eitaa logo
سخنان ناب دکتر انوشه👌
9.2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
14.6هزار ویدیو
34 فایل
روانشناسی دکتر انوشه 💫﷽💫 تبلیغات پر بازده https://eitaa.com/joinchat/624099682C3e1a6dd3b9
مشاهده در ایتا
دانلود
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣از مرگ نترس، از نزيستن بترس؛ نيازى نيست تا ابد زندگى كنى، فقط بايد زندگى كنى ...🍃🍃    🖌
📚 🔸مردی ثروتمند که زن و فرزند نداشت تمام کارگرانی که پیش او کار می کردند برای صرف شام دعوت کرد. و جلوی آن ها یک نسخه قرآن مجید و مبلغی از پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آن‌ها پرسید قرآن را انتخاب می‌کنید یا آن مبلغ پولی که همراه آن گذاشته شده است. اول از *نگهبان* شروع کرد پس گفت: انتخاب کنید؟ نگهبان بدون اینکه خجالت بکشد جواب داد: آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم لذا مال را می‌گیرم چرا که فائده آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و مال را انتخاب کرد. بعداً از *کشاورزی* که پیش او کار می‌کرد، سوال کرد. گفت اختیار کن!؟ کشاورز گفت: زن من خیلی مریض است و نیاز به مال دارم تا او را معالجه کنم اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب می‌کردم ولی فعلا مال را انتخاب می‌کنم. بعد از آن سوال از *آشپز* بود که آیا قرآن یا مال را انتخاب می کنید. پس آشپز گفت: من تلاوت را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته در کار هستم وقتی برای قرائت قرآن ندارم بنابر این پول را بر می گزینم . و در سری آخر از *پسری* که مسئول حیوانات بود پرسید این پسر خیلی فقیر بود پس گفت: من به طور قطعی می دانم که تو حتما مال را انتخاب می کنید تا این‌که غذا بخری یا اینکه به جای این کفش پاره پاره خود کفش جدیدی بخری. پس آن پسر جواب صحیح داد: درسته من نیاز شدیدی دارم که کفش نو خرید کنم یا این‌که مرغی بخرم تا همراه مادرم میل کنم ولی من قرآن را انتخاب می کنم چرا که مادرم گفته است: *یک کلمه از جانب الله سبحانه و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرین تر است* قرآن را گرفت و بعد از این‌که قرآن را گشود در آن دو کیسه دید در اولین کیسه مبلغی ده برابری آن مبلغی بود که بر میز غذا بود، وجود داشت و کیسه دوم یک وثیقه بود که در او نوشته بود: *به زودی این مرد غنی را وارث می‌شود* پس آن مرد ثروتمند گفت: *هر کسی گمانش نسبت به الله خوب باشد پس الله او را ناامید نمی کند.* جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 داستان دامادی که در اولین روز خواستگاری عصبانی بود. ❓ آیا این مرد برای ازدواج مناسب است؟
🟢✨جمله‌ی ثابتی که مکرر از زنان خطاب به شوهرانشان می‌شنوم؛ 🔺 تو خوبیا ولی من زنم و میدونم چکارهایی از دست زن ها برمیاد. 🔹خانوم های محترم لطفا شما از این جمله استفاده نکنید 🔹چون هم بقیه خانم ها رو خراب میکنید، هم به همسرتون میگید که چقدر جلوی بقیه دست و پاش شله ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎀 با همسری که اجازه دخالت به خانواده اش را می‌دهد چگونه رفتار کنیم؟/دکتر فردوسی 🎥 ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . ازم طلاق نگیر ترک میکنم قول میدم دلم برای بچه هام تنگ ش
📜 🩷 . چرا بهش اعتماد کردی آخه مگه نمیدونستی چه مارمولکیه .خیلی اشتباه کردی حالا باید چیکار کنم من که از این چیزا سردر نمیارم که . اعظم خیلی حالش بد بود زندون افتادنش ودوری از بچه هاش ونگرانی برای اونا یه طرف مصرف نکردن مواد هم یه طرف بدن درد داشت ومثل بچه ها خودشو به درو دیوار میکوبید وگریه میکرد .طاقت دیدن این حالشو نداشتم داشتم دیوونه میشم .خیلی حس بدی داره عزیزت جلوت زجر بکشه وتو فقط ببینی وکاری ازت برنیاد . اعظم خواهرم حتما خواست خدا بوده لااقل اینجا میتونی اون کوفتی رو ترک کنی طاقت بیار طاقت بیار عزیرم . با چشمای پر از اشک و نگران بهش نگاه میکردم که مامور زندان گفت:بلندشید وقت تمومه یالا پاشو . از رو صندلی بلند شدم و اعظم مراقب خودت باش من بچه هارو با خودم میبرم نگران نباش .اعظمم داد میزد مریم جون تو وجون بچهام . منصور جلو در منتظرم بود خودمو تو بغلش انداختم وزار زدم برای حال روز خواهرم .منصور:آبجی گریه نکن دیگه اعظم چطور بود چی شده بود ؟مریم:بریم خونه برات میگم اعظم بدبخت  خیلی حالش بده درد میکشید وگریه میکرد منصور نمیتونی از کسی بپرسی چه جوری میشه درش آورد ؟کسی که راهنماییمون کنه که چیکار کنیم .؟منصور:نمیدونم والا آبجی فعلا بریم خونه تا یه فکری کنیم . مهدی پیش بچه ها مونده بود وخونه رو تمیز کرده بودو بچهارو برده بود خرید براشون غذا درست کرده بود .خاله عفریته هم دیگه اینطرفا پیداش نشدحتی نیومده بود از بچه ها سراغی بگیره . برای منصور میگفتم که اعظم ساده به حرف خاله اومد اینجا ببین حالا یه سراغی میگیره ازاعظم وبچه ها تموم محل خبردار شدن اونوقت اون که سه تا خونه انورتره خبر نداره چی شده ؟ دروباز کردم با دیدن سفره که بچه ها از زور گرسنگی نمیدونستن چه جوری بخورن جیگرم آتیش گرفت خیلی کوچیک بودن ولی زجر زیاد کشیده بودن .. ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌
داستان کوتاه فرشته_بی_کار روزی مردی خواب عجیبی دید، او دید که پیش فرشته‌هاست و به کارهای آنها نگاه می‌کند هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه‌هایی را که توسط پیک‌ها از زمین می‌رسند، بازمی‌کنند، و آنهارا داخل جعبه می‌گذارندمرد از فرشته‌ای پرسید، شما چکار می‌کنید؟ فرشته درحالی که داشت نامه‌ای را باز می‌کرد، گفت: این جا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می‌گیریم مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می‌گذارند و آنها را توسط پیک‌هایی به زمین می‌فرستند. مرد پرسید شما ها چکار می‌کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت‌ های خداوندی را برای بندگان می‌فرستیم مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشته‌ای بی کار نشسته است مرد با تعجب از فرشته پرسید شما چرا بی کارید؟ فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار کمی جواب می‌دهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می‌توانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسیار ساده فقط کافیست بگویند خدایا شکر ⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱
14.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠چرا در خانواده حتما یک نفر باید مدیر باشد ؟ "مدیریت خانواده، هنری است که با آن می‌توان نظم، همدلی و رشد را در میان اعضای خانواده برقرار کرد. یک مدیر خوب با برنامه‌ریزی، توزیع مسئولیت‌ها و ایجاد فضایی برای گفتگو، خانواده را به سوی اهداف مشترک هدایت می‌کند و از بروز مشکلات جلوگیری می‌نماید. در سایه مدیریت آگاهانه، خانواده به محیطی امن و آرام برای شکوفایی و پیشرفت تبدیل می‌شود."/دکتر میر باقری 🎥 🖌 ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe