eitaa logo
دانایی مقدمه توانایی(آتش به اختیار)
468 دنبال‌کننده
27.6هزار عکس
20.5هزار ویدیو
83 فایل
#دانایی_مقدمه_توانایی، خود را به موضوعی خاص از مسایل اجتماعی محدود نمی کند. هدف آن روشنگری وانتقال مفاهیم اسلامی_انسانی و انقلابی است و شعر و ادبیات سوگلی این کانال است. ارتباط با مدیر @malh1380
مشاهده در ایتا
دانلود
. اثر یک لبخند 🔸آنها كه به حقيقت مى‏رسند و راه را طى مى‏كنند، آنها مجبورند كه تمام حركت‏ها و حالت‏ها را، با نظام عالى هستى همگام و هماهنگ كنند. و اين است كه در اين سطح، با شرع هماهنگ مى‏شوند. هر كس كه پخته‏تر شده و دور بيشتر گرفته، دقت بيشتر خواهد داشت. 🔸حتى در رفت و آمد و آميزش و غذا خوردن و تطهير كردنش، حتى در ناخن گرفتن و عقيق به دست كردنش. در اين سطح ديگر تقليد و تحميل نيست، كه فهم و ديد است. در اين سطح تعادلى كه از شعاع عقيق و اثرى كه در فلان لحظه از زمان و فلان مرحله از نور خورشيد و ماه، بر سلول‏ها و اتم‏هاى وجود انسان مى‏افتد، مشهود است و نمودار و پيدا. امروز كه بى‏اعتنايى به اينها و ارتكاب سياهى‏ها ما را سياه نمى‏كند، لباسمان لباسى آلوده است. و لباس آلوده كثافت را مى‏بلعد و نشان نمى‏دهد. 🔸آنها كه به لطافت و طهارت مى‏رسند، آنها اثر يك لبخند و يك نگاه و سياهى، يك تخيل را، حتى بر خويش مشاهده مى‏كنند. و اينها با اين ديد، بار سنگين تكاليف را به دوش مى‏كشند. در هستى قانونمند، نمى‏توان بى‏قانون راه رفت و بى‏حساب زندگى كرد. چگونه مى‏توان از قانون‏ها مستغنى شد. و چگونه مى‏توان از شرع گذشت. انسان، پس از گذشت‏ها به شرع مى‏رسد. و با اين ديدها به شرع رو مى‏آورد. 📚  | ص ۱۰۲ #⃣ 🏴 🏴 ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
دعوت حوادث 📨 تمام توان و سعى من به اندازه خود من است، نه به اندازه راه و مقصد من. 📨 به خاطر همين، وقتى با تمام سعىِ خود و با همه ظرفيت خود حركت مى ‏كنم. 📨 كسانى كه در حد اولياء حق ايثار كردند، مزد نخواستند، سپاس هم نخواستند، ولى مايى كه منتظريم تا صدامان بزنند، وضعيتمان مشخص است. 📨 ما دعوت حوادث را نمى ‏فهميم. 📨 بعضى وقت ‏ها كه با رفقا دور هم جمع هستيم، وقتى كسى را مى ‏بينم كه پايش به استكانى و يا آشغالى مى ‏خورد و بدون توجه عبور مى ‏كند و آن را بر نمى ‏دارد، اين معنا به ذهنم خطور مى ‏كند كه وقتى امروز دعوت اين حوادث كوچك را نديده مى ‏گيريم و اين استكان و يا آشغال را برنمى ‏داريم، قطعاً در فرداى ديگر، دعوت حوادث بزرگ را هم نديده خواهيم گرفت. 📨 اگر فردا پيش ما صدها شكم را هم پاره كنند، بى ‏تفاوت خواهيم بود، اگر هم دعوت حوادث را شنيديم و اقدامى كرديم، منتظريم تا مزدى و ترفيعى بدهند و يا لااقل سپاسى بكنند! 📨 آيا ما با كسانى كه بناى تبعيّت از آنها را داريم و سنگ ولايت آنها را به سينه مى ‏زنيم، برابريم؟ آيا در مسير راه آنها هستيم؟ ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۸۰ #⃣ ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
رنج آدم، گاهى رنج‏ هايى را مى‏بيند ولى همين رنج ‏ها حامل عنايت و محبت خدا هستند؛ براى انصراف من، توجه دادن به من، شستشو كردن من است! تعبيرى است در دعا: «الهى ترحم من تشاء بما تشاء كيف تشاء»؛وقتى مى‏ خواهى به كسى محبت كنى، آن طور كه خودت مى ‏خواهى و با آن چه كه مى‏ خواهى با او مهربانى مى‏ كنى؛ حتى با رنج‏ ها و زمين زدن ‏ها. دوستان انسان، سلام نكرده‏ اند؛ بر سرش هم زده‏ اند، فحش هم داده‏ اند، كتك خورده، تحقير شده، نزديكترين كسان او هم، به او توجه نكرده ‏اند، اين‏ها عين رحمت اوست. وقتى ظرف تو مى ‏افتد و مى ‏شكند، يك وقت مى‏ گويى: ديدى شكست؟! يا اينكه مى‏گويى: ديدى! شكستنى بود؟! اين نگاه دوم است كه تو را به رحمت حق، گره مى ‏زند و مست و مدهوشت مى‏ كند. با اين نگاه و درك مستمر از عنايت‏ هاى حق، مگر تو مى ‏توانى ضعف اعصاب بگيرى؟! ديگران هر چه مى‏ خواهند اذيت كنند؛ ولى تو بهره‏ مند مى ‏شوى و قبل از بلاء، عافيت را يافته ‏اى و قبل از ضلال و سردرگمى، به رشد رسيده‏ ای. اين‏ها رحمت حق است كه ظهور و بروز دارد و اين مهربانى و انس اوست كه تو را رها نمى‏ كند. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۸ #⃣ ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
پدربزرگِ کفر ! دمى كه به ماهى چند هزار تومان حقوق و يك زن و بچه و برو بيايى و احياناً يك عنوان روشن‏فكرى و چند جلسه سخنرانى قانع است، ديگر چه مى ‏خواهد؟! اگر به اين حد قانع باشد، طبيعى است كه حركتى نكند، طبيعى‏ است كه در ركودش بگندد. اگر به طهارت آب پاك چشمه ‏ها و اشك پاك ابرها هم كه باشد، مى ‏گندد؛ كه گنديدن ضرورت است. كفر متحرك به اسلام مى ‏رسد، ولى اسلام راكد، پدر بزرگِ كفر است. سلمان ‏ها در حالى كه كافر بودند، حركتشان آنها را به رسول منتهى كرد و زبيرها در حالى كه با رسول بودند، ركودِشان آنها را به كفر پيوند زد. كفرى كه با حركت ما همراه باشد، وحشتى ندارد. وحشت آنجايى است كه با ركودها پيوند خورده باشيم. آدمى تا زمانى كه مسائل را در همين حد، احساس نكرده باشد، منشاء عمل و حركتى در او نخواهد شد. اين نكته كه چرا از جايى كه هستيم حركت كنيم؟ بايد خود، جواب آن را بدهيم. بايد خود احساس كنيم در جايى كه ايستاده ‏ايم، نمى ‏توانيم كارى انجام دهيم و بين آنچه هستيم و آنچه مى ‏توانيم باشيم، فاصله است. ما كه براى رسيدن به يك شغل، يك منصب و يا حتى يك ليوان آب، اين قدر فعّال و كوشا هستيم و اين قدر زد و بند مى ‏كنيم، آيا ضرورى ‏تر از اينها برايمان وجود ندارد؟! آيا در همين سطح و اندازه هستيم؟! ❛❛ عین‌صاد   | ص ۱۱ ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
دل های شکسته ❤️‍🩹 اگر بچۀ شما هنگام شستن قورى، آن را بشكند و در جواب شما كه مى‌ پرسى: قورى كو؟ با قدرت جواب دهد كه شكستم! ❤️‍🩹 هنگامى كه مى‌ گويى چرا شكستى‌؟ مى‌ گويد: خب، ديگر شكست! در اين صورت او را رها نمى‌كنى و بر او سخت مى‌گيرى. ❤️‍🩹 ولى اگر ببينى كه با شكستن قورى، همۀ وجود او شكسته است و نمى‌ تواند سرش را بلند كند؛ يعنى تفريط كرده، ولى احساس شكستگى و شرمندگى مى‌ كند، تو با او چه مى‌ كنى‌؟ ❤️‍🩹 تنبيه براى اين است كه او بشكند. تندى براى اين است كه بفهمد بدى كرده است، ولى وقتى كه او خود شكسته است، حتى به او پاداش هم مى‌ دهى و از او دلجويى هم مى‌كنى و به او مى‌گويى عيبى ندارد. ❤️‍🩹 ما با مكتبى روبرو هستيم كه از تفريط، اميد مزد و پاداش دارد و از طاعت‌ هاى چند هزار ساله، انتظار هبوط و رجم. ❤️‍🩹 با اين تحليل، خيلى از چيزها به هم مى‌خورد.مسائل شكل جديدى مى‌گيرد و وضعيت ديگرى مى‌طلبد؛ كه از تو، نه طاعت و نه عصيان، كه انكسار و شكستگى مى‌خرند. ❤️‍🩹 ...و خدا در دل‌هاى شكسته جاى دارد! ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۴۷ #⃣ 🎧 نسخهٔ کتاب صوتی 👉🏻 📱نسخهٔ کتاب الکترونیکی 👉🏻 📖 نسخه کتاب چاپی 👉🏻 _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
ماه رمضان دارد از ما جدا می شود! چه طور شد رمضان دارد از ما جدا مى ‏شود و فاصله مى ‏گيرد...اما دل‏ما نمى ‏شكند؟ چطور يك دوست را كه انسان از دست مى ‏دهد اين همه محزون مى ‏شود، ولى رمضان را كه از دست مى ‏دهد باكش نيست؟ در اين آخرين شب از رمضان، اگر فرصتى و حالى و توجهى بود به كمبودها و كسرى ‏هاى خودمان، دوستان و معاشرينى كه با هم بوده ‏ايم و گله ‏هايى كه از يكديگر داريم فكر كنيم. اگر دل ‏هاى ما نسبت به يكديگر كينه داشته و حقوق يكديگر را ادا نكرده ‏ايم و اگر محبتى به يكديگر نداشته ‏ايم و در غياب و پشت سر يكديگر به ياد هم نبوده ‏ايم. بايد به همه حقوقى كه بوده و از دست رفته، در اين شب كه شب آخر ماه است بپردازيم و ته بساطمان را جمع كنيم، مثل دست فروش ‏هايى كه در آخر شب، وقتى كه مى ‏خواهند بروند منزل، بساطشان را ارزان مى ‏فروشند. ما خيلى گناه داريم، ماه رمضان هم كه دارد مى ‏رود، بياييم اين جنس ‏هاى كثيف و بنجل را كه هيچ كس هم مشترى آن نيست، همه را دور بريزيم. ❛❛ عین‌صاد   | ص ۱۵۶ نسخهٔ کتاب الکترونیکی نسخه کتاب چاپی _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
📜 عاشورا و نظم نوين جهانی! ▪️ما مى‏بينيم كه چگونه مردان راه نشستند و بازگشتند و خود فروخته سر بر هر دامانى گذاشتند و با هر طاغوت و پفيوزى پيمان بستند و به حكومت خدا و محمد صلى الله عليه و آله و على عليه السلام پشت كردند و از زندگى و مرگ محمدى گريختند. ▪️همان‏طور كه وحشت از لشكر شام و طمع گندم رى و فريب و نيرنگ ابن زياد، خيلى‏ها را در تاريخ از حسين عليه السلام و عاشورا و كربلا جدا كرد و از بركت روز حسين عليه السلام محروم گرداند، وحشت از قدرت و ابر قدرت امروز كه نظم نوين را فرياد مى‏زند و قدرت و صنعت و علم و ثروت و رفاه و لذت را يدك مى‏كشد و از تمامى راه‏هاى تبليغى و رسانه‏هاى جهانى و ماهواره‏هاى مسلط و تصويرهاى مسموم بهره مى‏برد. ▪️ وحشت و طمع از اين قدرت‏ها و وادادگى در برابر آن‏ها و سر نهادن بر فرمان آن‏ها و بريدن از دين و از حسين زمان و ولى عصر (عج)، از وحشت اهل كوفه كم ندارد. ▪️و راستى كه بركت روز حسين عليه السلام مى‏تواند، ما را به بيدارى بكشاند و با يارانى كه در محاصره افتاده‏اند و انتظارهاشان به نااميدى رسيد و هيچ‏كس به يارى آن‏ها نشتافت تا آن‏جا كه در روز تاسوعا دوست و دشمن تنهايى را باور كرد و دشمن تصميم به تمام كردن كار گرفت، با يارانى كه بدون انتظار نتيجه و با يقين به شكست اين‏گونه استوار ماندند، با اين ياران و اصحاب حسين عليه السلام به مقايسه بكشاند. ❛❛ عین‌صاد   | ص ۸۸ _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
من زندانبان خویشم! ▫️آنكس كه با هر حركت و سكون او بهره‌اى و يا خسارتى بار مى‌آيد، يله و رها نمى‌رود! ▫️ ما بچه كه بوديم بر تمامى در و ديوار و كتاب و دفتر امضاء مى‌انداختيم و مى‌خواستيم امضاء زيباترى داشته باشيم و چقدر كه كتك خورديم و توبيخ شديم. ▫️ ولى امروز كه مى‌فهميم با هر امضاى ما، مبالغى بر عهده‌ى ما مى‌آيد و يا با هر حركت قلم ما، جانى و مالى گرفتار مى‌شود و يا گرفته مى‌شود. ▫️حال، ديگر در و ديوار را آلوده نمى‌كنيم كه دلمشغوليم و گرفتار، چون خدايى داريم مسلط و آينده‌اى كه با دست‌هاى ما ساخته و يا سوخته مى‌شود و فرصت هم زياد نيست كه بى‌خيال باشيم. ▫️لحظه‌اى هستم و لحظه‌اى ديگر دست مرگ گلويم را گرفته و نفسم را بريده است. با اين همه من در محاصره هستم. ▫️ديوار حساب و بازخواست، مرا در خود گرفته و من در گروِ كارهاى خودم هستم و زندانى و زندانبان خويشم. ▫️بگذر از اينكه من در واقع محدود و محكوم هستم و كارها در دست من نيست و به اختيار من نيست. ▫️اگر با تمامى خوبى‌ها، حساب پس بدهم، تازه سرمايه را آورده‌ام و كارى نكرده‌ام، پس مى‌تواند عذابم كند و همين رنجم بس كه دست‌هاى خالى و طلبكارهاى زياد دارم و اگر بخواهد مى‌تواند بر انكسار و دلشكستگى من ببخشد و بر من، برابر باكرامتش ببخشايد. ▫️پس من در دارايى و ثروتم تهيدست و فقيرم! ✍🏻 عین‌صاد | ص ۶۸ _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan