.
با علی تنها شود نعمت نصیب
بی علی سهمت نگردد جز فریب
با علی فقه تو فقه احمد است
بی علی بر غیر حق باشی مجیب
با علی راه تو راهی روشن است
بی علی هستی تو دائم در نشیب
با علی راضی شود از دین خدا
بی علی کی می شوی بهرش حبیب
ثقل عترت با علی در دست توست
بی علی کی باشدت قران قریب
با علی اظهار ناداری است کفر
بی علی بدبخت و نادار است عجیب
با علی جمع یتیمان در رفاه
بی علیشان نیست خرما و حلیب
با علی باشد عدالت برقرار
بی علی دنیا به کام نا نجیب
با علی با یا علی پر می کشد
یاعلی بر بی علی هم مستجیب
چون علی هاد است فائز با علی است
بی علی ضل بشر گیرد ضریب
چون که حق همواره باشد باعلی
بی علی را حق بود خیلی غریب
با علی بعد از نبیت رهنماست
بی علی امت بماند بی نقیب
باعلی باشد به عقبایت شفیع
بی علی می سوزی از سوز لهیب
بی علیها بر چه دل خوش کرده اند
باعلی دنیا بیارزد بر شکیب
عسکری پس با علی مان تا ابد
بی علی اعلی چه بنویسد ادیب
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۲ تیر ۱۴۰۱
#حضرت_علی
باب است علی به جمله ی ناس
در بین نفوس خیر الانفاس
باب است علی به شهر دانش
آن شهر که هست نام آن یاس
در مصحف عشق باب اول
در باب یتیم بحر احساس
ارباب شهان عالمین است
گر خلعت اوست کهنه کرباس
او باب نمود عدل و انصاف
بر سنجش دین خلق مقیاس
باب است علی برای پیکار
چون شیشه عدوست او چو الماس
گر فاتح باب بود ، در حسن
سرتر ز شکوفه های گیلاس
هر چند به جای باب نا باب
بر تخت نبی نمود اجلاس
هر چند ز باب گشت رنجور
از هجمه ی پیروان خناس
او باب سرای کبریائیست
خاص آمد و رفت ار جهان خاص
ای عسکری از صفات نابش
بشناس امام خویش بشناس
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۱ فروردین ۱۴۰۲
#حضرت_علی
دیوانه ی کوی تو امیر عقلاست
پروانه ی شمع تو چه باکش ز بلاست
در راه تو لاله گون شدن شیرین است
فخر است شهادتی که مرهون ولاست
ما را به جنان نوید، بیهوده دهند
زیرا دل ما خراب ایوان طلاست
بر نوکرت ای شها کدامین احسان
زیبنده تر از اجازه ی کرب و بلاست
گویم به همه همیشه عالی است علی
زیرا که همیشه با خداوند علاست
گر عسکری از یمت رسد بر یرنی
پس از ملک موت به امید صلاست
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۰دی ۱۴۰۰
#حضرت_علی
کجاست جای دگرها کجاست جای علی
به جز نبی نرسد آدمی به پای علی
قیاس قطره و دریا عجب ستمکاری است
کجا ادای دگرها کجا صفای علی
نبودنش بر عدو هم هلاکت آور بود
فدای رای و اشارات رهگشای علی
احد نمایش حق بود تا عیان گردد
کنار خیل گریزندگان وفای علی
تاملش به جواب خدوی دشمن گفت
فقط به خاطر حق است هوی و های علی
امید نیست به اسلام بی علی هرگز
عدوی اوست همان دشمن خدای علی
دریغ مرد سلونی در امتی می زیست
نبود سربه سرش سائلی سزای علی
بزرگ عالم دهر و غریب امت خویش
هنوز می رسد از چاه غم صدای علی
به آن عطای به مسکین و بر یتیم و اسیر
که می شوم به دو عالم فقط گدای علی
به تیغ دشمن حیدر چو قطعه قطعه شوم
نمی کشم به خدا دست از ولای علی
اگر چو خاک بچسبم به زیر کفشش هم
قسم که فاصله گیرم ز ما سوای علی
همیشه در دل من عشق دیدن نجف است
به عشق آنکه شوم باز در لوای علی
که خانه ی پدری روح را دهد پرواز
خوشا دمی که زنم بال در هوای علی
بیا و شکر خدا کن که عسکری گفتی
دوباره با نظر لطف حق ثنای علی
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۳۱ اردیبهشت۱۴۰۰
#حضرت_علی
سفر به سمت مزارت عجیب می چسبد
رضا بود چو نگارت عجیب می چسبد
ورود از در پایینِ پا به قصد ادب
ادب کنی چو به کارت عجیب می چسبد
نصیب گر شودت یک نمازِ بالاسر
دعا به حالتِ زارت عجیب می چسبد
دلت به یمن رضا چونکه میل توبه نمود
دعای بعد زیارت عجیب می چسبد
نموده ای چو زیارت اگر که یک هویی
رسید فیش نهارت عجیب می چسبد
چو زائرت برود با جواز کرب و بلا
به پشت گرمی بارت عجیب می چسبد
به محشرش چو بیایی به خاطرت سازد
برای عفو اشارت عجیب می چسبد
اگر تمام جهان عسکری نخواهندت
رضا بود چو کنارت عجیب می چسبد
#سید_عسکر_رئیس_السادات
سی اردیبهشت نود و چهار
آخرین بازنگری ۶خرداد۱۴۰۰
#امام_رضا
کعبه گل داد بیایید به استشمامش
حق به او داده فقط بین خلایق نامش
این گل سر سبد خلق جهان، در ره دین
هر چه صعب است دهید او بدهد انجامش
هر حرامی که رجز خواند برای اسلام
به علی وا بنهیدش که نماید رامش
بستر شمس که شد وعده گه فوج سیوف
به علیش بسپارید و دل آرامش
چه کسی مثل علی عاشق احمد باشد
در احد کیست چو او حافظ دلآرامش
مهربان تر ز علی کیست به اطفال یتیم
بی سبب نیست که گفتند اب الایتامش
او نماد است برای شرف و عدل و خلوص
معرفت ذره ای از خاک کف اقدامش
علم مدهوش سلونی علی ماند دریغ
که سزاوار نبودند هنوز افهامش
مدح ها مانده به جا فضل علی را حتی
از همان دیو که بدعت بنهد دشنامش
عسکری کعبه شرف را به علی مدیون است
در ترک خوردن هر ساله ببین ابرامش
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۴ بهمن ۱۴۰۲
#حضرت_علی
ز شافعی سوال شد، بگو تو از علی به ما
کشید آهی از نهاد و داد این چنین صلا
بگفت چاکریم ما، به درگه چنین فتی
که بهر او نموده حق، به ما نزول هل أَتی
به سینه حب او کنم، نهان خدای تا به کی
الی متی الی متی، الی متی الی متی
ز شیعیان مپرس از او، برو به نزد دیگری
بپرس، از عدوی او، که کرد بهر او جفا
همان که گویدش علی، تویی کُهی بلند که
نگشته هیچ طائری، در آسمان از آن فرا
معاویه به شأن او، هميشه بود معترف
كه هست جمله، خلق اگر، زمین، علی بود سما
وَ گوید ابن عاص عدو، گواهِ فضل او بود
و فضل، بر تو آن بود، که خصم داندش روا
یزید گفت علی چونان نگار خوش لقا بود
که بهرحسن او کند هووش اعترافها
کمال حسن آن بود که می کند اشاره اش
جمع هوو که خود برش به حسن هست ادعا
و این همان بود که حق بر آن دهد عقابها
بدل کنند چون پس از وقوف نعمت خدا
به عاشقی چو عسکری، دگر عجیب نیست پس
که دم ز نوکری زند، بر آستان مرتضی
#سید_عسکر_رئیس_السادات
بیست و نهم بهمن نود و چهار
آخرین بازنگری ۱۹ آذر۹۹
#حضرت_علی
والفضل ما شهادة به الاعدا
هر که دارد در دلش مهر علی
چونکه ایزد خواندش گوید بلی
بغض حیدر هم همان بغض خداست
کفر باشد کفر آن هم بس جلی
نور توحیدش اگر تابد به قلب
می شود بر حب حیدر نیز جلب
گر به سیر بی علی قانع شوی
می شود توفیق طاعت از تو سلب
عالیِ عالی تر از عالی، علی است
در علی، عالیِ اعلی منجلی است
گر بخوانی رب اعلی بی علی
بر شیاطین پاسخ قلبت بلی است
پره ی پرگار معنا حیدر است
هر کجا حق است او دورش در است
قفل مشکل ها کلیدش دست اوست
با نبوت او همان پیغمبر است
حق همان باشد که می گوید علی
ره همان باشد که می پوید علی
در میان مدعی ها نیز حق
با همان باشد که می جوید علی
لا فتی الا علی در شأن اوست
ذوالفقارش نزد حق با آبروست
سیف و سرّ الله و بهر حق اسد
هم بود عین و ید و هم وجه دوست
او بود همراه هر پیغامبر
او به حکم انبیا سازد نظر
بحر و موسی، مهد و عیسی، شاهدست
انبیا را مرتضی یاریگر است
او فقط فاروق اعظم بود، او
او وصی از بهر خاتم بود، او
پس خلافت بعد احمد بی گمان
بهر او حق مسلم بود، او
گر تاسی بر پیمبر سنت است
اولین سنی این عالم علی است
گر برای دین خدا جان خواهدش
کی برایش جای اما و ولی است
گر ز اقیانوس علمش قطره ای
منتشر می گشت بر خلق جهان
هیچ مجهولی دگر باقی نبود
تا که انسان پرده بگشاید از آن
چونکه می گردند عاجز داوران
جمله می آرند بر حیدر پناه
آنکه باشد شاه و بهر ادعا
می رود با یک مسیحی دادگاه
گر چه معصوم است و طاهر مرتضی
می شود شبها قرین اشک و آه
آن چنان گرید که گویی بیشتر
از تمام خلق او دارد گناه
گشت مشتق اسم او از اسم یار
در قیاسش با کسی دیگر میار
بر اخوت بی جهت او را نگار؟
بر محمد می نماید اختیار
آنکه منجی تر ز شیخ الانبیاست
مرشدی از خضر هم آگاه تر
آنکه از عیسی مسیحاتر بود
مردی از موسی کلیم الله تر
در حقیقت از همان عهد الست
مهر مولا در دل پاکان نشست
بر طعام پاک زیبد ظرف پاک
قلب ناپاکان علی آرد به دست؟!
در سرا گر کس بود یک حرف بس
نیست دل را احتیاجی بهر خم
یاد یوم الدار یا یوم المبیت
کی شود بر فرد با انصاف گم
یاد خندق یاد ابن عبدود
جان فشانی بهر احمد در احد
فحل مرحب کش در این امت که بود
قلعه ی خیبر چگونه فتح شد
انت نفسی گفت پیغمبر به که
شد برادر غیر از حیدر به که
گفت ما بر خلق حق هستیم اب
گشت زهرای نبی همسر به که
ما نگردیدیم از خم یار او
از ازل بودیم ما بیمار او
نطفه ی ناپاک کی سازد قبول
تا شود سرباز و پیمان دار او
تا ببندد راه بر قول گزاف
کعبه از شوق که بر دارد شکاف
چون صدف او را بگیرد در میان
آنکه دورش می کند خلقی طواف
تا بگوید اوست بر حق خاصّه
تا نسازد کس قیاس او را به غیر
بی علی لنگ است بر هر ره کمیت
جز درک حاصل نمی گردد ز سیر
مائده شاهد به شأن مرتضی است
وال من والاه گفتش مصطفی
گفت عجین باشد تو را در لحم و دم
همچو من ایمان به معبود علا
بر قصیده از چه رو احمد عبا
داده بر حسان شاعر در غدیر
گفت چون تبریک در اشعار خویش
او خلافت را در آن مجلس به میر
عید حیدر عیدسبز عید غدیر
بر نبی جز او نمی زیبد وزیر
سرور اعیاد باشد بی گمان
بس مبارک باشد این عید کبیر
#سید_عسکر_رئیس_السادات
بیست و هشتم خرداد نود و چهار
آخرین بازنگری ۵ بهمن ۱۴۰۲
#حضرت_علی
گفتم چو شافعی که رهت جز به چاه نیست
من را به جز خدای در عالم پناه نیست
مجنون مرتضی شده ای رافضی بدان
بدتر از این گناه به ایزد گناه نیست
گفتم بر این نموده پیمبر سفارشم
گویا که بر حدیث نبیت نگاه نیست
گر برده ای ز یاد به یادت بیاورم
یار کتاب و عترت او روسیاه نیست
آیا شنیده ای که امام تو شافعی
نازد به حب او و تو گویی صلاح نیست
گفتند رافضی شده ای شافعی و گفت
بر رفض و ارتداد مرا هیچ راه نیست
اما مرا بهین امام و بهین رهنما بود
پس دوست دارمش من واین اشتباه نیست
باشد اگر که حب ولی رفض و ارتداد
چون من به رفض و کفر به عالم تباه نیست
از عسکری تو غیر ولایش طلب مکن
جز راه مرتضی گذری بر فلاح نیست
#سید_عسکر_رئیس_السادات
بیست و نهم بهمن نود و چهار
#حضرت_علی
روزی به اختلاف تفحص کنان شدم
در سایه ی کتاب و ندیم زمان شدم
دیدم امام شافعیان گفته این چنین
در باب اختلاف حقیقت عیان شدم
دیدم چو اختلاف مذاهب و فرقه ها
ملت به انحراف کشد پس برآن شدم
بر کشتی نجات در آیم به نام حق
تا مطمئن شوم که دگر در امان شدم
آن کشتی نجات بود آل مصطفی
پس از پی محمد و آلش روان شدم
حبل خداست دوستی و حب اهل بیت
پس بی جهت نه طالب این ریسمان شدم
ای عسکری ز چیست که فرمان به اعتصام
بر حبل حق رسید و من از شیعیان شدم
#سید_عسکر_رئیس_السادات
سی بهمن نود و چهار
آخرین بازنگری۱۲ مرداد۹۹
#حضرت_علی
شافعی گوید که آمد منجلی
چار خصلت جمع در مولا علی
هر که یک خصلت از آنها باشدش
حرمت و تکریم بی حد بایدش
عالم و زاهد شجاع و هم شریف
"کس نباشد از بر فضلش حریف"
شافعی گوید چنین نه عسکری
حق بود اما حدیث دیگری
جز محمد نیستش ندّ و شریک
او بود دریای خصلتهای نیک
هر چه از خوبی رسد بر آن عقول
هست در این عبد پابند اصول
تا عدوی او بمیرد از حسد
هست زهرایش له کفوا احد
نقطه اوجند در فضل عسکری
هر دو تا فرزانه و از بد بری
#سید_عسکر_رئیس_السادات
بیست و هشتم بهمن نود و چهار
آخرین بازنگری۱۳ مرداد۹۹
#حضرت_علی
توضیح در مورد مصرع داخل گیومه :گر چه در مطلب این موضوع مستتر است اما چون جزو خبر نیست داخل گیومه گذاشتم
منبع:
محمد ابوزهره، ص 3، 252؛ گلذیهر، العقیدة و الشریعة الاسلام، ص200، به نقل از تاریخ شیعه و فرقه های اسلام تا قرن چهارم، محمد جواد مشکور، چاپ سوم، ص 103، 104، نشر کتابفروشی اشراقی، 1362ش
در مجلسی سخن ز علی بود و آل او
از فاطمه ز همسر نیکو خصال او
شخصی که بود دشمن آل رسول گفت
رفض است حال آنکه چنین شد روال او
تا گفت شافعی که پناه آورم به حق
از دست آن کسی که چنین است حال او
تکفیر می کند همه آنان که عاشقند
بهر بتول و سلسله ی با کمال او
چون آنکه از علی و ز آلش سخن کند
طوری سخن کند که بپوشد مقال او
رحمت ز کردگار به آل رسول و لعن
بر جاهلی که کرد ستم در قبال او
این عسکری نگفته ز اشعار شافعی است
شاید چو شیعه فرض بود اتصال او
#سید_عسکر_رئیس_السادات
سی بهمن نود و چهار
آخرین بازنگری ۱۳ مرداد ۹۹
#حضرت_علی #حضرت_علی