برگی از دفتر معرفت
🌟گلچینی از خطبه همام. 💠 در کلمات آقا امیرالمومنین علیه السلام در خطبه همام و در کتاب شریف اصول کافی
🔹🔸🔹🔸🔹
🚨نکته اخلاقی و تربیتی
🍃لاَ تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُون؛َ یعنی چه؟
❓ آیا اگر کسی از ما #تعریف کرد، مورد مواخذه خدا قرار می گیریم؟! بله. آخه من چه کنم؟! 👈مگر ما نمیتوانیم جلوی تعریف کردن را بگیریم؟چرا گذاشتیم بگوید!
🚨اگر یک نفر به ما فحش بدهد، به ما #جسارت کند ما جلویش را میگیریم یا نمیگیریم؟ حاضر میشوید یک نفر به شما و پدر و مادرتان جسارت کند و شما بنشینید؟
⚠️بله اگر کسی از ما #تعریف کرد و ما گوش دادیم و حرفش را رد نکردیم و خودمان را ضدعفونی نکردیم این یک گناه است، لذا می گوییم:
👈لاَ تُؤَاخِذْنَا بِمَا يَقُولُونَ، خدایا به واسطه این تعریف هایی که از ما میکنند ما را قیامت #مواخذه نکن.
✅ با چهار سال نماز شب خواندن و گریه کردن و روضه آمدن کار تمام نیست، #ادامه دادن و #خودسازی لازم است.
🍃وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِي وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِي، خدایا تو #قوی هستی من ضعیفم، همه ضعیفند تو قوی هستی، من جاهلم تو #عالمی، حلم کردی با من و آبرویم را نبردی...
🔻 اما اگر بدانیم چه قدر با این #تعریفها روح ما خراب می شود، پا میشویم میرویم و یا بر میگردیم به او میگوییم آقا نگو، خانم نگو، منو بدبخت نکن، این گناهه، داری منو نابودم میکنی. این #نشانه مردان خدا و #متقین است و نمونه هایش را دیده ایم.
🍃خدا رحمت کند مرحوم امام خمینی رحمة الله را، واقعا در زمان ما ایشان بعد از معصومین علیهم السلام #پیشوا بودند، وقتی انسان روحیات این مرد را می بیند،
متوجه میشود که خیلی #اهل_عمل بود، خیلی متّصف به صفات خوب بود.
🔶 خدا بی جهت #محبتش را در دل علما و مراجع و مومنین قرار نداده بود، شخصیتی مثل آیة الله بهجت از ایشان چه تعریف و تمجیدی کرده بودند.
🍃مرحوم آیة الله مرندی از شاگردان درجه یک مرحوم قاضی با آن کمالات با مرحوم علامه طباطبایی هم دوره بودند، وقتی اسم امام خمینی رحمة الله میآمد فریاد میزد که ایشان در #قله_عرفان است، با این که امام خمینی رحمة الله را ندیده بودند . وقتی کلمات امام را می شنیدند چنان تعجب می کرد و لذت می برد که می فرمود مگر حوزه علمیه این طوری تربیت می کند؟
در محضر استاد
🍃نشر مطالب استاد، بلامانع است
https://eitaa.com/daftaremarefat
https://sapp.ir/bargiazdaftaremarefat
#مباحثه
#مجاهده
🍃مرحوم آیت الله قزوینی برای موضوعی که از قزوین راهی کاشان شده بود، با مرحوم ملامحسن کاشانی و علامه فیضی، درباره موضوعی بحثشان میشود، #بحث_علمی، [نه جرّ و بحث ما که نفسی و شیطانیست]،
🍃ایشان یک نظری داشتند و طرف مقابل نظر دیگری.پس از اتمام بحث، مرحوم آیتالله قزوینی راهی قزوین میشود.
🍃پس از رسیدن به منزل به فکر فرو میرود، حالا درنماز شبشان بوده، قبل از نماز بوده، یا بعد از آن، خدا به ایشان عنایتی میفرماید. چون آدم حقجو و با انصافی بوده خدا هدایتش میکند.
🍃متوجه میشود که عَجَب حق با ملامحسن بوده، #حق با فیض کاشانی بوده و من اشتباه کردم. نمیگوید خب حالا اشتباه کردیم برایشان نامه مینویسیم، خدا میداند ما که قصدی نداشتیم.
🍃چون خودش را ساخته، تهذیب نفس کرده، درس اخلاق اثر کرده، آن بزرگواران #اهل_عمل بودند،
🍃همین که میفهمد اشتباه کرده، از قزوین، حالا پای پیاده یا با اسب، چهارصد سال پیش را در نظر بگیرید، حال با چه وسیلهای میشد، شاید هم با پای پیاده، خواسته نفس خود را له کند، #خودخواهی را پایمال کند، راهی کاشان میشود.
🍃درب خانۀ مرحوم ملامحسن رو میزند. مرحوم ملامحسن وقتی سوال میکند کیست؟ میگوید: "یا مُحْسِنُ قَدْ اتاکَ الْمُسىءُ"
✅همان عبارتی را که به خدا میگوید. نمیگوید تو خدایی، ولی از این عبارت استفاده میکند چون اسم ایشان محسن بوده میگوید: ای آقای ملامحسن من #گناهکارم، من اشتباه کردم، مرا ببخش، گناهکار آمده، به خانه راهش بده.
🔻نمیگوید برو بابا این کیه خب! او هم مثل ما یک روحانیه! مثل ما یک مُلاست! او هم یک شیخ هست و منم یک شیخ! او هم درس خوانده منم درس خواندم. چون اینها حرف #نَفس هست، حرف #شیطان است.
🍃ملامحسن در را که باز میکند میگوید: آقا مرا ببخش. حق با شما بود من #اشتباه کردم، ایشان میفرماید این حرفها چیست؟! بحث علمی بود تمام شد، حل شد.
🍃ملا محسن ایشان را دعوت میکند برای صرف چایی، ولی مرحوم قزوینی میگوید: نه به اخلاصم ضرر میخورد، من #برای_خدا آمدم.من نیامدم پذیرایی بشم.
در محضر استاد
🍃نشر مطالب استاد، بلامانع است
https://eitaa.com/daftaremarefat
https://sapp.ir/bargiazdaftaremarefat
برگی از دفتر معرفت
﷽؛ 🍃«پس ای عزیز! در راه ذکر و یاد محبوب، تحمّل مشاقّ هرچه بکنی، کم کردهای. #دل_را_عادت_بده_به_یا
#دل_را_عادت_بده_به_یاد_محبوب
📝قضیه ی مرحوم #مقدس_اردبیلی و هواخوری
🔹ما مقدس اردبیلی نمیشویم، ما به خاک پای آنها هم نمیرسیم، ولی ببینید یک فقیه، یک مجتهد، یک مرجع، چگونه بوده،
🔸ایشان یک سال نجف که تشریف داشتند، احساس میکند تنبلی آمده سراغش، میبیند #شیطان وسوسه میکند و میگوید که هوا گرم است، خوب است نجف را رها کنیم برویم یک جای دیگر هواخوری.
🔹البته هواخوری خوب است اما به جای خودش، ولی آنجایی که حس میکنید نفس است، حس میکنید شیطان است، تنبلی است، #نفس میخواهد از ما بار بکشد به بهانه ی این که هوا گرم است و ... باید #مجاهده کرد.
🔸اگر کسی #اهل_عمل باشد خداوند از درون به او میفهماند، حکمت می دهد که زبان و شکمش را کنترل کند، یکی از آثار #حکمت این است که تشخیص می دهد این نفس است یا خدا؟
🔹ایشان فهمیدند که این شیطان است، همین که احساس کردند نفسش وسوسه میکند که نجف را رها کنم، جای خلوتی را انتخاب کرده و پیراهنش را در آورده و روی سنگهای داغ غلطیده و میگوید: جای خنک میخواهی؟ من کباب میکنم، که دیگر به ذهنت خطور نکند از نجف بیرون بروی.
🔸انسان در قبال #تنبلی هیچ راهی به جز مبارزۀ رو در رو ندارد، نفس راضی نمیشود که ما حتی واجباتمان را هم به جا بیاوریم.
🔹اسب را دیدید که نمیخواهد سواری دهد؟ ما باید یکجوری از این نفس ملعون کافر، از این شیطان سواری بگیریم.
🔸کلمات امام را بخوانید، در خلوت هم بخوانید و روحیه بگیرید، ولو یک لحظه به یاد خدا باشید، یاد دل منظور است.
این کلمه لااله الاالله، لفظ نیست که ما لا اله الا الله بگوییم! نه! دقت بفرمایید، اگر مراقبات را خوب انجام دهید کم کم متوجه میشوید کلمه چیست.
🍃نشر مطالب، بلامانع است
https://eitaa.com/daftaremarefat
https://sapp.ir/bargiazdaftaremarefat