eitaa logo
دانایی مقدمه توانایی(آتش به اختیار)
449 دنبال‌کننده
30.3هزار عکس
22.9هزار ویدیو
87 فایل
#دانایی_مقدمه_توانایی، خود را به موضوعی خاص از مسایل اجتماعی محدود نمی کند. هدف آن روشنگری وانتقال مفاهیم اسلامی_انسانی و انقلابی است و شعر و ادبیات سوگلی این کانال است. ارتباط با مدیر @malh1380
مشاهده در ایتا
دانلود
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نگرانی شدید حاج قاسم سلیمانی نسبت به #مذاکره با آمریکا! شهید سپهبد قاسم سلیمانی: بعضی ها یک برداشت غلط می کنند، می‌گویند همانطور که امام #جام_زهر را نوشید، امام امروز هم باید در مقابل آمریکا این کار را انجام دهد (جام زهر رابطه با آمریکا را بنوشد)! این چه غفلت بزرگی است؟ این چه سفسطه‌ خطرناکی است؟ این زهر، جان اسلام را میگیرد، این زهر جان ایران را کامل می گیرد! #انتقام_سخت #حاج_قاسم #سال_رونق_تولید __ #دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید! @daneshvadanestan‌
. ترورها و تله‌ها طبق بیانیه گام دوم، شاخصه اساسی در هویت انقلاب اسلامی، تبدیل «دوگانه‌ی شرق و غرب مادّی» به «دوگانه‌ی اسلام و استکبار» است و مهندس میدانی تداومِ این دوگانه در مقیاس منطقه و در عرصه نظامی و امنیتی، کسی نبود جز و لذا ترور او، پدیده‌ای در سطح ضربه به هویت انقلاب است. اما علی‌رغم بیان صریح رهبری نسبت به انتقام سخت و مطالبه‌ی قویِّ مردمی، محاسبات مادی و متداول در نظام کارشناسی باعث شد تا «کیف و کمّ پاسخ» به نحوی شکل بگیرد که «انتقام سخت» به «یک سیلی» تبدیل شود و عدم پاسخ متناسب به این جنایت بزرگ، به زخمی ترمیم‌نشده در افکار عمومی مبدّل گردد. یعنی پیش‌بینیِ نظامی مبنی بر «ضربه محدود توسط ایران (عین‌الاسد) و سپس پاسخ امریکا و آنگاه آغاز انتقام سخت» به دلیل عدم پاسخ امریکا به عملیات عین‌الاسد، محقق نشد و عملاً فرصت مناسب را برای پاسخ در خور به مطالبه رهبری و مردم، از بین برد. پس از عملیات بی‌نظیر طوفان‌الاقصی و ضربه‌‌ی هویتی به رژیم صهیونیستی و گرفتاری آن در باتلاق غزه، غاصبان قدس شریف تلاش کرده‌اند تا تصویری از دستاورد متقابل برای افکار عمومی خود بسازند و به بازدارندگی ایران به عنوان رأس محور مقاومت ضربه بزنند و لذا سلسله عملیات‌هایی از ترور شهیدان عطایی و تقی‌زاده تا اوج آن در ترور شهید سید رضی و حمله به زائران مزار حاج قاسم سلیمانی شکل گرفت. در نتیجه، دشمن دوباره به همان زخم کهنه نیشتر زده و مطالبه انتقام با استدلال‌های کارشناسی متداول از قبیل «نقشه و تله‌ی اسرائیل برای بازکردن پای ایران به جنگ غزه» مواجه شده و نوعی دوگانگی و جدل را در میان بدنه انقلابی رقم زده و اتهاماتی از قبیل «ترس تصمیم‌گیران و تعلل آنها» و در مقابل، «عدم اطلاع منتقدان و تندروی آنها» میان مومنین رد و بدل می‌شود. اما باید توجه داشت که هم تأکید منتقدان بر «از بین‌رفتن بازدارندگی نسبت به امنیت شخصیت‌های برجسته محور مقاومت و تداوم آن» یک واقعیت غیرقابل‌انکار است که نیازی به اطلاعات خاص ندارد (به طور نمونه: ترور شهید فخری‌زاده کمتر از یکسال از شهادت حاج قاسم و ترور شهید رضی کمتر از یکماه از ترور سرداران نیروی قدس در سوریه) و هم شجاعت مسئولان نظامی کشوری که «دائماً در حال درگیری با استکبار و تحمل هزینه‌های مختلف آن است و توانسته‌ با تشکیل محور مقاومت، اسرائیل را از چند جهت تحت فشار بگذارد»، غیرقابل نفی است. در واقع اگر ترس و خوفی هم وجود دارد، صرفاً «وصف اخلاقی برای چند شخص» نیست بلکه مولودِ محاسبات متداول و «وصفی برای یک نظام عقلانیت» است که می‌تواند شجاعت فردی را نیز از طریق استدلال‌های خود، به بی‌عملی منتهی کند. یعنی همان چالشی که نقش اصلی را در «پذیرش قطعنامه» و نوشیدن توسط امام راحل داشت و بدلیل عدم تمرکز نخبگان حوزه و دانشگاه بر یافتن پادزهر، آثار سوء آن همچنان ادامه دارد. امروز نیز کارشناسی مرسوم نظامی، به «نیفتادن در دام و تله اسرائیل برای ورود ایران به جنگ» استناد می‌کند؛ اما: اولا اگر پاسخ سخت ایران به ترورها و جنایات اسرائیل، نقشه دشمن برای افتادن در تله او (جنگ با ایران) بود، به طریق اولی این اتفاق باید در نحوه پاسخ او به حمله‌های حزب‌الله لبنان، انصارالله یمن و مقاومت عراق مشاهده می‌شد؛ خصوصاً با توجه به این‌که جنگ با این گروه‌ها در مقایسه با جنگ با ایران، برای آن رژیم بسیار آسان‌تر است. اما ضربه کاریِ طوفان‌الاقصی باعث شده تا اسرائیل توانایی باز کردن جبهه جدید جنگ با گروه‌های فوق را نداشته باشد؛ چه برسد به ایران. پس اساساً بهترین زمان برای پاسخ سخت، اکنون است که اسرائیل عملاً دچار چنین محذورات بزرگی شده و الا پاسخ سخت پس از پایان جنگ غزه، اتفاقا خطر آغاز جنگ جدید را افزایش می‌دهد. ثانیاً بازدارندگی در برابر ترورها بالاخره باید از نقطه‌ای آغاز شود و الا با استدلال مرسوم، هیچگاه به دوران این بازدارندگی نخواهیم رسید چون همواره در پاسخ، خطر ورود به جنگ وجود دارد. ثالثاً زخم کهنه در افکار عمومی نسبت به مساله انتقام را نمی‌توان با ارجاع به دستاوردهای بلندمدت یا عملیات‌های سرّی ِفاقد بازدارندگی، درمان کرد و الا اقناع و اتحاد بدنه انقلابی ضربه‌پذیر خواهد شد. تله‌ اصلی، است و نه نقشه اسرائیل برای وارد کردن ایران به جنگ!پس باید تمام توان تصمیم‌گیران بر «فاصله گرفتن از محاسبات کارشناسی متداول (مادی)در کمّ و کیف پاسخ» متمرکز شود؛ به نحوی که هم موجب ترمیم زخم کهنه در افکار عمومی شده و هم باعث بازدارندگی در مقابل ترورها شود. به عنوان نمونه، پایگاه‌های دخیل در هدایت و پشتیبانی ِ ترورهای اخیر (با پیوست جهاد تبیین از سوی دستگاه اطلاعاتی وافشای مستند این پایگاه‌ها) می‌توانند با تمرکز بر ، هدف حمله قرار گیرند. حسینیه اندیشه _ ! @daneshvadanestan
چرا امام بعد از پذیرش قطعنامه، دیگر سخنرانی نکردند؟! ⁉️ نوشیدن با امام امت چه کرد؟ ________________ 🗓 به مناسبت ۲۷ تیرماه، سالروز اعلام پذیرش شورای امنیت ملی از سوی ایران 🔹 برگرفته از سخنرانی اندیشکده راهبردی سعداء . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
✳️ شرحی بر یک عکس؛ جلسه ای که پیش از حمله امریکا به افغانستان در حضور رهبری برگزار شد! سوم مهر 1380 جلسه در حضور رهبری برگزار شد، خاتمی رئیس جمهور، مهدی رئیس مجلس ، دبیر وقت شورا، وزیر وقت خارجه ، رئیس وقت صدا و سیما، و ... در این جلسه حضور داشتند، حوادث یازده سپتامبر امریکا و تهدید امریکا برای حمله به که 16 مهر این سال شروع شد و ارتباط این تحولات با ایران یکی از موضوعات جلسه بود، در خاطرات این روز خود به دیدار با رهبری اشاره کرده و می نویسد: "شب میهمان رهبرى بودم. گفتند، شوراى عالى امنيت ملي را راهنمايى كرده‌اند كه از همكارى با آمريكا پرهيزكنند و اقداماتي‌كه بوى ضعف و سازش بدهد، نكنند. ازكم‌كارى و عدم جمع‌بندى آنها ناراضى‌اند." ایران در جریان حمله امریکا به افغانستان با واشنگتن همکاری کرد. در آبان‌ماه سال ۱۳۸۸ بخشی از خاطرات سفیر سابق امریکا در عراق و افغانستان مورد توجه قرار گرفت، او نوشته بود: یک هفته پس از حملات یازده سپتامبر در سال ۱۳۸۰ و در جریان مذاکرات ژنو با چند دیپلمات ایرانی، مذاکراتی درباره حمله به افغانستان داشته است. کراکر نوشته بود: آنچه که برایم جالب‌تر از همه بود، اشتیاق آنان نسبت به اعزام نیروهای آمریکا، همان «شیطان بزرگ»، به حیاط خلوت ایران یعنی افغانستان بود. اوایل اکتبر، یعنی تقریبا یک ماه پس از حملات ۱۱ سپتامبر، ما پشت میز یکی از سالن‌های کنفرانس سازمان ملل نشسته بودیم و در مورد ساختار پارلمان بعد از طالبان صحبت می‌کردیم. یکی از دیپلمات‌های ایرانی رفته رفته به تنگ آمد و سرانجام سرپا ایستاد و تقریبا با فریاد گفت که ما نباید در مورد «چه باید باشد» صحبت کنیم. تا زمانی که رژیم کنونی -در افغانستان- بر سر کار است، هیچ کدام از این حرف‌ها سودی ندارد. سپس او اتاق را ترک کرد. بمباران افغانستان توسط آمریکا چند روز بعد آغاز شد." ، رئیس کمیته روابط خارجی شورای عالی امنیت ملی ایران در زمان حمله آمریکا به افغانستان نیز طی گفت و گویی درباره همکاری ایران با آمریکا در حمله به افغانستان می گوید: "وقتی که آمریکا تصمیم به جنگ با طالبان گرفت، جبهه شمال متفقا مایل به همکاری با آمریکا برای سرنگونی طالبان بودند. ایران هم با خواست جبهه شمال مخالفت نکرد." یک سال و نیم پس از اشغال افغانستان و سقوط طالبان، امریکا به عراق حمله و صدام را نیز ساقط کرد، گروهی در ایران گمان می کردند دیگر نوبت ایران فرا رسیده است، نامه نمایندگان مجلس ششم به رهبری در همان ایام منتشر و سر و صدا به پا کرد، نامه معروف به ، ولی ایران با افغانستانِ و عراقِ فرق داشت، چند ماه قبل از حوادث یازده سپتامبر انتخاباتی پرشور در ایران برگزار و از میان ده نامزد، خاتمی با بیش از 21 میلیون رای رئیس جمهور شده بود، نه مثل عراق که صدام در مهر 1381 اندکی پیش از حمله امریکا، در یک انتخابات تک نامزده صد درصد آرا را به خود اختصاص داد. شکی ندارم که اگر در ایران نیز مانند عراق و افغانستان بود، بوش در حمله به تهران تردیدی به خود راه نمی داد، چون اگر نباشد، ساقط کردن یک حکومت برای دشمن خارجی هزینه چندانی نخواهد داشت. درباره رخدادهای امروز فلسطین و نیز این گونه می اندیشم، اگر فارغ از آن چه که با آن موافق باشیم و یا مخالف، اگر میان مردم این باریکه مقبولیت نداشت، اسرائیل در همان روزهای نخست توانسته بود کار را تمام کند، رژیمی که در جنگ شش روزه کمر اعراب را شکست یک سال هست می کشد و از کشته پشته می سازد ولی نتوانسته کار را به سرانجام برساند، پیروز جنگ را تعداد کشته ها مشخص نمی کند، نتیجه ای که جنگ برای آن آغاز شده و این که آیا به آن رسیده اند و یا در نقطه شروع در جا زده اند مشخص می سازد! روزنامه‌های قدیمی . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan