این روزها که دل همهمون برای #پلدختر و #قصر_شیرین و #سرپل_ذهاب خونه، بعضیها هم غم مضاعف دارند. از جمله مادربزرگ خانمم که در کنار غم مردم، غصهء جنازهء مفقود پسر شهیدش رو هم میخوره که با این سیل و زیر آب رفتن مناطق عملیاتی قصر شیرین، دیگه پیدا نخواهد شد.
محمدرضا وحیدزاده
#سال_رونق_تولید_مبارک
_
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید! 👇
@daneshvadanestan
وقتی با کامیون هامون وارد شهر #قصر_شیرین شدیم نزدیکای ظهر بود ، برای ناهار من روی کامیون نشستم و کنسرو لوبیا مو باز کردم ، با قاشق روی کنسرو رو که یکم سفت شده بود برداشتم و ریختم کف جاده ی خاکی که قرار بود ازش رد بشیم! اصلا نفهمیدم چی شد .
یهو دیدم کلی آدم دارن همدیگه رو میزنن که برسن به دونه های لوبیایی که دور انداخته بودم !!!
هر کس می تونست چنگ می نداخت و خاک کف جاده رو مشت و مشت می کرد توی دهنش😔 تا شاید یه دونه از اون لوبیا ها رو بتونه بخوره!
همه شون دور ماشین های ما ایستاده بودند و منتظر بودن ظرف های خالی کنسرو مون بندازیم سمت شون واسه این قوطی های خالی همدیگه را لت و پار می کردن ، هرکی که دستش به این قوطی ها می رسید انگشت و زبونش رو می کرد تو اون ، بدون اینکه براش اهمیتی داشته باشه لبه ی این قوطی ها زبان و دهانش رو پاره کنه!
این بخشی از خاطرات #کنسول_آمریکا بود موقع ورود به ایران تو سال ۱۹۱۸ (۱۰۵ سال پیش)
وقتی داشتم این مطلب رو مطالعه می کردم بی اختیار اشک از چشمانش جاری شد ، برای شهیدی که کارگری می کرد و توسط کسی که درآمد نوجومی داشت کشته شد😔
#تاریخ_بخوانیم
#قحطی_بزرگ_ایران
#نسل_کشی_ارامنه
#لبیک_یا_خامنهای
#مرگ_بر_آمریکا
#سوریه_سازی_ممنوع
#جانم_فدای_ایران
#جنگ_ترکیبی
___
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan