۲۵ - فصل بیست و چهارم.m4a
5.39M
#اختصاصی #فصل_بیستوچهارم
#کتاب_صوتی_کهکشان_نیستی
🌸 زندگینامه عارف کامل حضرت آیت الله سیدعلی آقای قاضی 🌸
🌀 صوت شماره ۲۵ ( از زبان رخشنده سادات در مورد رشد آیت الله قاضی و وفات سید مرتضی کشمیری سال ۱۳۲۳ ه.ق )
#آیت_الله_قاضی #معرفت #کربلا #سید_مرتضی_کشمیری #وبا #همسر #ازدواج
_._._._._._🌸_._._._._.
هدیه صلوات نثار روح مطهر این عارف ، نویسنده و تمامی زحمتکشان این اثر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔻پخش از کانال #دایی_رضا
http://eitaa.com/joinchat/878706709C93902231a1
#معرفی #معرفت
بخش بیستوچهارم #داستان
درجه ی بالای 🌸 #آیة_الله_حاج_سید_علی_شوشتری 🌸 و جناب #شیخ_انصاری در گفتگو های این حکایت
صاحب #دار_السّلام میگوید:
🌹 #میرزا_حبیبالله_رشتی از پسر #سیّد_علی_شوشتری نقل میکند که گفت:
✅ در وبائی که در سالهای دهه ۱۳۷۰ ق شایع شد،
❌ جناب #سیّد_علی_شوشتری را در اواسط شب ناخوشی #وبا عارض شد و چون حالت او را پریشان دیدم و ضعف پیری و عبادت هم در او زیاده بر آن بود، از ترس آنکه مبادا تا صبح نماند و شیخ انصاری از ما مؤاخذه نماید که چرا جهت عیادت به او اطّلاع ندادیم،
🕯 فانوس را از برای اعلام شیخ روشن کردیم،
⁉️ سیّد چون ملتفت شد، فرمود چه خیال دارید؟
💠 عرض کردیم، اراده داریم شیخ را باخبر کنیم،
✅ گفت: حاجت به آن نیست، شیخ الان تشریف میآورد، چراغ را خاموش کنید و بنشینید.
💥 چون فانوس را خاموش کرده، نشستیم، لحظهای نگذشته آواز حلقۀ در بلند شد،
✅ سپس سیّد فرمود که: شیخ است، در را بگشائید؛
چون در را بگشودیم، شیخ را با #ملّا_رحمت_الله در پشت در دیدیم،
🔺شیخ فرمود: حال سیّد علی چگونه است؟
عرض کردیم حالا که مبتلا شده، خدا رحم کند إنشاءالله؛ فرمود: باکی نیست إنشاءالله، و داخل گردید.
🌹 چون سیّد را در این حال دید، فرمود: نگران نباش، خوب میشود إنشاءالله؛
❌ سیّد عرض کرد که از کجا میگوئی؟
✅ فرمود که: خواستهام که تو بعد از من بمانی و بر جنازۀ من نماز کنی؛ عرض کرد که چرا این را خواستی؟
🍀 فرمود: حالا که شده؛
☺️ پس نشست و قدری سؤال و جواب و مطایبه کردند و شیخ برخواست؛
🌷 فردای آنروز شیخ بعد از درس در بالای منبر فرمود: حاج سیّد علی را میگویند ناخوش است، هرکس از طلّاب به عیادت او میخواهد برود، با من بیاید و از منبر به زیر آمده با جملگی از طلّاب به خانۀ سیّد رفت؛
☘ راوی گوید: چون وارد گردید، مانند کسی که خبر ندارد از سیّد احوالپرسی نمود.
❌ من خواستم عرض کنم: شیخنا شما دیشب تشریف آوردید و از حال سیّد اطلاع دارید
✅ که ناگاه سیّد را دیدم که انگشت به دندان گزیده و اشاره کرد، دانستم رضایت ندارد، لذا سکوت کردم؛ بعد هم سیّد عافیت یافت و بر جنازۀ شیخ نماز کرد أعلیالله مقامهما.
🔺 پانوشت :
برخی نکات این داستان:
در این حکایت ، جناب سید علی شوشتری با آن که در سختی بیماری به سر میبردند
ولی از آمدن شیخ انصاری خبر دادند و حتی خبر از کوبیدن در توسط شیخ دادند.
✅ این مطلب یکی اِخبار از آینده و یکی ارتباط باطنی با شیخ انصاری و یکی دیدن پشت دیوار و حجاب را گویاست.
✅ از طرفی مستجاب الدعوه بودن شیخ انصاری و سرّ نگهدار بودن وی هویداست.
🔺 از منظر دیگر، مشخص میشود کتمان خیلی از روابط معنوی در پیشگاهِ عموم، رویه علمای ربانی بوده است.
و نکتهی دیگر،دعای شیخ، گویای شیفتگی و ارادت شیخ انصاری نسبت به جناب سید علی بوده که خواستار خواندن نماز میتِ خویش توسط سیدعلی شوشتری می باشد.
_-_-_-_-_-_-_-🌹-_-_-_-_-_-_-
📜 معرفی عارفان راستین به مرور از کانال #دایی_رضا به صورت کاملا #اختصاصی منتشر خواهد شد ان شالله.
@daeireza