شورشیها برای سوریه لات بودند، برای اسرائیل جوجه هم نیستند. و در این عبرتی برای سایرین است.
بدون شرح ماجرای سوریه رانندگی جولانی برای رؤسای امنیت ترکیه و قطر بود.
ما که قشوچی اسطبل سفارت هلند، برایمان پادشاهی کرده، میدانیم ریاست آدم فرومایه و تحقیر شده در برابر بیگانه چطوری خواهد بود.
اگر زمانه تحمل کند و جوانان سوریه و مردم منطقه بساط تحقیرشدگی را به زودی جمع و جور نکنند، آنچه را که برای ما خاطره است را زندگی خواهند کرد.
البته که حدود پنجاه سال پیش بازی غربیها را بر هم زدیم و بیهوده نیست، از نظر آنان مستحق سختترین مجازاتهای تاریخیم.
انقلاب اسلامی ایران بعثت منطقه ما بود.
همه مردمان یک بار دیگر نسبت خود را با آن امر عظیم تعیین کردند و تمام ادعاها به زمین نشست و تمام واقعیت خود را آشکار کرد.
سرمایه همه ما نقد خواهد شد. معادن نقره و طلا عیار خود را آشکار خواهند کرد و روشن خواهد شد، آنقدر صدقه داریم که بلاگردان ما باشد یا خیر!
خط مقدم جایی است که نه طول دارد، نه عرض، نه عمق، نه ارتفاع. یک نقطه است که تو در آن نشان میدهی که چه در چنته داری. در تنهایی مطلق خویش.
دوستی میفرمود: اگر آزمون ما غیبت بعد از نعمت باشد چه؟!
اگر در دستگاه خداوند دوران فترت در نظر گرفته شده باشد چه؟!
کدام از ما باقی خواهد ماند برای این تنازل ظاهری و تصاعد آزمون برای کشف عصاره ایمان باقیمانده مردم؟!
شهادت مانند خورشید میماند. از دور زیباست. به سویش میروی و جز سوختن هیچ تقدیری در میان نیست. این همان برهوتی است که هزاران هزار کاروان در آن خاکستر شدند و به مقصد نرسیدند.
آنان که رسیدند، نور شدند و تابیدند. نه آنان دیگری را دیدند و نه دیگری آنان را.
خیلیها را دیدهام از دور برای شهادت شعر میگویند؛ اما به اندازه سر ناخن از کوه قاف عجب خویش تنازل نمیکنند.
سپاه رعب، پیشقراول سپاه دشمن است. قبل از او از راه میرسد. اگر از هم پاشیدیم که نتیجه معلوم است. پیروزی ارزان برای دشمن و شکست شرمآور برای ما.
اما اگر صفها به هم فشردهتر شد و جانها آمادهتر، آنگاه دشمن راه جایگزین را خواهد آزمود.
ایمان به خدا و مردم و راه و مقصد، ما را در هنگام خطر گرد هم میآورد و بدنه دفاعی شکل میگیرد که باعث کمانه کردن رعب به سوی دشمن خواهد شد.
اما اگر ایمانها آن روز تو زرد از آب درآید، نتیجه ترس و لرز و تردید و تزلزل است. هر کس با دیدن ابرهای سیاه آزمون سخت به سویی خواهد گریخت و امام را تنها خواهد گذاشت و دشمن سرزمین بیدفاع را تصاحب و تجاوز خواهد کرد.
اگر میبینید تمام منافقان و کافران به ایمان ایرانیان حمله میبرند تا امید را در آنان بمیرانند و شک و تردید و بدبینی و پشیمانی را عمومی کنند، میخواهند ارزان به تهران برسند. آنان میخواهند ما را اول درون خودمان فروریزند و سپس بر ویرانههای ما بتازند.
با مهربانی بیگدار بیشمار طرح دشمن باطل خواهد شد.
.
شهید در آن لحظه آخر خندان و نگران است.
خندان از چیزی که در پیش رو میبیند
نگران یارانی که باقی ماندند
آنها که هنوز در سرزمین درد دست و پا میزنند
و به وادی امن بیدردی نرسیدهاند
.
بنیإسرائیل قوم برگزیده خدا بودند. خداوند روی آنان سرمایهگذاری بزرگی فرمود.
اما...
ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ۚ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ ﴿١١٢﴾
نباید هیچگاه غرّه شد به الطاف خداوندی.
مؤمنین عهدی با خدا دارند:
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
تحلیلهای بزدلانه که تلاش میکند غرب و اسرائیل و همراهانشان را تبرئه کند، زمین تحولات را دایره بستهای در داخل محور مقاومت در نظر میگیرد تا سرنخ تمام ماجراهای شکست را در همین جا پیدا کند و آن را بر سر اهالی مقاومت آوار کند. خوش خدمتی برخی جریانات برای خودسوزی و خودویرانگری محور مقاومت به امید روزهایی است که جبهه حق شکست بخورد و باطل مهار امور را به دست بگیرد و منافقان بیماردل را به رأس کار بگمارد.
در تحلیلهای فیزیکی تعریف سیستم نقش زیادی در شکل گیری صورت مسئله و حل آن دارد.
سیستم آن محیط بسته فرضی است که میخواهیم تعادل نیروها را در آن بررسی کنیم. آنگاه نیروهایی که در سیستم و بر سیستم اعمال میشود مشخص میگردد و حالا ما میتوانیم برای ایجاد تعادل، نیروی جبران کننده را وارد معادله کنیم.
در مسائل سیاسی، غربگرایان برای اینکه منبع قدرت آنان یعنی غرب از خیانت و زشتکاری تبرئه شود، سعی میکنند، در تحلیلهای خود نقش منفی غرب را به شکلهای مختلف پنهان نمایند و سعی کنند با هر چه که درون منطقه اتفاق میافتد مسئله شکست و ضعف را طرح و حل کنند. برعکس هر گاه پیروزی و گشایشی پدید میآید، آنان تلاش میکنند انفعال نیروهای داخلی را نشان دهند و فعالیت نیروهای کلان بیرونی را. در نتیجه پس از گذشت زمان و رسوب تحلیلهای بیمار و نارس، ذهن مخاطب دچار این نگرانی و اضطراب خواهد شد که هر چه سوی ماست شکست است و هر چه از سوی دیگران است فتح و ظفر است. این در حالی است که هیچ جبههای در شکست یا پیروزی مطلق نیست و این نوع پرداخت به صحنه کاملا غلط و غیر واقعی و دروغ و فریبکارانه است.
عوامل دخیل در منطقه ما در طول زمان و عرض زمین و ارتفاع زمینه و ژرفای زمانه است. چنین نیست که در یک دایره کوچک، در یک زمان محدود، با انگیزههایی کوتاهمدت و با انقلابات گروهی و قبیلهای و نژادی و ملی بتوان حادثه را تحلیل کرد.
حضور چند صدساله غرب در شرق با تمرکز ویژه بر روی جنوب غرب آسیا با نیت استعلاء و استیلا و بهرهبرداری حداکثری از امکانات و منابع و منافع آن در هم تنیدگی بسیار زیادی را با واقعیات منطقه به وجود آورده است. نمیتوان زمان را از دایرهای که میخواهیم تعادل آن را بررسی کنیم منهی کرد. نمیتوان زمینههای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی را از آن منهی کرد. نمیتوان زمانهای را که اتفاق در آن میافتد منهی کرد. نمیتوان همه چیز را در یک زمین مسطح دید و با سادهانگاری، صحنه را عقیم کرد و آنگاه دچار جزئیاتی شد که در دایره فرضی ما با هم میستیزند و مقصر تمام مشکلات به نظر میرسند.
نتیجه چنین تحلیلهای نصفه و نیمهای اثبات عقبماندگی مردم منطقه و وحشی بودن روابط آنان و ضعف آنان در توانایی حکومت بر خویشتن و وابستگی آنان به غرب برای نجاتشان است. همان چیزی که تلاش میشود تمام مردم منطقه تا مغز استخوانشان آن را باور کنند و پس از آن هر چه اندیشه از این نهاد آلوده برمیآید تمنای قرار گرفتن ذیل اراده غرب باشد.