.
دل از غم آوار شد آوار به هم ریخت
تا مرز قرار آمد و هر بار به هم ریخت
گویا که قرار است که آرام نگیرد
چون ساحل طوفان زده ی زار به هم ریخت
یکبار شد از زلزله یک بار ز معدن
یک بار ز سیلاب شد افگار به هم ریخت
از پیچ و خم جادّه ی حادثه خیزی
از فاجعه ی خودرو خونبار به هم ریخت
از جنگ نگوییم که فرض است ولیکن
هر کس که بر آن آمده وادار به هم ریخت
یک روز هم این خطه شد آلوده به ویروس
دل از عدد کشته و بیمار به هم ریخت
یک روز ز اجناس گران جان به لب آمد
از درد دل مردم نادار به هم ریخت
مسحور شد از برج عظیمی به دیارش
ان هم ولی از بخت بد ای یار به هم ریخت
نه عسکری از دست بلاهای طبیعی
اعصاب من از هر چه خطاکار به هم ریخت
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۳ خرداد ۱۴۰۱
#اعتراض #متروپل
https://www.instagram.com/p/Cd8u4_WMz9y/?igshid=MDJmNzVkMjY=