eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
782 دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
9.1هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر فرزند شما حاضر نیست به ماسه، نمک، مربا، آرد ، ماست، گل، رنگ انگشتی و ... دست بزند ، و یا اگر دستش کثیف شد با اصرار از شما می خواهد که دستش را بشویید، نشانه تمیزی و بهداشت کودک نیست! این رفتار نشانه حساسیت لمسی کودک است و اگر ادامه پیدا کند می تواند منجر به وسواس شود . بازی هایی مثل ماست بازی، رنگ بازی، شن بازی، گل بازی و .... می تواند در دراز مدت این واکنش های لمسی را از بین ببرد.
الگوی اولیه رفتارهای تکانشی و هیجانی کودکان والدین هستند دوستان و رسانه ها آنها را تقویت و تثبیت می کنند هر وقت متعادل نیستید و هیجان منفی دارید از فرزندتان فاصله بگیرید تاآرام شوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عصای پیری 👨‍👨‍👦همه انسان‌ها وقتی پا به سن پیری می‌گذارند، برخی نیازها، از جمله نیاز به حمایت و پشتیبانی، در آن‌ها پررنگ‌تر می‌شود. اگرچه ممکن است والدین از جهت مالی، چندین خانواده را سرپرستی، و نیازهای مالی اطرافیان را برطرف کنند، اما همچنان این نیاز در آنان وجود دارد که از طرف اطرافیان، مخصوصاً فرزندان، حمایت عاطفی شوند. ازاین‌رو امام حسن عسکری علیه‌السلام می‌فرماید: «فرزند، بهترین یار و مددکار انسان است و در مقابل، کسی که فرزندی ندارد، نگون‌بخت و ذلیل خواهد بود». 🌿اگرچه ممکن است فرد دیگری غیر از مادر بتواند نیازهای جسمی کودک را تمام و کمال برآورده کند، اما همچنان نیازهای روانی کودک برآورده نخواهد شد. در مورد والدین در سن پیری نیز همین گونه است. ازاین‌رو اگرچه ممکن است یک خدمتکار، همه نیاز‌های روزمره آن‌ها را تأمین نماید، اما همچنان یک نیاز روانی در آن‌ها باقی می‌ماند. آن‌ها دوست دارند اطرافیان، مخصوصاً فرزندان، با جان‌ودل در این شرایط در کنارشان باشند. 📚 علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۰، ص۲۷۵.
راهکارهای افزایش تاب آوری: 1.شبکه روابط خانوادگی و اجتماعی مان را قدرتمند کنیم 2.بحران ها و مشکلات را بزرگ و حل نشدنی نبینیم 3.در زندگی هدف گذاری کنید. 4.در برابر مشکلات قاطعانه اقدام کنید 5.اعتماد به نفس و عزت نفس تان را تقویت کنید 6.تمرین کنید خوش بین باشید. 7.از سلامت جسم و روح تان مراقبت کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق منی تنها تو...❤️:) صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
🌱«الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَد؛ " نسبت صبر به ایمان مانند نسبت سر به بدن است" ، « وَ لَا خَيْرَ فِي جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا [خَيْرَ] فِي إِيمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ » " همچنان که جسد بدون سر خیری ندارد، ایمان بدون صبر هم خیری ندارد." 🌼کلام امیرالمؤمنین علیه السلام حکمت ۸۲ سلام علیکم صبحتون نورانی⚡️
شخصی برای اولین بار یک کلم دید. اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و... با خودش گفت : حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن...! اما وقتی به تهش رسید وبرگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگهاست... داستان زندگی هم مثل همین کلم هست! ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می زنیم وفکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم. ما دیر می فهمیم که بیشتر غصه‌هایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود.
هرگز از هوش خوب فرزندمان نگوییم، از تلاش زیادش بگوییم. اگر از هوشش گفتیم،‌ دیر یا زود، با هر شکست یا اشتباه، باور خود را به هوش بالایش و به حرف‌های ما از دست خواهد داد. زندگی جایی نیست که شکست یا اشتباه، اجتناب پذیر باشد. اما وقتی از تلاش زیادش گفتیم، اگر هم شکست یا اشتباه کرد، باورش را به خودش از دست نمی‌دهد. بلکه تصمیم می‌گیرد که بهتر و بیشتر تلاش کند. هر شکستی او را محکم‌تر و پرتلاش‌تر خواهد کرد. ضمن اینکه به تدریج خواهد آموخت، که چیزی باعث افتخار است که برای تلاشش،‌ زحمت کشیده باشد. نه چیزی که با آن، به دنیا آمده باشد.
راه‌کارهای کمک به کودکان خشن و عصبانی 🔸از تنبیه‌های غیرعلمی دوری کنید 🔸نقش‌تون رو به خوبی ایفا کنید. یک مدل مناسب که می‌تونه عصبانیتش رو کنترل و مدیریت کنه. 🔸پاداشی رو برای رفتارهای غیر خشن در نظر بگیرید. 🔸خودتون الگوی خوبی واسش باشید. 🔸والدینی خونگرم و حامی باشید. 🔸به فرزندتون مهارت‌های رفتاری رو آموزش بدید و اونا رو مدل کنید. 🔸جایگزین‌هایی رو برای خشم و عصبانیت پیدا کنید و به فرزندتون بیاموزید. 🔸خیلی شفاف با بچه‌تون در مورد احساسات صحبت کنید. بهش کمک کنید تا احساسات خودشو به روشی سالم و مناسب بیان کنه و همه راه‌های مناسب برای مدیریت خشم رو درنظر بگیره. 🔸مهارت‌های خودتون رو در تربیت اونا افزایش بدید. 🔸هرگونه اضطراب و استرس رو حذف کنید. 🔸همیشه بعد از بروز خشم به خود و فرزندتون وقت استراحتی بدید. این کار باعث فروکش کردن عصبانیت و ایجاد آرامش می‌شه.
🌺 پوشش مناسب برای زن، به چه معناست؟ یعنی این زن است به او کار نداشته باشید. ✍🏻جواد محدثی 🔹هیچ باغبانی را سرزنش نمی کنند که چرا دور باغ خود حصار و پرچین کشیده است، چون باغ بی دیوار از آسیب مصون نیست و میوه و محصولی برای باغبان نمی ماند. هیچ کس هم با نام «آزادی » دیوار خانه خود را برنمی دارد و شب ها در حیاطش را باز نمی گذارد، چون خطر رخنه ی دزد، جدی است. 💎 هیچ صاحب گنج و گوهری هم جواهرات خود را بدون حفاظ در معرض دید رهگذران نمی گذارد تا بدرخشد، جلوه کند و چشم و دل برباید، چون خود ربوده می شود. 💍. . اگر در شیشه ی عطر را باز بگذارید، عطرش می پرد. اگر! رشته ی مرواریدت را در کمد و صندوق نگذاری و در آن را نبندی، گم می شود. اگر! در مقابل پنجره ی خانه ات، توری نزنی، از نیش پشه ها و مزاحمت مگس ها در امان نخواهی بود. وقتی راه ورود پشه ها🦗 را می بندی، خود را « » ساخته ای، «» و زندانی. 🔸وقتی در خانه را می بندی، یا پشت پنجره ی اتاقت پرده می آویزی، خانه خود را از ورود بیگانه و نگاه های مزاحم در پناه قرار داده ای، نه که خود را در قید و بند و حصار افکنده باشی. 👌 اگر برای ایمنی از خطرها و آسودگی از مزاحمان، خود را بپوشانی، نه کسی ایراد می گیرد و نه اگر هم ایراد بگیرد، اعتنا می کنی، چرا که سخنش را بی منطق و ناآگاهانه می دانی و می بینی. 🔸اینکه «دل باید پاک باشد»، بهانه ای برای گریز جاهلانه از همین مصونیت است و آویختن به شاخه ی «لاقیدی» وگرنه از دل پاک هم نباید جز نگاه و رفتار پاک برخیزد. ظاهر، آینه ی باطن است و . . . «». 🌸 زن به خاطر و کرامتی که دارد بماند و خود را حراج نکند و در بازار سوداگران شهوت، خود را به بهای چند نامه و نگاه و لبخند . ⚠️ زن به خاطر که دارد، نباید در دست های خشن کامجویان دیو سیرت، که و عشق به چهره دارند، شود و پس از آن که گل عصمتش را چیدند، او را دور اندازند، یا زیر پاشان له کنند. 🔸زن به خاطر که دارد و میراث دار پاکی مریم است، و آلوده ی به گردد. گوهر عفاف و پاکی، کم ارزش تر از طلا و پول و محصول باغ و وسایل خانه نیست. 😈دزدان ایمان و غارتگران شرف نیز فراوانند. 👈 سادگی و است که کسی خود را در معرض دید و تماشای های‌مسموم و چشم های ناپاک قرار دهد و به دلبری و جلوه گری بپردازد و خیال کند بیماردلان و رهزنان عفاف را به نمی اندازد و از زهر نگاه ها و نیش های‌شهوت در امان می ماند! ⚠️ کردن همه ی دیوارها و برداشتن همه ی پرده ها و باز گذاشتن همه ی پنجره ها، نشانه ی اندیشی است، نه است ! می گویی نه؟ به طومار کسانی نگاه کن که پس از رسوایی و بی آبرویی، با دو دست پشیمانی بر سر غفلت خویش می زنند و بر جهالت خود لعنت می فرستند. 👈کسی که از «» نگریزد « » می شود! 🔸آنکه ایمان را به لقمه ای نان می فروشد، آنکه یوسف زیبایی را با چند سکه ی قلب عوض می کند، آنکه «» را جلوی صدها گرگ🐺 گرسنه می برد و به تماشا می گذارد، روزی هم «پشت دیوار ندامت » اشک حسرت 😥بر خواهد ریخت. در آخرت هم به 🔥 خود خواهد سوخت. 🔸از اول که ی_عفاف و است، نباید گذاشت چرکابه ی گناه بر آن بپاشد. از اول باید مواظب بود این کاسه ی چینی نشکند و این جام بلورین ترک بر ندارد. از اول نباید به پای بیگانه، اجازه ی ورود به مزرعه نجابت داد که بوته عصمت را لگدمال کند. ولی . . . است و بی ثمر، وقتی که و شد!!"🥀
1_838240515.mp3
21.06M
🍃 سـه کار است که باید هر روز آن را انجام دهد: ¹.خواندن دعای عـهد ².دعای ‌فرج ³.سه بار سوره توحید و هدیه آن ها به امام زمان "عج"🍃 🎧دعای عهد با نوای 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🌺🌸🌺🌸🌺 ✨از امام صادق (ع)روایت است: ⚡️هرکہ چهل صباح دعای عهد رو بخواند، از یاوران حضرت مهدی (عج)باشد واگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدا او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد وحق تعالی بہ هر ڪلمہ هزار حسنه او را ڪرامت فرماید وهزار گناه از او محو نماید⚡️ ⛅️آغاز روز با دعای دلنشین عهد⛅️ ☘🌹☘🌹☘ بسم اللّه الرحمن الرحيم اَللّـهُمَّ رِبَ النّورِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ والإنجيل وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ والأنبياء وَالْمُرْسَلينَ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْاَلُكَ بِوَجْهِکَ الْكَريمِ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنيرِ وَمُلْكِكَ الْقَديمِ، يا حَيُّ يا قَيُّومُ اَسْاَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي اَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَالاَْرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذي يَصْلَحُ بِهِ الاَْوَّلُونَ والآخرون، يا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً حينَ لا حَيَّ يا مُحْيِيَ الْمَوْتى وَمُميتَ الاَْحْياءِ، يا حَيُّ لا اِلـهَ اِلّا اَنْتَ، اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِْمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بأمرك صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ و عَلى آبائِهِ الطّاهِرينَ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنّي وَعَنْ والِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَما اَحْصاهُ عِلْمُهُ وأحاط بِهِ كِتابُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ في عُنُقي، لا اَحُولُ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً، اَللّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأعوانه وَالذّابّينَ عَنْهُ وَالْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلينَ لأوامره وَالُْمحامينَ عَنْهُ، وَالسّابِقينَ اِلى اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، اَللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَيْني وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذي جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فأخرجني مِنْ قَبْري مُؤْتَزِراً كَفَنى شاهِراً سَيْفي مُجَرِّداً قَناتي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَالْبادي، اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ، وَاكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وأوسع مَنْهَجَهُ وَاسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ، وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ وَاشْدُدْ اَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّـهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، وَاَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَاِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : (ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِي النّاسِ) فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتّى لا يَظْفَرَ بِشَيْء مِنَ الْباطِلِ إلّا مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَأسِ الْمُعْتَدينَ، اَللّـهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ، اَللّـهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، اِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً وَنَراهُ قَريباً، بِرَحْمَتِـكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ . ☘🌹☘🌹☘ سه مرتبه میگویی : اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ يا مَوْلاىَ یاصاخب الزمان التماس دعا 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
بدون تو هرگز « قسمت یازدهم » علی بی درنگ از حالت نیم خیز، بلند شد و اومد طرف من ... خم شد جلوی همه دست چپم رو بوسید ... و لبخند ملیحی زد–خسته نباشی خانم ... من از طرف بچه ها از شما معذرت می خوام... و بدون مکث، با همون خنده برای سلام و خوش آمدگویی رفت سمت مهمون ها ... هم من، هم مهمون ها خشک مون زده بود.... بچه ها دویدن توی اتاق و تا آخر مهمونی بیرون نیومدن ... منم دلم می خواست آب بشم برم توی زمین ... از همه دیدنی تر، قیافه پدرم بود ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد... اون روز علی ... با اون کارش همه رو با هم تنبیه کرد ... این، اولین و آخرین بار وروجک ها شد ... و اولین و آخرین بار من....... این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم ... دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم ... هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟... اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت ... عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود ... توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد خونه مون... پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد ... دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم ... علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود... بعد از کلی این پا و اون پا کردن ... بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد ... مثل لبو سرخ شده بود... –هانیه ... چند شب پیش توی مهمونی تون ... مادر علی آقا گفت ... این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه... جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم ... به زحمت خودم رو کنترل کردم... –به کسی هم گفتی؟... یهو از جا پرید... –نه به خدا ... پیش خودمم خیلی بالاو پایین کردم... دوباره نشست ... نفس عمیق و سنگینی کشید... –تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم... با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم. - اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید. هر کاری بتونم می کنم. گل از گلش شکفت. لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد. توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود، موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن. البته انصافاً بین ما چند تا خواهر، از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود. حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود. خیلی صبور و با ملاحظه بود. حقیقتاً تک بود. خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت. اسماعیل، نغمه رو دیده بود. مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید. تنها حرف اسماعیل، جبهه بود. از زمین گیر شدنش می ترسید. این بار، پدرم اصلاً سخت نگرفت. اسماعیل که برگشت. تاریخ عقد رو مشخص کردن و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن. سه قلو پسر. احمد، سجاد، مرتضی. و این بار هم علی نبود... این بار هم موقع تولد بچه ها علی نبود. زنگ زد، احوالم رو پرسید. گفت؛ فشار توی جبهه سنگینه و مقدور نیست برگرده. وقتی بهش گفتم سه قلو پسره. فقط سلامتی شون رو پرسید. - الحمدلله که سالمن. - فقط همین. بی ذوق. همه کلی واسشون ذوق کردن. - همین که سالمن کافیه. سرباز امام زمان رو باید سالم تحویل شون داد. مهم سلامت و عاقبت به خیری بچه هاست. دختر و پسرش مهم نیست. همین جملات رو هم به زحمت می شنیدم. ذوق کردن یا نکردنش واسم مهم نبود. الکی حرف می زدم که ازش حرف بکشم. خیلی دلم براش تنگ شده بود. حتی به شنیدن صداش هم راضی بودم. زمانی که داشتم از سه قلوها مراقبت می کردم. تازه به حکمت خدا پی بردم. شاید کمک کار زیاد داشتم اما واقعاً دختر عصای دست مادره. این حرف تا اون موقع فقط برام ضرب المثل بود. سه قلو پسر. بدتر از همه عین خواهرهاشون وروجک. هنوز درست چهار دست و پا نمی کردن که نفسم رو بریده بودن. توی این فاصله، علی یکی دو بار برگشت. خیلی کمک کار من بود. اما واضح، دیگه پابند زمین نبود. هر بار که بچه ها رو بغل می کرد، بند دلم پاره می شد. ناخودآگاه یه جوری نگاهش می کردم. انگار آخرین باره دارم می بینمش. نه فقط من، دوست هاش هم همین طور شده بودن. برای دیدنش به هر بهانه ای میومدن در خونه. هی می رفتن و برمی گشتن و صورتش رو می بوسیدن. موقع رفتن چشم هاشون پر اشک می شد. دوباره برمی گشتن بغلش می کردن. همه. حتی پدرم فهمیده بود. این آخرین دیدارهاست. تا اینکه واقعاً برای آخرین بار رفت....... حالم خراب بود. می رفتم توی آشپزخونه، بدون اینکه بفهمم ساعت ها فقط به در و دیوار نگاه می کردم. قاطی کرده بودم.
☘️ گل‌های بهشتی 🔻 قالَ رَسُولُ‌اللهِ (صَلَّی‌اللهَ‌عَلَیهِ‌وَ‌آلِه): «إنَّ الوَلَدَ الصَّالِحَ رَیحَانَةٌ مِن رَیَاحِینِ الجَنَّةِ.» ✍️ رسول‌خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمودند: «فرزند صالح، گلی از گل‌های بهشت است.» 🔆 طبق فرمایش رسول‌خدا (صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله) فرزندان ما گل هستند؛ بنابراین خانه‌ای که پر از بچه باشد، گلستان است. 📚 الکافی، ج 6، ص 3.
🔲 السلام علیک یا روح الله 🔲 ⬛️🏴⬛️🏴⬛️🏴⬛️ یارب قوام راه خمینی مدام باد  جاوید رهبر ره و خط قیام باد هجر امام؛ جان ودل از مومنین شکست  بر جان آن شکسته دلان صد سلام باد 🏴 سالروز رحلت جانسوز امام خمینی (ره) تسلیت باد. 🏴
آهنگران سالگرد امام حرم امام رضا.mp3
10.65M
🔲 السلام علیک یا روح الله 🔲 ⬛️ مداحی حاج صادق آهنگران 🏴 سالگرد ارتحال امام
💢تبیین برای مقابله با تحریف 🔹سی‌وچهار سال از ارتحال ابرمرد دوران معاصر و رهبر بزرگ‌ترین انقلاب مردمی جهان، حضرت امام خمینی(ره) می‌گذرد. امامی که نه تنها راهبری بزرگ و حکیم بود، بلکه متفکری بی‌بدیل و بنیانگذاری نواندیش و تحول‌آفرین بود.  🔸امام خمینی(ره) از سال‌های آغازین مبارزه در دهه چهل تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 و پس از آن در دوره‌ای که سیطره تبلیغاتی و رسانه‌ای غرب و نظام سلطه بر افکار عمومی جهان امری انکارناپذیر بود و صداهای مخالف جریان سلطه، توان و امکان عرض اندام در برابر آن را نداشتند، به تنهایی و با ایمان و اراده قلبی قدم در راهی گذاشت که مسیر تاریخ بشر را دستخوش تغییر و دگرگونی کرد. امام(ره) در آن شرایط سخت و دشوار خود یک رسانه شد برای به اوج رساندن پیام آزادی‌خواهان و ظلم‌ستیزان و امروز آثار این حرکت عظیم در جای جای جهان قابل مشاهده است. 🔹نقش‌آفرینی و اثرگذاری امام راحل(ره) و بر هم زدن نقشه‌های شوم استکبار جهانی که نمونه بارز و نقطه عطف آن در پیروزی انقلاب اسلامی به منصه ظهور رسید، دشمنان را بر آن داشت تا برای مقابله با این موج روزافزون، از حمله به انقلاب امام تا تهاجم به جمهوری اسلامی ایران، از جنگ روانی علیه شخصیت آن مرد الهی تا تحریف مکتب او از هیچ کوششی دریغ نکنند. 🔸امام خامنه‌ای خلف صالح خمینی کبیر 25 سال پس از عروج آن مرد بزرگ در سالروز رحلتش هشدار دادند: «آنچه امروز به شما عرض می‌کنم تحت عنوان «تحریف شخصیت امام» است. آیا شخصیت‌ها هم قابل تحریفند؟ معمولاً عنوان تحریف را و اصطلاح تحریف را درباره‌ تحریف متون به کار می‌بریم؛ آیا شخصیت‌ها را هم می‌شود تحریف کرد؟ بله. تحریف شخصیت‌ها به این است که ارکان اصلی شخصیت آن انسان بزرگ، یا مجهول بماند، یا غلط معنا شود، یا به‌صورت انحرافی و سطحی معنا شود؛ همه‌ اینها برمی‌گردد به تحریف شخصیت. شخصیتی که الگو است، امام و پیشوا است، رفتار او، گفتار او برای نسل‌های بعد از خود او راهنما و رهنمود است، اگر تحریف شود زیان بزرگی به‌ وجود خواهد آمد.» 🔹آثار و نشانه‌های این تحریف از سال‌های گذشته در فضای رسانه‌ای و مجازی برای تغییر باور عمومی به ویژه دستکاری ذهنی نسل جوان درباره انقلاب و امام(ره) آغاز شده و می‌خواهد با سرپوش گذاشتن بر ابعاد مهم شخصیتی، دیدگاه‌ها، باورها و گام‌های بزرگی که او برای ملت ایران برداشت، چهره‌ای تحریف شده از امام بسازد تا نسل‌های امروز و فردا با او بیگانه باشند و در پرتو آن ماهیت انقلاب اسلامی را نیز زیر سؤال ببرد. 🔸یکی از محورهای مهم جهاد تبیین در این روزها و همیشه باید معرفی و بازشناساندن رهبر کبیر انقلاب و اندیشه‌های ناب او به نسل‌های جدید باشد. چرا که صحبت از امام(ره) بهترین تبیین برای انقلاب اسلامی است.  
عوامل اضطراب در نوزادان 📌 دو عامل در پریشانی و ترس فرزندان اثرگذار است: 🧠 عامل اول، «رشد ظرفیت حافظه» است. در نیمۀ دوم سال اول زندگی، نوباوگان در به یادآوردن رویدادهای گذشته و مقایسه‌ گذشته با حال تواناتر می‌شوند. این تغییر رشدی، باعث می‌شود کودک شیرخوار رویدادهای غیرمعمول مانند عدم حضور والدین را کشف و بعضی وقت‌ها از آن‌ها پریشان شود. همچنین صورتک ترسناک که به چهرۀ نوباوه‌ی چهارماهه لبخند می‌آورد، غالباً نوباوه‌ی هشت ماهه را بیمناک و پریشان می‌کند؛ اما به تدریج با بیشتر شدن سن، کودک می‌تواند بازگشت والدین غایب را پیش‌بینی و به همین دلیل از اضطرابش نیز کاسته می‌شود. 💪🏻 عامل دوم، عدم رشد «خوداتکایی» در کودک است. کودکان یک‌ساله هنوز تا حدود زیادی متکی به مراقبت بزرگ‌سالان هستند؛ ولی کودکان ۲ یا ۳ ساله می‌توانند به سراغ ظرف غذا یا قفسۀ اسباب‌بازی بروند. همچنین کودکان 3 ساله می‌توانند خواسته‌ها و احساسات خود را از راه گفتار، بیان کنند؛ بنابراین اتکای آن‌ها به والدین کمتر می‌شود و عدم حضور والدین باعث پریشانی آنان نمی‌گردد. 📚برگرفته از کتاب زمینه‌ روان‌شناسی هیلگارد
🌿 مراقبات شب پانزدهم ماه ذی‌القعده ▪️از كارهاى مهم اين ماه عمل شب نيمۀ آن است. از پيامبر اکرم صلّى الله عليه و آله و سلّم روايت شده است كه: ⭐️ «شب پانزدهم ماه ذى‌القعده شب مباركى است. خداوند در آن با رحمت به بندگان مؤمنش می‌نگرد. پاداش كسى كه در آن با عمل از خداوند فرمانبردارى كند، مانند پاداش صد روزه‌دار ملازم مسجد كه به اندازۀ يک چشم به هم زدن نيز نافرمانى خدا را ننموده‌‏اند، می‌باشد.» ▪️بنابراين انسان بايد در نيمه شب مشغول به طاعت خداوند شده و به دعا و نماز بپردازد. زيرا روايت شده است: ⭐️ «كسى در اين شب چيزى از خدا نمی‌خواهد مگر اين كه به او عنايت مى‌‏فرمايد» ▪️اگر انسان به كسى چنين وعده‏‌هايى بدهد، بی‌تفاوت از كنار اين وعده‌‏ها نخواهد گذشت. به خصوص اگر بداند كه او مى‏‌تواند به وعده‌‏هاى خود عمل نمايد. و همين كه احتمال توانايى بر انجام وعده‏‌هاى او را بدهد، براى عمل كردن به دستورات او كافى است. زيرا پاداش خيلى بزرگ است، پاداشى چون پاداش صد ملازم مسجد كه در عمر خود حتّى در يک چشم به هم زدن نيز نافرمانى خدا را ننموده‌‏اند. اين پاداش قابل مقايسه با هيچ يک از سعادت‌ها، دارایی‌ها و شادی‌هاى دنيا نيست. و وقتى كه سود زياد باشد، گرچه احتمال آن ضعيف هم باشد، عقل حكم به انجام آن عمل براى رسيدن به آن سود مى‏‌كند. كه در اينجا احتمال سود ضعيف هم نيست. زيرا «اخبار تسامح» در دليل اعمال مستحبّى سند اين روايت را معتبر گردانيده و احتمال آن قوى مى‏‌شود. ▪️به رغبت و اشتياق خود براى به دست آوردن كالاهاى اين دنياى پستى كه بقائى نداشته، با تلخی‌هاى فراوان همراه و مانع رسيدن نور است بنگر و ببين براى رسيدن به آن و اندوختن آن با احتمال ضعيفى، وطن، آسايش و خانواده را ترک و به مسافرت مى‏‌روى. بيابان‌هاى وسيع را در نورديده، درياها را زير پا گذاشته و از جنگل‌ها عبور مى‏‌كنى و نهايت آرزوى تو اين است كه مثلًا از اين سفرها به هزار دينار برسى. درحالى كه احتمال مى‏‌دهى به آرزوى خود نرسيده و حتّى مال، جان و آبرويت به خطر افتاده و يا با مرگ دست و پنجه نرم كنى ولى باز هم حاضر نيستى از هدف خود دست برداشته و با اين عذرها از جديّت و تلاش دست بردارى. ▪️پس با توجّه به اين كه نعمت‌هاى آخرت پايدار و بدون هيچ رنجى است و با اين گونه اعمال بطور يقين مى‌‌توان به آن رسيد، چرا عمل نمى‏‌كنی؟ و اگر نقص در خود انسان باشد نيز می‌توان آن را رفع كرده و سپس به انجام عمل پرداخت. آيا در اين صورت بی‌تفاوتى در مقابل اين پاداش‌ها علّتى جز ضعف ايمان يا بيمارى قلب كه ناشى از حبّ دنياست، خواهد داشت؟ 🍃 ويژگى طاعت و عبادت اين شب ‏ ▪️طاعت و عبادت، در اين شب از اين جهت كه مشهور نبوده و مردم كمتر، در آن به طاعت خدا مشغول مى‏‌گردند، آن را از ساير شب‌هاى مشهور ممتاز مى‏‌گرداند كه اين مطلب نزد اهل مراقبت مهم است. ▪️زيرا توجّه، در زمان غفلت عموم، از مراقبات مهم و باعث سرعت اجابت است. و نيز اعمال نزد خداوند بزرگ‌تر و به قبول نزديک‌تر و اجر بيشترى دارد. ▪️پس با تمام جدیّت و اشتياق براى اجابت دعوت منادى به كرامت خداى متعال اقدام نموده، فرصت را غنيمت شمار و از خواب برخيز. ▪️چون به زودى مصيبت مرگ سراغت می‌آيد كه بعد از آن نمى‏‌توانى ذرّه‏‌اى از اين منافع بزرگ را به دست آورى. هنگام ديدن فرشته مرگ بيدار شده و يک سال مهلت مى‏‌خواهى، ولى مى‏‌گويد سال‌هاى زيادى را از دست دادى. مى‏‌گويى: يک روز. مى‏‌گويد: روزهاى زيادى را سپرى كردى. به يک ساعت راضى می‌شوى ولى اين فرصت را به تو نمى‏‌دهد. و با افسوس زياد به خاطر از دست دادن ايّام فرصت و زمان مهلت مى‏‌ميرى. چه افسوس سخت و چه اندوه جانكاهى! 📗 المراقبات - میرزا جواد آقا ملکی تبریزی