#سردار_صداقت
#جان_بر_کف_ولایت
آمد آن مرد رو به دوربین ها
تا بگوید از آن خطای بزرگ
تا بسوزد میان آتشِ عشق
بعد از آتش زدن به لانه ی گرگ
بغض دارد صدای مرد امّا
در نگاهش صداقتی روشن
می شود متّهم ولی به دلش
دارد از اِتّکا به حق جوشن
آبرو چیست در برابر عشق؟
آبرو ها فدای دین خدا
صدهزاران چو او شکسته شود
تا بماند مسیر کرب و بلا
به شهادت رسید صدها بار
تا به گردن بگیرد اینهمه درد
قهرمانِ صداقت و ایثار!
سر خود را بگیر بالا مرد!
عده ای لاشخور تر از کفتار
پاره کردند عکس قاسم را
یادشان رفت آن همه خوبی
آن شکوهِ شب مراسم را
ماجرا هست همچنان امّا
آخر شاهنامه اش مانده
هر که حق را شناخت خوشحال و
آن که حق را ندید جا مانده
به دل امّید هست و ترسی نیست
چون که پیروزِ جنگ،حزب خداست
همه روز است روز عاشورا
هر زمینی زمین کرب و بلاست