eitaa logo
دَیّان‌ُالدّیٖن
261 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
💠«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بابَ اللهِ وَ دَیّانَ دینِهِ» 🔷سلام بر تو ای باب خدا (وسیله ارتباط و ایصال خلق به حق) و حاکم و جزادهندهٔ دین خدا 🔺زیارت آل یٰس 🔶قرارگاه پدافند رسانه‌ای و جهاد تبیین 🆔 https://eitaa.com/daiiani 🆔 https://virasty.com/dayyani
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 «سال نهم هجرت» 🔻روایت واپسین روزهاِ حیات پیامبر اکرم صلوات اله علیه و آله (به روایت ویکتور هوگو) 👈شاید کمتر کسی در بداند که شاعر نامی فرانسوی شعری را در ستایش و مدح صلوات الله علیه و آله سروده و در آن با اشاره به برخی خصایل نیکوی پیامبر اکرم به ذکر برخی از فرازهای سال های پایینی حیات رسول مکرم پرداخته و کتابش را با وصف چگونگی رحلت ایشان به پایان برده است. https://eitaa.com/daiiani 🆔 https://virasty.com/dayyani
🔴 حتماً بخوانید... 💠 «سال نهم هجرت» روایت واپسین روزهاِ حیات پیامبر اکرم صلوات اله علیه و آله (به روایت ویکتور هوگو) 🔻ویکتور ماری هوگو (۱۸۵۵ – ۱۸۰۲) بی تردید بزرگترین ادیب قرن نوزدهم فرانسه است. آثار بزرگ او در حوزهٔ شعر، داستان و نمایشنامه چنان استوار و ماندگارند که نامش را برای همیشه در تاریخ ادبیات جهان جاودانه می کند. در کشور ما ایران به دلیل شاهکار پرآوازهٔ هوگو، یعنی کتاب «بینوایان»، تقریباً هیچ کتاب خوان ایرانی نیست که نام او را نشنیده باشد. امّا شاید کمتر کسی اطّلاع داشته باشد که این ادیب بزرگ، شعری در وصف پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص) با عنوان «سال نهم هجرت» سروده باشد؛ و این شاید خلأی بزرگ در شناخت ویکتور هوگو باشد. واقعیت آن است که هوگو تاریخ و فرهنگ اسلام را بخوبی می شناخته است. ریزه کاری های او در سرایشِ شعرِسال نهم هجرت، حاکی از آن است که وی مطالعة دقیقی در باب زندگی پیامبر اکرم (ص) داشته است. فی المثل هنگامی که می سراید «هنوز در محاسن سیاهش بیست تار موی سفید نبود» بخوبی به روایاتی اشاره می کند که گفته اند پیامبر اکرم (ص) پیش از وفات ۱۴ تار موی سپید در محاسن خود داشتند. لحن ستایش آمیز و زاویة دید هوگو در بیان واپسین روزهای حیات پیامبر اکرم (ص) حاکی از احترام فراوانی است که او برای شخص پیامبر و رسالت الهی اش قائل بوده است. نکته دیگر که برارزش و اهمیت سرودهٔ حاضر می افزاید، آنکه هوگو، (ع) را مقدمهٔ آمدن پیامبر(ص) می داند؛ آنجا که از زبان حضرت رسول(ص) می گوید: «مسیح مقدمهٔ من بود، چون سپیده دمان که بشارت آفتاب را با خود دارد.» مطالبی که در شعر ویکتور هوگو در خصوص پیامبر ذکر شده حاکی از شدّت آگاهی او از زندگی و سیره ایشان و حتی تاریخ صدر اسلام دارد، عمق اطلاعات او تا به آنجاست که حتی به مسئله تعیین امیرالمؤمنین توسط رسول اکرم صلوات الله علیه و آله به عنوان جانشینش نیز اشاره کرده. شنیدن مدح و ستایش و روایت شخصیت برجسته ای مانند ویکتور هوگو از پیامبر گرامی اسلام بی شک این کتاب را به اثری جذاب و خواندنی تبدیل کرده، اثری که در ترجمه آن نیز دقت فراوان صورت گرفته! 🔷 فرازهایی از در وصف : 🔹فراز ۱: «... غذایش اندک بود و گاه از گرسنگی سنگ بر شکم می بست گوسفندانش را خود می دوشید چون مردمان فرودست بر زمین می نشست و لباس هایش را وصله می زد...» 🔹فراز ۲: «همهمه ای در میان مردم درگرفت و پیامبر ادامه داد: آی مردم، گوش بسپارید! اگر یکی از شما را سخنی ناپسند گفته ام پیش از آن که از میانتان بروم، برخیزد و در حضور همگان آن را به من بازگرداند اگر کسی را به ناحق، ضربتی زده ام بیاید و با این چوپ مرا قصاص کند!» 🔹فراز ۳: شصت و سه ساله بود که ناگهان، تبی در تنش راه یافت. قرآن را که خود از سوی پروردگار برای مردم آورده بود، سراسر بازخواند. آن گاه، پرچم اسلام را به پرچمدارش علی سپرد. 🔹فراز ۴: «شب هنگام فرشته مرگ، بر درگاه خانه آمد و اجازه ورود خواست پیامبر رخصت داد پیک خدا که داخل شد حاضران دیدند که برقی شگفت در نگاه پیامبر درخشیدن گرفت همانند نوری که روز میلاد در چشم هایش داشت. «عزراییل» گفت: ای پیامبر! خدایت تو را به نزد خویش می خواند پیامبر پاسخ داد: دعوتش را به جان می پذیرم و می آیم! آن گاه لرزشی کوتاه بر شقیقه هایش نشست و نفسی آرام لب هایش را از هم باز کرد و «محمد» جان به جان آفرین سپرد» 🆔https://eitaa.com/daiiani 🆔 https://virasty.com/dayyani