eitaa logo
جالب است بدانید..
12.9هزار دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
3 فایل
به نام خدا تبلیغات نه ازنظرمارد میشود ونه تاییدمیشود😍 تعرف تبلیغات قیمت مناسب 👎 https://eitaa.com/joinchat/866648400C9a1ea12469 ایدی👎 @massomeostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
سرگذشت جاوید هستم ،متولد سال ۵۸...از همون بچگی با بچه های دیگه فرق داشتم... بالاخره بابای زلیخا بخاطر حاجی دده چندین شرط گذشت که پدر و مادرم مخالف بودند مخصوص شرطی که باید شهر خونه بگیرم و هم اینکه شهر کار کنم اما بخاطر من چیزی نگفتند....مبلغ مهریه و شیر بها هم بالا بود و بازم ما کوتاه اومدیم،..خیلی زود نامزد شدیم ....اما هر چی از زمان نامزدی میگذشت زلیخا ازم دورتر و سردتر میشد...با خودم گفتم:عقد کنیم درست میشه اما بعداز عقد شرایط به مراتب بدتر شد...ولی چون من واقعا عاشقش بودم صبوری میکردم.....حتی یه روز که رفتم خونه ی زلیخا رفتارش اینقدر با من سرد و بد بود که باباش اعتراض کرد که این رسم شوهرداری نیست...زلیخا فریاد کشید من نمیخوامش و طلاق میخواهم....باباش محکم زد تو گوشش و گفت:تو غلط میکنی...اون زمان که من مخالف بودم خودتو داشتی هلاک میکردی ،حالا چی شده..؟؟؟حس میکردم زلیخا واقعا دوستم نداره تصمیم گرفتم برگردم خونه ...... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎https://eitaa.com/danayi5