eitaa logo
✍️دانش‌ افزایی‌ ویژه‌ اساتید کودک‌ و نوحوان و جوانان 🌾🕊️🕌⁦🕊⁩🌾
214 دنبال‌کننده
609 عکس
330 ویدیو
333 فایل
سوالاتتون رو برامون بفرستیدو پاسخ خود را انشاءالله در کانال ببینید. #مشاوره (تربیت_فرزند) #آموزشی #پرورشی 👈ارسال‌سوالات‌وارتباط‌با @amini_09155157436
مشاهده در ایتا
دانلود
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ به شبهه کمک به محور مقاومت با إهداء طلای زنان ایرانی که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است 🙄 https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak
سوالی از یک دانشجوی عزیز 🤔 چرا خداوند حضرت آدم و حوا را از طریق خوردن میوه امتحان کرد؟ بین خوردن میوه و عریان شدن چه لازمه ای وجود دارد ؟🙄 بسمه تعالی سلام وقت بخیر ✍...پاسخ.... از آنجا که خداوند ، رحمان بوده و خود نمی خواهد مخلوق عزیزش را ، در راه کمالی بسوی جنت قرب خود ، به راهی رهنمون کند که از سختی دنیا و درد دوری خود می گذرد ، او را از نزدیک شدن به درخت مورد نظر نهی کرده و نتیجه آنرا ظلم آدم به خودش اعلام می کند آنجا که حضرتش می‌فرماید : " و‌ لا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین ." ۱۴ و ۱۵ " ( اما ) نزدیک این درخت نشوید ؛ که از ستمگران خواهید شد. " و یا آنجا که می فرماید : " و ناداهما ربّهما الم أنهکما عن تلکما الشجرة " ۱۶ " و پروردگارشان آن دو را ندا داد که : آیا شما را از آن درخت نهی نکردم " هدف از امتحان با میوه چه بود در حقیقت ، خداوند ضمن بیان مقصود خلقت ، هزینه ای که انسان باید در گذر از مسیر دنیای زمینی تا رسیدن به اوج راه و حضور در محفل انس الهی بپردازد ( که ظاهرا ظلمی است که به آرامش خود می کند ) را به او گوشزد می کند.( تا خود انتخاب کند ) خداوند متعال برای هر بنده‌ای وسیله‌ای را برای امتحان قرار می‌دهد و اینکه دقیقاً چرا خداوند آن بنده را با آن وسیله و بنده دیگر را با وسیله دیگر امتحان می‌کند برای ما مشخص نیست یک شخص را با فرزند و شخص دیگر را با ثروت و شخص دیگر را با قدرت و دیگری را با شهوت و دیگری را با همسر و همینطور هر شخصی را با یک چیزی امتحان می‌کند امتحان حضرت آدم هم این بوده که با نهی شدن از خوردن آن درخت امتحان باید می‌شد و دلیل اصلی آن هم مشخص نیست خداوند در چند آیه می فرمایند که با نزدیک شدن آدم و حوا به درخت ، زشتی هایشان آشکار شد . از جمله می فرمایند : " فاکلا منها فبدت لهما سواتهما . " " پس از خوردن از درخت ، زشتی هاشان آشکار شد . " این عریانی را نیز می توان به عنوان هشدار خداوندی ، اینگونه بیان کرد که : ای آدم : اگر بهشت خود را با همه جاودانگی در تامین همه نیازهایت رها کردی ، پس باید همانند ظرفی کاملا عریان و تهی ولی با ظرفیتی بی نهایت ، پای به دنیای زمینی گذاشته و زندگی را از صفر شروع و خود به انتخاب نوع و مقدار پوششت در برابر ظواهر فریبنده دنیایی و هواهای نفسانی ، اقدام کنی و راه بسوی مقصدی که برگزیدی ، خود به کیفیتش تصمیم بگیری و پس از آن ، ظرف وجودی خود را از عشق خداوندی سرشار کرده و آنگاه تا عبودیت و یگانگی با او ، عمر دنیایی بسر نمایی البته در باب آشکار شدن عورت حضرت آدم و حوا نظرهای مختلفی وجود دارد. در تفسير نمونه آمده است :حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: «عورت آدم و حوا پنهان بود و در ظاهر بدن ایشان دیده نمی شد. چون از میوه آن درخت خوردند عورت ایشان نمایان شد». [ در حقيقت لباسي فرو نيافتاده بلكه عورتي كه پنهان بوده آشكار شده است ]. در تفسیر مجمع می خوانیم که: «ظاهرا آیه نشان می دهد که شیطان می دانست با خوردن شجره ممنوعه عورت آدم آشکار می شود و هر کسی هم عورتش ظاهر شود در بهشت جا ندارد لذا حیله ای اندیشید تا او را وادار کند که از میوه ممنوعه بخورد«و سرانجام موفق شد . در سايت پرسمان نيز پس از نقل مطلب فوق بيان ميكند كه از بررسی آیات و روایات معلوم می شود شجره ممنوعه تأثیری تکوینی در وجود آدم و حوا داشته به این صورت که غرایز مادی و شهوانی که در آنها نهفته و به صورت بالقوه بوده است را بیدار کرده و به فعلیت رسانده است و چون جایگاهی که آنان در آن بوده اند به گونه ای نبوده است که پاسخگوئی این نیازها باشد، پس به ناچار به سرعت آدم و حوا باید در زیستگاه طبیعی و زمینی خود قرار گیرند. و اما علامه طباطبائی در الميزان آشكار شدن عورت آدم و حوا را از باب تمثيل و مجاز مي داند : در اينجا از ذكر لباس ظاهر و پوشاندن عورت ظاهرى به ذكر لباس باطن و چيزى كه سيئات باطنى را مى پوشاند، و آدمى را از شرك و گناه كه باعث رسوايى او است باز مى دارد منتقل شده است. آرى، آن تأثر و انفعالى كه از كشف عورت به آدمى دست مى دهد در عورت ظاهرى و باطنيش از يك سنخ است، با اين تفاوت كه تأثر از بروز معايب باطنى بيشتر و ناگوارتر و دوامش زيادتر است، زيرا حسابگر آن مردم نيستند، بلكه خداى تعالى است و نتيجه اش هم اعراض مردم نيست، بلكه شقاوت و بدبختى دائمى و آتشى است كه به دلها سرايت مى كند، و به همين دليل لباس تقوى نيز از لباس ظاهر بهتر است. کانال دانش افزایی ویژه اساتید و مربیان 📚 https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak
📚 سلام ببخشید میشه این ایه لااکراه فی الدین رو توضیح بدین؟؟؟ معنیش میشه در دین اجباری نیست ولی من به هرکس میگم میگن این جمله اشتباهه خب بعضیا واقعا نمیخوان دین رو قبول کنن و میخوان اعتقادتشون رو به مردم ب قبولونن نمیتونیم که مجبورشون کنیم برای همین من میگم هرکی به دین خودش اگه میشه درباره این ایه توضیحی بفرمایین 🔷🔷 سلام علیکم اگر معنای این بخش از آیه‌ی مبارکه این بود که در دین هیچ اجباری نیست و مردم آزاد و مجازند که هر اعتقادی داشته باشند و هر کاری دلشان می‌خواهد انجام دهند، دیگر خداوند متعال نه تنها پیامبر، کتاب و احکامی ارسال و انزال نمی‌نمود، بلکه بهشت و جهنمی نیز نمی‌آفرید و آن وقت تازه این سؤال مطرح می‌شد که اصلاً نتیجه‌ی این آفرینش و سفر به دنیا و گذر از آن چیست؟ پس چه فرقی بین عالم و جاهل، مؤمن و کافر، ظالم و مظلوم و ... وجود دارد و مگر خداوند حکیم انسان را بیهوده آفریده و یله رها کرده است و مگر عادل نیست [العیاذ بالله]. وانگهی مگر می‌شود که انسان در باور یا انجام عملی آزاد و مجاز باشد، اما در نهایت محاکمه گردد که چرا چنین کردی و چرا چنان نکردی؟ پس با رجوع به «عقل» و هم چنین آیات قرآن کریم و احکام و بشارت‌ها و انذارها و احکام و حدودی که باید در دنیا اجرا شود و جزا و عقابی که در آخرت داده می‌شود، معلوم می‌گردد که منظور از آیه، اعطای چنین آزادی و مجوز ارتکاب به هر عملی نیست. باید دقت شود که اگر چه آیه مبارکه به «اجباری در دین نیست ترجمه می‌شود) و این معنا صحیح هم هست، اما هر دو واژه‌ی «اکراه» و «اجبار» عربی است. پس اگر اراده‌ی خداوند بر این تعلق می‌گرفت که در گرایش به دین و انجام اوامر الهی هیچ اجباری نباشد، می‌فرمود: «لا اجبار فی‌الدین»! ولی فرمود: «لا اکراه فی‌الدین» یعنی اکراهی در دین وجود ندارد. و معنای اکراه بسیار وسیع‌تر از اجبار است. هر چند که «اجبار» را نیز حمل می‌کند. واژه‌ی «اکراه» یعنی چیزی که نزد انسان ناخوشایند باشد و شاید از آن جهت در مورد اجبار نیز به کار می‌رود که انسان از «اجبار» و کار اجباری که قبولش ندارد، خوشش نمی‌آید. پس، از این بخش آیه‌ی مبارکه قبل از آن که معنای اجبار را اخذ کنیم، می‌فهمیم . در دین خدا هیچ مطلب یا دستوری که فطرت و عقل انسان آن را نپسندد و نسبت به آن اکراه داشته باشد، وجود ندارد . نکته‌ی مهم دیگر برای فهم بهتر منظور آیه‌ی کریمه باید بدان دقت نمود، ترفند دشمنان در نیمه خواندن آیه و حکم به آن است(؟!) در صورتی که این آیه ادامه‌ای دارد که هم علت اجباری نبودن دین را توضیح می‌دهد و هم نتیجه‌ی اعتقاد و عمل به دین مؤمنان را که عکس‌اش برای کفار ثابت است بیان می‌نماید. آیه چنین است: لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ (البقره - 256) در دین هیچ اجبارى نیست. (چرا که راه) هدایت از گمراهى مشخص شده است. پس هر کس که به کفر ورزد و به خداى ایمان آورد، به چنان رشته استوارى چنگ زده که هیچ‌گاه گسسته نگردد. خدا شنوا و داناست‏. و در آیه‌ی بعد نیز نتیجه‌ی عدم ایمان و عمل به دین را که خلود در جهنم و عذاب آتش قید می‌نماید: اللَّهُ وَلىِ‏ُّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلىَ الظُّلُمَاتِ أُوْلَئکَ أَصْحَبُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَلِدُونَ (البقره - 257) خدا ولیّ مؤمنان است. ایشان را از تاریکی‌ها به روشنى مى‏برد. و آنان که کافر شده‏اند، طاغوت ولیّ آنهاست، که آنها را از روشنى به تاریکی‌ها مى‏کشد. اینان جهنمیانند و همواره در آن خواهند بود. پس، یک معنای «در دین اجباری نیست، همین آیه می باشد. 📚کانال دانش افزایی ویژه اساتید و مربیان https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak