#دستنوشتـــــہ_شهیـــــد
°•{مدافــــع حــــرم
نویسنده داستانهای مذهبی
#شهید_سیدطاهـــــا_ایمـــــانی🕊🌹
🍂 و قسم به آن زمان، که موعد دیدار ما فرا برسد ... و چه کسی شرمسارتر از من در برابر توست؟ ... تو رحمان و رحیمی و من بنده گنهکاری که چشم به رحمت و غفرانت دارم ... که بر من ببخشای ای کریمترین کریمان ... و ای بخشندهترین بخشندگان ...
🍂 و قسم به آن زمان ... که من در حسرت دیدار تو هستم ... روزی که مرا از زندان نفسم برهانی ... و به حرمت بزرگی خودت، مرا بپذیری ... که این نفس خسران زده، جز امید رحمت تو چیزی ندارد ...
🍂 و میترسم از روزی که وجود حقیرم گره بخورد به نام مقدست ... که وای از آن زمان ... که نام مرا با این همه شرم و تقصیر در کنار خوبان و برگزیدهگانت ببرند ... و میترسم از روزی که قطره شرمی باشم بر پیشانی روزگار ... که نبودم مگر اشک اندوه پسر فاطمه ...
🍂 مرا چنان ببر که نه نامی بماند نه نشانی ... شاید به حرمت بینشانهها در برابرت نشانی بیابم ... و این روح ناآرام با این کوله بار خالی، سکنی گیرد و آرامش پذیرد ... که خستهام از این نفس سرکش و ناآرام ..
🌸 @DakhilEshgh 🌸