ذوالحلیفه ذوالحلیفه موسم احرام شد
قلب من از خاطراتت باز بی آرام شد
جامه را وقتی در آوردم ز تن گفتم به خویش
باید از هر رنگ عاری شد به حق ادغام شد
جامه ی طاعت بپوش و از تکلف دور شو
در حریمش هر که آمد عبد حق اعلام شد
غسل کردم با خدا گفتم که جرمم را بریز
بنده ات تائب تو را شد طالب اسلام شد
چونکه اللهم لبیکم شد آغاز ای خدا
چشم گریان گفت آری دل تو را در دام شد
گفت روحانی سه حاجت من به دل گفتم بخواه
بی حد از بی حد بدان خیر است اگر انجام شد
عسکری در آن لباس احساس پاکی می نمود
کاش گویندش که حج بار دگر فرجام شد
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۹ تیر۹۹
#حج #مسجد_ذوالحلیفه #مسجد_شجره