خانه هسته قدرت اجتماعی در جامعه است. استعمار نمیتواند بپذیرد که سرمایههای مردم در جهتی جز تقویت او به کار بسته شود. لذا باید خانه را بشکند و تمام قدرتش را مصادره کند.
این کار با استخدام زنان در خیابان انجام شد. زن که خانه را واگذار کرد، خانه روحش را از دست دارد و مرد. خانه مرده هیچ قدرتی ندارد. حالا زن برای بازگشت جایی نداشت و تنها میتوانست ادامه دهد.
نتیجه این راه مرگ زن در جامعه غربی بود. چیزی که به تدریج مرد را هم به مرگ کشید و امروز دیگر غرب از هر دو محروم است.
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
23.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«تبیین؛ بیان حقایق روز»
🔹بین «بیان وقایع روز» با «بیان حقایق روز» تفاوت وجود دارد. بین کار خبری و کار تبیینی فرق است. بین کسب اطلاع و جلب آگاهی تمایز وجود دارد. به همین نسبت باید بین «تبیینگر» و «خبررسان» تفاوت قائل شد.
🔹تلاش خبررسان معطوف به گزارش واقعیت است، همانگونه که وجود دارد. اما تلاش تبیینگر، بیان معنای درست واقعیت، است. خبررسان تابع و تسلیم آنچه اتفاق افتاده و واقع شده است، میباشد، اما تبیینگر فعالانه با امر واقع شده مواجه میشود.
🔹رهبر معظم انقلاب تبیینگر حقایق روز است. معنای درست وقایع را در مییابد و ارادهها را به آن سمت هدایت میکند.
🔹طبیعی است در نظر ایشان، کسانیکه از هنر ترکیبی بیان حقایق، برخوردارند، یعنی همزمان از صدا، کلام و لحن زیبا برخوردارند، جه جایگاهی بلندی دارند. کسانی مانند مداحان و کسان دیگری که با هنرمندی و درک ظرافتهای لازم برای تبیین در این عرصه مجاهدت مینمایند.
#پادکست_معنا
@TasnimNews
در حکومتهایی که رقیب مردمند، تمرکز قدرت در برابر مردم به کار میرود. تجربههای اندیشمندان از سوء استفاده قدرتمندان از توان خویش باعث شده تا به صورت پیشفرض در برابر هر نوع اقتدار حکومت موضع بدببنانه داشته باشند.
اما در حکومت ولایی حکومت مال مردم و قدرت سرمایه مردم است. اقتدار برای مردم است و نه در برابر مردم. در حکومت ولایی موضوع و اساس مردم هستند و این تکیه دارد به حکمت خلقت که برای حرکت و تقویت مردم شکل گرفته. در حکومتهای مادی مردم رقیب حکومت به شمار میآیند. زیرا همه افراد بشر بر سر موجودی محدود مادی ناچار به رقابت هستند. چاره دیگری نیست.
اما هنگامی که سرمایههای معنوی نیز وارد معادلات و محاسبات میشود، داستان تغییر میکند. حالا اگر همه جمع شوند سرمایه بیشتری به دست میآورند و تصاعدی ثروتمند میشوند. این درست نقطه مقابل است که هر کس میخواهد خود را بالا بکشد و منحصر به فرد باشد.
فرق نگاه سلطانی به عالم و ولایی به عالم در همین جاست. سلطان تاج و تخت خود را بالا میبرد و عزت مردم را طفیلی عزت خود میبیند. اما در نظام ولایی ولی خدا قصد دارد مردم را با مقام خلیفة اللهیشان انس و آشنایی دهد و قدرت را در انسان ها بالا ببرد تا توان بندگی خدا و رهایی از بندگی غیر را داشته باشند.
بسیاری از مردم توان رهایی از غیر را ندارند. ضعیف هستند. مادیگرایان انسان را ضعیفتر میکنند تا این رهایی اتفاق نیافتد. تنها راهی که پیش پای بشر میگذارند، رقابت است. رقابتی برای تصاحب فرصتها و امکانات . تولید نزاع و دشمنی و تشدید نابرابریها.
رقابت میتواند انسانها را قوی کند به شرطی که پیش روی شما فضایی نامحدود باشد و گرنه شما برای به دست آورن امکان محدود ناچارید به دیگران آسیب بزنید و حالا انتخاب کنید که چه کسی شایسته آسیب دیدن است و چه کسی مستحق در امان ماندن.
تنها انسانهای قوی میتوانند از قید دیگران رها شوند. انسانهای ثروتمند، شهرتمند، قدرتمند، لذتمند وابستگی بیشتری به مردم دارند. به خودی خود هیچ نیستند. ضعیف و ناتوان هستند.
رهایی در توانمندی معنوی اتفاق میافتد نه در برخورداری مادی. برخورداری مادی اسارت را تقویت میکند. لذا زهد راهی به سوی رهایی است.
جایی که همه عزت ها از آن خداست و همه ثروت ها از آن خداست و همه قدرت ها از آن خداست و همه عالم از آن خداست و بازگشت همه به سوی خداست و همه از سوی خدا آمده اند، دیگر رقابت بر سر مادیات بی معناست.
به جای آن انسان ها سعی میکنند بدنه یکپارچه بزرگتری تدارک ببینند تا خداوند روح بزرگتری بر آنان نازل کند و آنان را از ضعف فساد و مردگی به قوت صلاح و زندگی بکشاند.