eitaa logo
دایی رضا
2.2هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
3.5هزار ویدیو
91 فایل
🟡کانالی اخلاقی_اجتماعی 💠به دنبال زمینه سازی #ظهور 💠 🟢کانال صمیمی " #دایی_رضا "🟢 🔴 نیمه محرمانه 🔴 🌸مختصر، جذاب و جدید🌸 🆔لینک کانال: http://eitaa.com/joinchat/878706709C93902231a1 . 💠🌸💠🌸💠 .
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۵ - فصل بیست و چهارم.m4a
5.39M
🌸 زندگینامه عارف کامل حضرت آیت الله سیدعلی آقای قاضی 🌸 🌀 صوت شماره ۲۵ ( از زبان رخشنده سادات در مورد رشد آیت الله قاضی و وفات سید مرتضی کشمیری سال ۱۳۲۳ ه.ق ) _._._._._._🌸_._._._._. هدیه صلوات نثار روح مطهر این عارف ، نویسنده و تمامی زحمتکشان این اثر 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🔻پخش از کانال http://eitaa.com/joinchat/878706709C93902231a1
بخش بیست‌وچهارم درجه ی بالای 🌸 🌸 و جناب در گفتگو های این حکایت صاحب می‌گوید: 🌹 از پسر نقل می‌کند که گفت: ✅ در وبائی که در سالهای دهه ۱۳۷۰ ق شایع شد، ❌ جناب را در اواسط شب ناخوشی عارض شد و چون حالت او را پریشان دیدم و ضعف پیری و عبادت هم در او زیاده بر آن بود، از ترس آنکه مبادا تا صبح نماند و شیخ انصاری از ما مؤاخذه نماید که چرا جهت عیادت به او اطّلاع ندادیم، 🕯 فانوس را از برای اعلام شیخ روشن کردیم، ⁉️ سیّد چون ملتفت شد، فرمود چه خیال دارید؟ 💠 عرض کردیم، اراده داریم شیخ را باخبر کنیم، ✅ گفت: حاجت به آن نیست، شیخ الان تشریف می‌آورد، چراغ را خاموش کنید و بنشینید. 💥 چون فانوس را خاموش کرده، نشستیم، لحظه‌ای نگذشته آواز حلقۀ در بلند شد، ✅ سپس سیّد فرمود که: شیخ است، در را بگشائید؛ چون در را بگشودیم، شیخ را با در پشت در دیدیم، 🔺شیخ فرمود: حال سیّد علی چگونه است؟ عرض کردیم حالا که مبتلا شده، خدا رحم کند إن‌شاءالله؛ فرمود: باکی نیست إن‌شاءالله، و داخل گردید. 🌹 چون سیّد را در این حال دید، فرمود: نگران نباش، خوب می‌شود إن‌شاءالله؛ سیّد عرض کرد که از کجا می‌گوئی؟ ✅ فرمود که: خواسته‌ام که تو بعد از من بمانی و بر جنازۀ من نماز کنی؛ عرض کرد که چرا این ‌را خواستی؟ 🍀 فرمود: حالا که شده؛ ☺️ پس نشست و قدری سؤال و جواب و مطایبه کردند و شیخ برخواست؛ 🌷 فردای آن‌روز شیخ بعد از درس در بالای منبر فرمود: حاج سیّد علی را می‌گویند ناخوش است، هرکس از طلّاب به عیادت او می‌خواهد برود، با من بیاید و از منبر به زیر آمده با جملگی از طلّاب به خانۀ سیّد رفت؛ ☘ راوی گوید: چون وارد گردید، مانند کسی که خبر ندارد از سیّد احوال‌پرسی نمود. ❌ من خواستم عرض کنم: شیخنا شما دیشب تشریف آوردید و از حال سیّد اطلاع دارید ✅ که ناگاه سیّد را دیدم که انگشت به دندان گزیده و اشاره کرد، دانستم رضایت ندارد، لذا سکوت کردم؛ بعد هم سیّد عافیت یافت و بر جنازۀ شیخ نماز کرد أعلی‌الله مقامهما. 🔺 پانوشت : برخی نکات این داستان: در این حکایت ، جناب سید علی شوشتری با آن که در سختی بیماری به سر میبردند ولی از آمدن شیخ انصاری خبر دادند و حتی خبر از کوبیدن در توسط شیخ دادند. ✅ این مطلب یکی اِخبار از آینده و یکی ارتباط باطنی با شیخ انصاری و یکی دیدن پشت دیوار و حجاب را گویاست. ✅ از طرفی مستجاب الدعوه بودن شیخ انصاری و سرّ نگهدار بودن وی هویداست. 🔺 از منظر دیگر، مشخص میشود کتمان خیلی از روابط معنوی در پیشگاهِ عموم، رویه علمای ربانی بوده است. و نکته‌ی دیگر،دعای شیخ، گویای شیفتگی و ارادت شیخ انصاری نسبت به جناب سید علی بوده که خواستار خواندن نماز میتِ خویش توسط سیدعلی شوشتری می باشد. _-_-_-_-_-_-_-🌹-_-_-_-_-_-_- 📜 معرفی عارفان راستین به مرور از کانال به صورت کاملا منتشر خواهد شد ان شالله. @daeireza