشمان به اشک نشسته اش نگذاشت برای تهنیتی... تردید می کند برای ادامه و... مردد: _به هرحال برای گشایش در راه و دعوت رسیده از مرو و... اما سوال کردم از دلیل این حزن واندوه و بسیاری اش و گریه ها... معول هم بغض می کند: _فرمود از جوار جدم رسول خدا دور می شوم ودر غربت خواهم مرد. متحیر می مانم که ابوالحسن گویا فقط جوار پیامبر را وطن می شمرد وباقی همه غریبی است و مگر می شود که مروِ پایتختِ حکومت را هم غربت خواند و هنوز سرگردانم که معول دستم را می گیرد و به سایه دیوار مسجد می کشاند: _حقیقت را بخواهی، حیرت من از تو کم نیست... افزون که پیش از زیارت امروز، حسن بن علی وشاء را دیدم... لبخندی می زنم تا اندک همراهی و صمیمیتی، جای سردی برخورد ابتدایم بگیرد وسری تکان می دهم، مشتاق و مهیای شنیدن. _خودش از امام شنیده بود... که دیشب یا شب پیش ترش که امام مهیای سفر می شده و بار می بسته برای عزیمت... تمام خاندان را گرد خویش خوانده و فرموده شان تا به شیون و زاری برای رفتنش گریه کنند... انگار کن سفری بی بازگشت... پاهایم سست می شود، نکند که همین دعوت، ریشه آشوبی شود و آنقدر قد بکشد که منِ فرسخ ها دور از مرو، دستم نرسد برای کوتاه کردن شاخه های فتنه اش... اضطرابم را همچنان در پس لبخند می کشم و: _وبعد؟ معول که خیره دور دست هاست، آهی می کشد و: _و دوازده هزار دینار برای معیشت خاندان گذاشته و محمد، پسر پنج ساله اش را ولی شان و... وقطره اشکی را نیامده از چشم می گیرد: _امام فرموده... به یقین باز نخواهم گشت... _یعنی قصد سفر ندارد؟ معول سربندش را مرتب می کند و مهیای رفتن: _پایت بیشتر بر آسمان خیال است تا زمین... همه اینها یعنی عازم مرو است... اما با اکراه... که چنین پر اندوه پا به راه گذاشته و هیچ از خانواده و خاندان و یارانش را همراه خویش نکرده... و فرموده؛ بیاید بر آدمیان زمانی که عافیت را ده جزء باشد، نُه جزء آن در کناره گیری از مردم و یک اش در سکوت...
🔻حتی اگر همه اطرافیان تان برای کودک خود تبلت خریده باشند دلیل ندارد که در سه سالگی به فرزند تان چنین هدیه ای بدهید. اگر میخواهید او را با تکنولوژی آشنا کنید به او اجازه دهید برخی ساعات روز با تبلت شما بازی کند اما شخصی کردن این وسیله را از چنین سنی شروع نکنید. 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
عشق جاااااانم امام زمانم.... امروز جلوه های از ظهور را شاهدیم بی شک وجود عزیز و نازنین حضرت بقیه الله امام زمان عجل الله حضور دارند 🤚 همه سلام کنیم به منجی عالم 🤚✨ السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان عج الله اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر
⭕️خدایا شکرت 🔻خدایا شکرت به خاطر وجود مردمی که در انتظار صاحبشون حضرت آقا صاحب الزمان ارواحنا فداه هستن.
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🗣اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_پنجم سیترلینا بیتالو ـ ۱۸ ساله ـ اهل هلند «سیترلینا بیتالو» یک
🗣اعترافات یک زن از جهاد نکاح بعد از بیرون رفتن آقای جلالی فرزانه رو کرد به من گفت: چیه ترسیدی فردا تنها بری خانمه انتحاری بزنه! گفتی منم بیام با هم بریم رو هوا؟؟ نگاهی بهش انداختم گفتم: اگه این خانومه انتحاری کن بود الان به صفوف بهشتیانشون در جهنم پیوسته بود! نه اینکه من و شما بریم ازش مصاحبه بگیریم! فرزانه زد زیر خنده گفت: راست میگی... چند لحظه بعد سرش رو بالا آورد و گفت به نظرت اینا چه جوری عضو داعش میشن یعنی اینقدر آدم دارن توی کشورهای مختلف؟! گفتم: اینطوری من متوجه شدم داعشی ها یه ارتش سایبری در فضای مجازی دارن که خیلیم فعاله! دقت کنی توی همین مقاله هم گفته بود اکثرا از طریق فضای مجازی جذب شدن! فرزانه محکم زد پشت دستش و گفت: عه عه! من فکر میکردم اینا تفکراتشون کلا مثل انسانهای اولیه است پس از نسل قرن بیستم اَن! ارتش سایبری داعش فک کن عجب! بعد هم رو کرد به من گفت: خداوکیلی من و تو که خبرنگاریم چقدر توی فضای مجازی فعالیت می کنیم! این همه آدم حسابی داریم تو کشورمون چند نفرشون تو فضای مجازی فعالن! اصلا الان که خوب فکر میکنم به یه ارتش سایبری هم نیاز نیست یه چند تا دونشونم فعال باشن برا جذب ملت بسه با این میدونی که ما بهشون دادیم... گفتم: منم قبول دارم کم کاریامون رو... ولی حالا تو خیلی حرص نخور بیشتر از فعالیت ارتش سایبری باید این ساده انگاری و ساده لوحی خانمها رو درست کرد آخه من نمیدم اصلا گیرم وعده زندگی مرفه هم به آدم بدن چطور می تونن دیدن هم چین قیافه های رو تحمل کنن ؟؟! فرزانه با تأیید گفت: آره بخدا آدم زهره ترک میشه ! ما که عکسشون رو می بینم می ترسیم خدا به داد مجاهدانشون برسه! هر چند که اجرجهادشون رو همون لحظه اول دیدار، با دیدن رخ یار میگیرن.... بعد هم زد زیر خنده.... در حال جمع و جور کردن وسایلم شدم گفتم از این ابیات نغزت فردا تو مصاحبه نگیا! راستی فرزانه وُیس رکوردر رو ندیدی هر چی میگردم نمی بینمش؟ گفت:وُیس برا چی میخوای؟ گفتم: تو خبر نگار نمی دونی وُیس برا چی می‌خوام برای ضبط صدا دیگه! فیلمبرداری که کنسل شد ضبط صدا که باید باشه! گفت: این آدمی من می بینم صداشم نمی‌ذاره ضبط بشه باور کن... گفتم: وا برای چی؟ حالا تصویر یه چیزی صدا که دیگه موردی نداره! گفت: چمیدونم؟ شاید بگه بعداً برام دردسر بشه اتهامی ...اعترافی ... گفتم: می خوای بریم فقط احوالش رو بپرسیم نا سلامتی داریم میریم ازش مصاحبه بگیریم ! تصویر نه ! صدا نه! کات آقا، کات! اصلا ولش کن! فرزانه گفت :من همینجوری گفتم حدس زدم! بعد هم دستش رو دراز کرد و تمام وزنش رو انداخت رو نوکه انگشتای پاش... از بالای قفسه وُیس رو آورد داد بهم و گفت: شایدم بذاره؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌸🌺🌸🌺 ✨از امام صادق (ع)روایت است: ⚡️هرکہ چهل صباح دعای عهد رو بخواند، از یاوران حضرت مهدی (عج)باشد واگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدا او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد وحق تعالی بہ هر ڪلمہ هزار حسنه او را ڪرامت فرماید وهزار گناه از او محو نماید⚡️ ⛅️آغاز روز با دعای دلنشین عهد⛅️ ☘🌹☘🌹☘ بسم اللّه الرحمن الرحيم اَللّـهُمَّ رِبَ النّورِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ والإنجيل وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ والأنبياء وَالْمُرْسَلينَ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْاَلُكَ بِوَجْهِکَ الْكَريمِ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنيرِ وَمُلْكِكَ الْقَديمِ، يا حَيُّ يا قَيُّومُ اَسْاَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي اَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَالاَْرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذي يَصْلَحُ بِهِ الاَْوَّلُونَ والآخرون، يا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً حينَ لا حَيَّ يا مُحْيِيَ الْمَوْتى وَمُميتَ الاَْحْياءِ، يا حَيُّ لا اِلـهَ اِلّا اَنْتَ، اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِْمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بأمرك صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ و عَلى آبائِهِ الطّاهِرينَ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنّي وَعَنْ والِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَما اَحْصاهُ عِلْمُهُ وأحاط بِهِ كِتابُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ في عُنُقي، لا اَحُولُ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً، اَللّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأعوانه وَالذّابّينَ عَنْهُ وَالْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلينَ لأوامره وَالُْمحامينَ عَنْهُ، وَالسّابِقينَ اِلى اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، اَللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَيْني وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذي جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فأخرجني مِنْ قَبْري مُؤْتَزِراً كَفَنى شاهِراً سَيْفي مُجَرِّداً قَناتي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَالْبادي، اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ، وَاكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وأوسع مَنْهَجَهُ وَاسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ، وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ وَاشْدُدْ اَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّـهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، وَاَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَاِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : (ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِي النّاسِ) فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتّى لا يَظْفَرَ بِشَيْء مِنَ الْباطِلِ إلّا مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَأسِ الْمُعْتَدينَ، اَللّـهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ، اَللّـهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، اِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً وَنَراهُ قَريباً، بِرَحْمَتِـكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ . ☘🌹☘🌹☘ سه مرتبه میگویی : اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ يا مَوْلاىَ یاصاخب الزمان التماس دعا 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 سالروز شهادت جانسوز امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد.
4_5798469474692632292.mp3
1.74M
🎙 🔷 حقیقت ایمان در کلام امام صادق علیه السلام 📌 برگرفته از جلسات « ایمان و صبر » 🎵استاد امینی خواه 🏴 شهادت رئیس مذهب شیعه، امام صادق علیه السلام تسلیت باد 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
اگر از کودک خود خواسته اید کاری را انجام دهد، بگذارید خودش آن کار را تمام کند. حتی اگر در مقایسه با مدت زمانی که شما می توانید آن کار را انجام دهید، به دو برابر آن زمان یا مقدار بیشتری وقت نیاز داشته باشد. حتی اگر جمع کردن لباس خواب برای او پنج دقیقه هم طول می کشد، بگذارید که او خودش این کار را انجام دهد. مگر اینکه واقعا عجله داشته باشید. در این حالت، وقتی خودش کار را تمام می‌کند در مقایسه با زمانی که شما کار او را تمام کنید، او احساس موفقیت و اعتماد به نفس بیشتری تجربه خواهد کرد. 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
اگر یک روز سخت و پرمشغله را پشت سر گذاشته اید، لطفا تلافی آن را سر بچه ها در نیاورید. همه ما در زندگی روزهای سخت و پرکار داریم، ولی باید آرامش خود را حفظ و راهی برای کاهش خستگی روزانه پیدا کنیم. سعی کنید وقتی کنار افراد خانواده بویژه کودکان هستید، شاد و پرانرژی باشید، زیرا بچه ها پدر و مادر شاد و پرانرژی می خواهند، نه پدر و مادر خسته و عصبی. این نکته مهم است، زمانی که فرزندتان با شما صحبت می کند مدام کلام او را قطع نکنید، چراکه احساس می کند تمایلی به شنیدن حرف هایش ندارید، لذا از حرف زدن با شما دلسرد می شود. همیشه سعی کنید صبور باشید و به حرف فرزندتان بدقت گوش کنید، زیرا این گونه به او می فهمانید، آن قدر برایش ارزش و احترام قائلید که حاضرید تمام حرف هایش را بشنوید. با این روش می توانید متوجه مشکلات ریز و درشت فرزندتان بشوید و بموقع به او کمک کنید. به اهداف و احساساتش احترام بگذارید و همیشه به او بگویید چقدر دوستش دارید. 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
📚محبت علی (ع ) خیر دنیا و آخرت اعمش که یکی از علما و راویان حدیث است می گفت : در سفر حج خانه خدا ، همراه قافله از بیابانی می گذشتیم ، به کنیزی رسیدم که دو چشمش کور بود و مرتب می گفت : خداوندا ! به حق محمد(ص ) و آل محمد از تو می خواهم که چشمانم را به من بازگردانی . نزدیک رفتم و گفتم : ای زن ! این چه حرفی است که می زنی ؟ مگر حضرت محمد(ص ) بر خداوند حقی دارد ؟ کنیز پاسخ داد : تو که حضرت محمد(ص ) را نمی شناسی ، مگر نمی دانی که خداوند به جان عزیز او قسم خورده است ؟ گفتم : خداوند به جان پیامبر در کجا قسم خورده است ؟ گفت : مگر قرآن را نخوانده ای که می فرماید : 🔅ای محمد ! به جان تو سوگند ، این مردم همیشه مست و غفلت زده و در گمراهی و حیرت باقی خواهند ماند. اگر پیامبر نزد خدا عزیز نبود ، چگونه خداوند به او سوگند می خورد ؟ من که جوابی نداشتم به راه خود ادامه دادم . پس از پایان مراسم حج در بازگشت ، همان زن را دیدم که چشمانش بینا شده بود مرتب می گفت : ای مردم ! بر شما باد دوستی علی بن ابی طالب (ع ) که خیر دنیا و آخرت است . نزدیک رفتم ، پرسیدم : آیا تو همان کنیز نابینا هستی ؟ گفت : آری پرسیدم : چه کسی تو را بینا کرد ؟ پاسخ داد : دوستی امیرالمؤمنین (ع ) مرا بینا کرد . جریان را پرسیدم ، گفت : همانطور که دیدی و شنیدی از خداوند می خواستم که به حق پیامبر و اهل بیت او بینایی ام را به من باز گرداند ، هاتفی ندا داد : ای زن ! اگر در این سخن راستگو هستی و آن را از صمیم قلب می گویی دستت را بر چشمانت بگذار و بردار . دست بر چشمانم نهادم و سپس چشمانم را گشودم ، دیدم چشم روشن شده است ، به اطراف نگریستم ، کسی را نیافتم . گفتم : خدایا ! به حق پیامبر و اهل بیتش ، کسی که بینایی ام را به من باز گرداند ، به من نشان بده . سپس گفتم : ای هاتف ، به حق خدا قسمت می دهم خود را نشان بده . در این موقع ، ناگهان شخصی ظاهر شد و گفت : من خضر خادم علی (ع ) هستم . بر تو باد دوستی امیرالمؤمنین ، همانا دوستی او خیر دنیا و آخرت است . ای زن همین جا بمان ، وقتی که حاجیان برگشتند ، این سخن را به آنها بگو . آری ، چشم باطن از دوستی علی (ع ) روشن می شود که مهمتر از چشم ظاهر است . مرده را زنده کردن اگر چه معجزه است ولی مرگی به دنبال دارد ، اما دوستی علی (ع ) تو را به حیات جاویدان و ابدی می رساند . پس از مرگ ، جزء زندگان شمرده می شوی . مرگ ، آغاز ظهور روح تو می شود . دوش به دوش ملائکه حرکت می کنی و روحت را مانند دسته گل ، به ملکوت می برند . نکته ای که نباید فراموش کرد ، این که دوستی علی (ع ) تنها لقلقه زبان نیست بلکه آن کس دوست علی (ع ) است که با عمل کردن به احکام اسلام دوستی خود را در عمل به اثبات برساند. 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
🏴 ویژه 🏴 (ع) 🌷 بوی گل محمدی بوی کتاب می دهی هرچه سؤال سخت را زود جواب می دهی شناس نامه تو را در آسمان نوشته اند و با گُل و گلاب و نور گِل تو را سرشته اند چه جاده های روشنی میان حرف های توست هنوز این زمین پر از صدای آشنای توست تو یاد داده ای به ما که می توان پرنده بود تمام عمر مثل رود به سوی او رونده بود 👤شاعر :محمدکاظم مزینانی
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت دهم _همین... نه بیشتر، اندوهی که نفهمیدش چیست و از کجا! ترک جوار پیامبر... رجاء جام شربتش را بر می دارد و نه انگار که پیش از این تمامش را نوشیده وفضل اما هوشیارتر، جام را پر می کند: _به همین آسودگی؟ رجاء قطرات جا مانده بر شارب بلندش را به دو انگشت می گیرد و با شال آویخته بر گردنش پاک می کند: _همراهی، بعد از ماه ها آمد و شد نامه و دعوت و بعد حضور کاروانی از خاصان و خادمان، چندان سهل نمی نماید پسر سهل! فضل لبخندی می زند: _به خدایت قسم من برابر آسودگی، شمشیر و خون می نشانم عموجان! نه تلاش و مداومتی که نهایتش حصول خواست ماست... فضل هر چقدر هم نبوغ و سیاست در آستین داشته باشد، باز زیرکی ابوالحسن را نخواهد فهمید... که به اجبارش رنگ انتخاب زده وهمه را بازی اختیار داده... وگرنه می داند که نیامدنش می شد حکایت پدرم و پدرش... اگرچه هارون بلند اندیشی مرا نداشت وخودش را اسیر به بند کشیدن موسی بن جعفر کرد وتاریخ را تا همیشه علیه خودش شوراند، اما هر خِرَدِ خُردی هم می داند که یکسر جهل است اگر شبی را بی بیم این خاندان صبح کنی... احمق است آن که می پندارد که از شمشیر باید ترسید... حکومتِ شمشیر را می توان برابر سپر گرفت و شمشیر بُران تر آورد، اما... حکم قلب را هیچ سپاهی یارای برابری نیست... رجاء همچنان مشغول گزارش وقایع و سفر است: _آخرین روزهای اقامت مان در مدینه، که تسلیم در رفتار ابوالحسن دیدار آمده بود، و نوشتم تان که عازمیم، خط حضرت خلیفه رسید برای مسیر عزیمت... و ما هم، چنان کردیم که امرتان؛ از مدینه راه بصره گرفتیم و اهواز و یزد و نیشابور... فضل کلاه بلند و از الماس سنگینش را دست غلامی می دهد و دست می برد میان موهای بلند بر شانه ریخته اش: _بگو که اگر غیر از این می کردید، چه آشوبی... رجاء به شوق آمده، کمی جلوتر می نشیند بر تخت و جام کناری و: _قسم به جان خلیفه که عالمی به فدایش، هر ساعت دعاگو بودم از این دور اندیشی و هر ساعت یقینم بیش که جز حضرت شما را خلافت نشاید که درایت و...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا